ملحق شدن دختر حمزه بن عبدالمطلب به کاروان مسلمانان
اسلام، موجب تغییر تفکر وخرد انسانها را فراهم آورد و از افرادی که در جاهلیت، وجود دختران را ننگ و عار میشمردند، افرادی را تربیت نمود که به خاطر حضانت و پرورش دختر بچهای یتیم با یکدیگر به رقابت بپردازند [۱۱۱۲]؛ چنانکه وقتی پیامبر اکرم جمکه را ترک نمود، دختر حمزه به دنبال آنان دوید و صدا زد : عمو! عمو! علی برگشت و دستش را گرفت و او را تحویل فاطمه داد و گفت: این دختر عمویت است او را پیش خود نگه دار و از او مواظبت نما. زید و جعفر نیز مدعی حق حضانت او شدند. علی گفت: من او را آوردهام و دختر عموی من میباشد. جعفر گفت: او علاوه بر اینکه دخترعموی من است، خانم من نیز خالهاش میباشد. زید گفت: او برادرزادۀ من است. سرانجام پیامبر اکرم جدختر بچه را به خالهاش تحویل داد تا از او سرپرستی نماید و فرمود: خاله، مثل مادر است. و خطاب به علی فرمود: تو از منی و من از تو. و به جعفر فرمود: توبا من در خلقت و اخلاق شبیه هستی. و به زید فرمود: تو برادر و مولای ما هستی.
همچنین علی به پیامبر اکرم جپیشنهاد ازدواج با دختر حمزه را داد، اما پیامبر اکرم جفرمود: او برادرزادۀ رضاعی من است [۱۱۱۳].
[۱۱۱۲] السیرة النبویة، ندوی، ص ۳۲۱. [۱۱۱۳] بخاری، کتاب المغازی، ج ۵، ص ۱۰۰، شماره ۴۲۵۱.