حیات صحابه – جلد اول

فهرست کتاب

عکس‏العمل قریش و بازداشتن پیامبر صاز زیارت کعبه

عکس‏العمل قریش و بازداشتن پیامبر صاز زیارت کعبه

بخارى از مِسْوَربن مَخْرَمَه و مروان روایت نموده که آن دو گفتند: پیامبر خدا صدر زمان حدیبیه بیرون رفتند، و هنگامى که در جایى از راه قرار داشتند، پیامبر خدا صفرمود: «خالد بن ولید به عنوان پیشقراول قریش با اسب سواران خود در غمیم است، بنابراین شما به طرف راست حرکت کنید». به خدا سوگند، که خالد از آنها خبر نشد، تا این که غبار لشکر را دید، آن گاه به سرعت به خاطر بیم دادن قریش به راه افتاد.

پیامبر خدا صحرکت نمود تا این که به ثَنِیه جایى که بر آنهاوارد شد، رسید. در همین جا بود که شتر پیامبر صزانو زد، مردم گفتند: حَل،حَل (کلمه‏ایى است که براى شتر در وقتى که از حرکت بماند گفته مى‏شود) ولى شتر در همان جا توقّف نمود. گفتند: قَصْواء (نام شتر پیامبر) از حرکت وامانده، رسول خدا صفرمود: «قصواء وانمانده است، و این عادت وى هم نیست، ولى آن کس که فیل [۲۴۱]را از رفتن (به‌سوى مکه) جلوگیرى کرد این شتر را نیز از رفتن باز داشت». بعد از آن گفت: «سوگند به ذاتى که جانم در دست اوست، اگر این‏ها از من هر خواهشى نمایند که در آن به حدود و حرمات خداوند احترام بگذارند من آن را براى‌شان انجام خواهم داد»، بعد از آن بر شتر خود بانگ زد و شتر از جاى خود برخاست و پیامبر قدرى از آن‏ها پیشى گرفت تا این که در طرف پایانى حدیبیه بر آب اندکى که ظاهر شده بود، پایین آمد. و از آن آب کم کم گرفته مى‏شد، اندکى نگذشت که مردم آن را تمام نمودند. و به پیامبر خدا صاز تشنگى شکایت برده شد، وى تیرى را از تیردان خود بیرون آورده، بعد از آن به آنها دستور داد تا آن را در همان جاى آب فرو برند. به خدا سوگند، توأم با گذاشتن تیر آن قدر آب فوران نمود که همه از آن سیراب شدند (و تا آن وقت به همان حالت خود قرار داشت که مسلمانان) از آنجا رفتند.

[۲۴۱] هدف، فیل لشکریان ابرهه است، که در هجوم‌شان از یمن بالاى کعبه، به خاطر منهدم ساختن آن در اینجا توقف نمود و از رفتن به‌سوى مکه باز ایستاد، و لشکر ابرهه نیز توسط ابابیل که قصه آن در قرآن مذکور است، به هلاکت رسید، و پیامبر خدا صنیز در همین سال متولد شد. م.