الگوی هدایت - تحلیل وقایع زندگی و سیرت پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم - جلد دوم

فهرست کتاب

سال ورود قبایل مختلف به مدینه

سال ورود قبایل مختلف به مدینه

بعد از فتح مکه و فراغت پیامبر از غزوۀ تبوک و مسلمان شدن طوایف ثقیف و اینکه پیامبر برای مشرکان چهار ماه فرصت تعیین کرد تا موضع خود را در قبال دولت اسلامی مشخص نمایند، قبایل گوناگون عرب از نواحی مختلف رهسپار مدینه منوره گشتند و اسلام خود را اعلام می‌نمودند [۱۶۲۰].

مورخان در مورد تاریخ نخستین دسته‌هایی از این قبیل و در مورد تعداد همه آنها اختلاف نظر دارند. بعضی تعداد آنان را شصت و گروهی بیش از صد دسته دانسته‌اند.

علاوه بر آن باید یادآور شد که در سرگذشت تفصیلی این دسته‌ها روایات زیادی آمده است که بیشتر آنها از نظر صحت سند به اثبات نرسیده است؛ البته اخبار زیادی دربارۀ آنان به صحت نیز رسیده است؛ چنانچه در صحیح بخاری از وفد قبیلۀ تمیم، عبدالقیس، بنی حنیفه، نجران، اشعری‌ها، اهل یمن و دوس سخن به میان آمده است [۱۶۲۱]. همچنین امام مسلم و دیگر صاحبان کتب سته اخبار صحیحی از این دسته‌ها نقل کرده‌اند که حامل مطالب ارزنده و مفیدی هستند [۱۶۲۲].

سرگذشت ورود قبایل عرب به مدینه و اخبار آنان و شیوۀ برخورد پیامبر با آنان، از اهمیت والایی برخوردار است [۱۶۲۳]. اما نقد و بررسی متون تاریخی در این مورد ضروری به نظر می‌رسد [۱۶۲۴]، اما از خلال این ماجرا می‌توان به سرمایۀ عظیم ‌تربیتی، فقهی، حرکتی و فرهنگی‌ای که از پیامبر به جا مانده است، دست یافت. به درستی که دیدگاه وسیع و برخورد بسیار متوازن پیامبر اکرم جو به دست آوردن دلها و متحد ساختن آنها جهت هدفی خاص و گرد آوردن افراد در یک مرکز تصمیم‌گیری که در شرایط و ظروف مختلف همچنان ثابت و استوار بمانند، نمونه‌های عظیم و بارزی است که متخصصان بخش‌های مختلف جامعۀ اسلامی نیاز مبرم به الگو گرفتن از آن دارند [۱۶۲۵].

یکی از ویژگی‌های سال نهم هجری این بود که دسته‌های زیادی از عرب‌ها به مدینه می‌آمدند و دولت اسلامی نیز ستاد مخصوصی جهت استقبال از آنان تشکیل داده بود برای آنان اردوگاه تربیتی خاصی تدارک دید و آمادۀ پذیرایی از مهمانان تازه ورود گردید [۱۶۲۶]؛ چنانکه مسجد پیامبر، سالن استقبال دسته‌های ورودی بود و پیامبر یک یا چند نفر از یاران خود را جهت خدمت‌رسانی به آنها گمارده بود [۱۶۲۷]و به مسئلۀ آموزش و تربیت دسته‌های ورودی، اهمیت خاصی قائل بود و از طرفی دیگر کسانی که می‌آمدند، شوق و کنجکاوی زیادی به فرا گرفتن اسلام و دستورات و احکام و آداب آن، سپس عمل نمودن بر آنها را داشتند و بسیاری ازآنان از پیامبر در مورد امور حلال و حرام که درمیان آنان شایع و معمول بود، می‌پرسیدند بنابراین، پیامبر علاقمند بود تا احکام و مسائل فقهی و عقیدتی را به آنان بیاموزد و به ویژه بیشتر به تعلیم کسانی اهمیت می‌داد که شوق و کنجکاوی خاصی برای یادگیری داشته و به صحابه نیز فرمود: «فقهوا اخوانکم» «برادرانتان را بفهمانید و آموزش بدهید» [۱۶۲۸].

پیامبر نیز با آنان می‌نشست و از آنها در مورد احوال بزرگان قومشان سوال می‌نمود و هنگامی که قصد بازگشت به وطن خود می‌کردند، آنها را به استقامت بر حق و به صبر توصیه می‌نمود و به همه به صورت یکسان هدایایی اهدا می‌نمود و آنان در حالی بر می‌گشتند که هدایتگرانی بودند که دلهایشان با نور ایمان روشن شده بود و آنچه را فرا گرفته بودند، به قومشان انعکاس می‌دادند و آنان را از پیامبر مطلع می‌ساختند و از صفات، خوبی‌ها و چهرۀ درخشان و مهربان پیامبر برای آنان سخن می‌گفتند و نیز برای قوم خود از میزان محبت و اطاعت صحابه نسبت به پیامبر تعریف می‌کردند [۱۶۲۹].

اما برخی از این دسته‌ها با قرار داد صلح همچنان بر دین خود باقی می‌ماندند.

[۱۶۲۰] همان، ص ۲۸۴. [۱۶۲۱] البخاری، کتاب المغازی، شماره ۴۳۶۵. [۱۶۲۲] نظرة النعیم، ج ۱، ص ۳۹۸. [۱۶۲۳] السیرة النبویة الاساس فی السنة، ج ۲، ص ۱۰۱۴. [۱۶۲۴] السیرة النبویةالصحیحة، ج ۲، ص ۵۴۴. [۱۶۲۵] الاساس فی السنة، ج ۲، ص ۱۰۱۴. [۱۶۲۶] المدینه النبویه و فجر الاسلام و العصر الراشدی، محمد شراب، ج ۲، ص ۴۰۰. [۱۶۲۷] دراسات فی عهد النبوه، شجاع، ص ۲۲۱. [۱۶۲۸] محمد رسول الله، صادق عرجون، ج ۴، ص ۵۲۰. [۱۶۲۹] همان، ص ۵۲۱.