غزوۀ بدر موعد
ابوسفیان پس از جنگ احد قرار جنگ دیگری را در سال آینده و در مکان بدر با مسلمانان گذاشت. رسول خدا ج نیز در ذیقعده سال چهارم هجری با لشکری متشکل از هزار و پانصد مرد جنگجو که پرچمدار لشکر علی بن ابیطالب سبود، به میدان بدر رفت و در آنجا هشت روز در انتظار لشکر مشرکان ماند. ابوسفیان نیز با همپیمانان خود لشکری متشکل از دو هزار مرد جنگجو که پنجاه نفر از آنها اسب سوار بودند، فراهم ساخت و راهی بدر شد. وقتی آنان به مرالظهران و آبهای مجنه رسیدند، ابوسفیان طی سخنانی خطاب به لشکر خود گفت: ای قریشیان! به نظر من جنگ در این سال خشک، به صلاح شما نیست و بهتر است زمان وقوع آن را برای سالی آباد و سرسبز موکول نمایید تا شتران شما خوب فربه شوند و خود شما نیز با خوردن شیر و ماست، سرحال و بانشاط باشید. بنابراین، من برمیگردم و شما نیز برگردید [۵۴۶].
در این هنگام، مخشی بن عمرو ضمری که قبلاً با رسول خدا جاز طرف قبیلهاش (بنیضمره) پیمان بسته بود، نزد پیامبر اکرم جآمد و پرسید: آیا برای رویارویی با قریش به اینجا آمدهاید؟ رسول خدا جفرمود: بلی ای ضمری و اگر تو نیز میخواهی عهد و پیمانت را پس بگیری، اشکالی ندارد و آن گاه ما با هم به جنگ خواهیم پرداخت تا خدا درمیان ما فیصله نماید. ضمری گفت: ای محمد جبه خدا سوگند، که چنین نخواهم کرد [۵۴۷].
پیامبر اکرم جدر این برخورد و گفتگو، توجه همپیمان خود را به قدرت و توان رزمی مسلمانان جلب نمود. تا ضمری متوجه این موضوع گردد که مسلمانان به خاطر ضعف و ناتوانی با او هم پیمان نشدهاند؛ بلکه با وجودی که از قدرت نظامی بالایی برخوردار هستند، بنابر درخواست و میل باطنی طرف مقابل، قرارداد صلح و آشتی امضا نمودهاند تا بدین صورت دشمن را دچار رعب و وحشت نماید [۵۴۸].
تحرکات لشکر اسلام از مدینه به سوی بدر، مانور زیبا و موفقی بود و توجه دشمنان داخلی و خارجی را به قدرت و یکهتازی نظامی مسمانان در منطقه جلب نمود و این امر را به اثبات رساند که اسلام از نظر نظامی در شبه جزیره عربستان گوی سبقت را از دیگران ربوده است؛ به ویژه زمانی که بزرگترین قدرت نظامی شبهجزیره که لشکر قریش بود، حاضر نشد برای عملی نمودن وعدۀ خود در میدان حضور پیدا کند و با لشکر اسلام، مقابله نماید.
علاوه بر آن حملات تبلیغاتی قریش علیه اسلام، به خاطر موفقیت آنان در جنگ احد تحتالشعاع قرار گرفت و خنثی گردید و قریش با عقبنشینی از جنگ، هیبت خود را از دست داد و مورد تمسخر و استهزاء اعراب قرار گرفت و هیبت و عظمت لشکر اسلام بر دلها نشست و ثابت شد و برای همگان به اثبات رسید که شکست نسبی مسلمانان در جنگ احد، به معنای سقوط قدرت نظامی اسلام نبوده است و بدین صورت مسلمانان بدون اینکه وارد معرکه بشوند، از نظر نظامی به موفقیت و پیروزی بزرگی دست یافتند و از نظر اقتصادی نیز در بازارهای موسمی بدر که هماهنگ با تاریخ موعد جنگ بود، به داد وستد پرداختند و منافع هنگفتی بدست آوردند [۵۴۹].
[۵۴۶] غزوة الاحزاب، محمد احمد باشمیل، ص ۸۸. [۵۴۷] السیرة النبویة، ابن هشام، ج ۳، ص ۲۳۲. [۵۴۸] معین السیرة، شامی، ص ۲۶۴-۲۶۵. [۵۴۹] تاریخ اسلامی، حمیدی، ج ۶، ص ۶۷.