صف آرایی دو لشکر
رسول خدا ج در این جنگ برای رویارویی با دشمن از تاکتیک جدیدی استفاده کرد که پیش از این مرسوم نبود. ایشان صفوف منظمی همانند صفهای نماز تشکیل داد. خداوند در این مورد میفرماید:
﴿إِنَّ ٱللَّهَ يُحِبُّ ٱلَّذِينَ يُقَٰتِلُونَ فِي سَبِيلِهِۦ صَفّٗا كَأَنَّهُم بُنۡيَٰنٞ مَّرۡصُوصٞ٤﴾[الصف: ۴].
«خداوند دوست میدارد کسانی را که در راه او صف بسته میجنگند گویا دیواری آهنین هستند».
معمولاً در صفهای اول نیزه زنان و در صفهای بعدی تیراندازان قرار داشتند. این اسلوب علاوه بر اینکه بیانگر نظم و ترتیب سپاه اسلام و باعث تقویت روحیه و تثبیت آنها بود، در دل دشمنان نیز رعب و وحشت ایجاد میکرد.
در حین تسویهی صفوف اتفاق جالبی رخ داد. رسول خدا با چوبی که در دست داشت صفها را مرتب میکرد. فردی به نام سواد قدری جلوتر از دیگران ایستاده بود. رسول خدا با چوب به شکم او اشاره کرد که عقب تر برود. سواد معترض شد و گفت: شکم مرا بدرد آوردی، به من قصاص پس بده. رسول خدا پیراهنش را بالا زد و گفت: از من قصاص بگیرد. سواد سرش را خم کرد و شکم پیامبر را بوسید. رسول خدا جپرسید: این چه کاری بود که کردی؟ گفت: ای رسول خدا! جنگ با دشمنان در پیش است شاید در این جنگ کشته شدم، بنابراین خواستم در آخرین لحظات زندگی پوست بدنم با پوست بدن رسول خدا مماس شود. آنحضرت برای وی دعای خیر کرد.
گفتنی است که رسول خدا استفاده از شرایط طبیعی را در جنگها فراموش نمیکرد چنانکه هنگام منظم کردن صفها در صبح روز بدر خورشید روبروی آنها قرار میگرفت. رسول خدا دستور داد تا چهرهها را بسوی غرب برگردانند، سپس که خورشید بسوی غرب شد دستور داد که صفها را بسوی شرق قرار دهند. این بیانگر چاره اندیشی فوق العاده رسول خدا در ایجاد فضای هر چه بهتر جنگی برای سپاه اسلام بود. بنابراین باید در جنگها از شرایط طبیعی مانند خورشید، باد، باران و ... به نفع خویش استفاده کرد.