الگوی هدایت - تحلیل وقایع زندگی و سیرت پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم - جلد دوم

فهرست کتاب

تهاجم تبلیغاتی علیه مشرکین

تهاجم تبلیغاتی علیه مشرکین

مهم‌ترین رسانه تبلیغاتی عهد نبوی، سرودن اشعار بود. شعرای مشرکان بعد از بدر موضعگیری دفاعی داشتند و مرثیه می‌خواندند، اما در احد کوشیدند تا پیروزی خود را بزرگ جلوه دهند و این پیروزی را یکی از افتخارات خویش می‌دانستند. اما در برابر این غرور پوشالی مشرکان که افرادی چون هبیره بن ابی‌وهب، عبدالله بن زبعری ، ضرار بن خطاب و عمرو بن عاص آنرا فرماندهی می‌کرد، از شاعران مسلمان، حسان بن ثابت، کعب بن مالک و عبدالله بن رواحه نیز در رد حملات مشرکان سکوت نکردند [۳۷۵].

قصیده‌های حسان بن ثابت چون صاعقه بر مشرکان فرود می‌آمد. او از شجاعت مسلمانان که توانسته بودند، فرماندهان مشرکان را به قتل برسانند، سخن می‌گفت و مشرکان را که نتوانستند از پرچم خود دفاع کنند و آن را رها کردند و سرانجام به دست‌زنی افتاد، مورد نکوهش قرار داد و آنها را به بزدلی توصیف نمود.

قصاید اهانت‌آمیز حسان، مشرکان را به یاد ذلت و بزدلی‌ای انداخت که در آغاز معرکه به آن دچار شده بودند تا از این طریق به پیروزی‌ای که نهایتاً به آن دست یافتند، مغرور نشوند [۳۷۶].

اشعار حسان در مورد زنی به نام عمره بنت علقمه حارثیه که پرچم سپاه مشرکان را بدست گرفت، از این قرار بود:

إذا عضل سقیت إلینا کانها
جدابة شرك معلمـات الحواجب
اقمنا لهم طعناً مبیراً منکِّلاً
وحزناهم بالضرب من کل جانب
فلولا لواء الحارثیة اصبحوا
یباعون في الاسواق بیع الجلائب

«وقتی که قبیله عضل به سوی ما فرستاده شد، به مثابه بچه آهوانی در دام افتاده و مشخص بودند. برآنها ضربات مهلک و نابود کننده وارد کردیم و با ضربات از هر طرف آنها را نگران ساختیم. و چنانچه پرچم حارثیه نمی‌بود، آنها چون کالاهای فروشی در بازار فروخته می‌شدند».

غلام حبشی بنی‌طلحه نیز چون پرچم را از حارثیه به قصد جنگ گرفت، تا کشته شد. در این مورد حسان می‌گوید:

فخرتم باللواء وشرُّفخر
لواء حين رُدَّ الي صُؤاب
جعلتم فخركم فيه بعبد
و ألام من يطأ عَفَر التراب
ظننتم والسفيه له ظنون
وما إن ذاك من امر الصواب [۳۷۷]

«به پرچم افتخار نمودید و چه افتخار بدی است که پرچم شما بدست صواب سپرده شد. به پرچمی افتخار نمودید که آخرالامر به دست غلامی افتاد؛ در حالی که او پست‌ترین فردی است که بر خاک، قدم نهاده است.

شما پنداشتید و انسان نادان همواره در پندار بسر می‌برد، اما عاقبت صواب چه شد»؟.

کعب بن مالک نیز در رد بعضی از شعرای قریش چنین سروده است:

ابلغ قريشاً وخير القول اصدقه
والصدق عند ذوي الألباب مقبول
أن قد قتلنا بقتلانا سراتكم
اهل اللواء ففيمـا يكثر القيل
ويوم بدر لقيناكم لنا مداد
فيه مع النصر ميكال و جبريل
ان تقتلونا فدين الحق فطرتنا
والقتل في الحق عندالله تفضيل
وان تروا امرنا في رأيكم سفها
فرأي من خالف الإسلام تضليل [۳۷۸]

«به قریش برسان و بهترین سخن صادق‌ترین آن است؛ چراکه راستی نزد اهل خرد، همواره مقبول است. ما در برابر کشته‌شدگان خویش، سرداران و پرچمداران شما را کشتیم؛ پس چرا سخنان بیهوده‌ای بر زبان می‌آورید؟ ما روز بدر با امداد الهی و پیروزی‌ای که میکائیل و جبریل در آن نقش داشت، با شما روبرو شدیم. اگر ما را بکشید، دین حق فطرت ماست،‌ کشته شدن در راه حق نزد خداوند فضیلت و برتری است.

اگر شما بنابر تصورتان، دین ما را نابخردی می‌دانید؛ پس دیدگاه کسانی که با اسلام مخالفند، سراسر گمراهی و تباهی است».

یکی از شگفت‌انگیزترین قصائدی که در این جنگ سرد سروده شده است، قصیده ضرار بن خطاب است که قبل از مسلمان‌شدن به پیروزی رسول خدا و مهاجران در بدر افتخار می‌نمود. بنابراین، چنین می‌سراید:

فان تظفروا في يوم بدر فانمـا
باحمد امسي جدكم وهو ظاهر
وبالنفر الأخيار هم أولياؤه
یحامون في اللاواء والـموت حاضر
بعد ابوبكر وحمزه فيهم
وبد عن علي وسط من انت ذاكر
و يدعي ابوحفص وعثمـان منهم
وسعد اذا ما كان في الحرب حاضر
اولئك لا من نتجت من ديارها
بنوالأوس والنجار حين تفاخر [۳۷۹]

«اگر در بدر پیروز شدید، علتش وجود احمد جاست که حامی شما بود و او همیشه پیروز است. همین طور پیروزیتان به خاطر وجود بهترین افرادی بود که دوستان احمد بودند و در شرایط اضطراری و مرگ‌آفرین از پرچم دفاع می‌کردند.

اگر آن را به یاد آوری، ابوبکر و حمزه و همین طور علی نیز در جمعشان بود.

آنها کسانی بودند که از نسل بنی‌نجار و اوس نبودند که به آنها افتخار کنند».

ضرار بن خطاب با توجه به معیارهای جاهلی، پیروزی مسلمانان را نیز بر اثر مسائل طایفه‌ای و قبیله‌ای دانست، اما کعب سدر جواب او این گونه سرود:

وفینا رسول الله والأوس
له معقل منهم عزیز وناصر
وجمع بنی‌النجار تحت لوائه
یمسون في الـمأزی والنقع ثائر

در ادامه افزود:

وکان رسول الله قدقال اقبلوا
فولوا وقالوا: انمـا انت ساحر
لأمر اراد الله ان یهلکوا به
ولیس لأمر حمه النار زاجر
وبیوم بدر اذ نرد وجوههم
جبریل تحت لوائنا ومحمد

«رسول خدا میان ما بود و قبیلۀ بنی‌اوس و فردی قوی و نیرومند چون معقل در کنار او بود. طایفه بنی‌نجار زیر پرچمش بودند و با وجود اینکه گرد و غبار همه جا را فراگرفته بود، آنان به سوی جنگ می‌شتافتند.

پیامبر از همه خواسته بود که دین اسلام را بپذیرند، امّا مشرکان سرپیچی کردند و گفتند تو ساحری بیش نیستی. خداوند بنابر حکمتی خواست تا آنها هلاک شوند و آنچه را خدا بخواهد که در آتش بسوزد، چاره‌ای جز آن نیست. روز بدر وقتی که چهره‌های آنها (مشرکان) را برمی‌گرداندیم، پرچمدار ما محمد و جبرئیل بود».

مؤلف کتاب عقد فرید می‌گوید: این قطعه فخرآمیزترین شعری است که تا به حال عرب آن را سرود، است [۳۸۰].

[۳۷۵] معین السیرة، ص ۲۵۲-۲۵۳. [۳۷۶] التاریخ الإسلامی، ج ۵، ص ۲۱. [۳۷۷] السیرة النبویة، ابن هشام، ج ۳، ص ۸۷. [۳۷۸] همان، ص ۱۶۴. [۳۷۹] معین السیرة، ص ۲۵۲. [۳۸۰] معین السیرة، ص ۲۵۲.