حیات صحابه – جلد اول

فهرست کتاب

گریه نمودن فاطمه لبر تغییر رنگ پیامبر صدر راه جهاد به خاطر اسلام

گریه نمودن فاطمه لبر تغییر رنگ پیامبر صدر راه جهاد به خاطر اسلام

طَبَرَانى و ابونُعَیم در الحِلْیه و حاکم از ابوثَعْلَبَه خُشَنِى روایت نموده‏اند که گفت: پیامبر صاز غزوه‏اى بازمیگشت، داخل مسجد شده در آن دو رکعت نماز به جاى آورد، - و او این را مى‏پسندید که چون از سفر برگردد داخل مسجد گردیده در آن دو رکعت نماز به جاى آورد، و سپس احوال فاطمه لرا جویا شده، بعد راهى احوال پرسى همسران خود شود - یک مرتبه وى از سفر خود برمى‏گشت، نزد حضرت فاطمه لآمد، وقبل از این که به خانه‏هاى همسران خود سرى بزند از وى شروع نمود، حضرت فاطمه از وى در آستانه خانه استقبال نموده، و شروع به بوسیدن روى مبارک - و در لفظى آمده دهنش - و چشم‌هایش نمود، و درین حالت گریه مى‏نمود، پیامبر صبه او گفت: «چه چیز تو را به گریه وا داشته است؟» گفت: اى پیامبر خدا صتو را مى‏بینم که رنگت دگرگون شده، و لباس هایت کهنه و فرسوده گردیده است. پیامبر خدا صبه وى گفت: «اى فاطمه گریه مکن، چون خداوند أپدرت را به چنان کارى مبعوث نموده است که در روى زمین خانه‏اى از گل، پشم و موى [۶۷]باقى نخواهد ماند مگر این که خداوند أبه واسطه اسلام در آن یا عزّت را وارد مى‏کند و یا ذلّت را، حتّى (این دین) به جایى خواهد رسید که شب به آنجا مى‏رسد» [۶۸]. این چنین در کنز العمال (۷۷/۱) آمده است. و هیثمى (۲۶۲/۸) مى‏گوید: این را طبرانى روایت نموده و در آن یزید بن سِنَان ابوفَرْوَه آمده که وى با ضعف زیادى مقارب الحدیث مى‏باشد. و حاکم (۱۵۵/۳) گفته: این حدیث از اسناد صحیح بر خوردار است، ولى بخارى و مسلم آن را روایت ننموده‏اند. ذهبى این قول وى را تردید نموده مى‏گوید: یزید بن سنان، همان رُهاوِى اى است، که وى را احمد و غیر وى ضعیف دانسته‏اند، و عُقْبَه (شیخ وى) شناخته نشده و غیر معروف است. عقبه در اللسان ذکر شده، و مولّف اللسان گفته: بخارى مى‏گوید: در صحت وى نظر است، ولى ابن حبان وى را از جمله ثقه‏ها ذکر کرده است.

[۶۷] در حدیث بیت مَدَر وَالاوَبَر استعمال شده، بیت مدر: خانه ایست که از خاک و خشت ساخته شده باشد، و این لفظ بر شهرها و قریه‏ها نیز اطلاق مى‏گردد، چون بنیان آنها غالباً از خاک و خشت مى‏باشد، و اهل المدر، عبارت است از اهل شهرها. امّا اهل الوبر، عبارت است از بادیه نشینان و کوچى‏ها، به این صورت این کلمات حدیث شامل اهل شهرها و قریه‏ها و اطراف به صورت مجموعى مى‏گردد. [۶۸] صحیح لغیره. حاکم (۱/۴۸۹)، (۳.۱۵۵)، در سند آن یزید بن سنان است که ضعیف است اما حدیث مقداد بن الاسود نزد امام احمد (۶/۴) شاهد آن است. همچنین طبرانی (۶۰۱)، حاکم (۴/۴۳۰)، و بیهقی (۹/۱۸۱)، و ابن منده (۱۰۸۴) و اسناد آن صحیح است.