حیات صحابه – جلد اول

فهرست کتاب

پیامبر صو دعوت نمودن بنى عامر و بنى محارب

پیامبر صو دعوت نمودن بنى عامر و بنى محارب

ابونعیم در دلائل النبوه (ص ۱۰۱) از عبدالله بن کعب بن مالک بروایت نموده، که گفت: پیامبر صمدّت سه سال بعد از بعثت خود مخفیانه زیست کرد، و در سال چهارم دعوت خود را آشکارا نمود. به مدت ده سال در موسم‏هاى حج دعوت مى‏نمود، و به دنبال حجّاج در اقامت گاه‏هاى آنان در عکاظ، مجنه و ذى المجاز [۱۳۳]رفته آنها را فرا مى‏خواند تا از وى حمایت نمایند، تا باشد پیام پروردگارش را تبلیغ نماید، و براى آنها اذعان مى‏نمود که پاداش این نصرت براى آنها جنّت است. امّا هیچ کسى را نمى‏یافت تا وى را مدد و یارى دهد، حتّى از قبایل و جاهاى آنها جداگانه مى‏پرسید و آنها را دعوت مى‏کرد، تا این که به بنى عامر بن صعصعه رسید، اذیت و آزارى را که از آنها دید از هیچ کسى ندیده بود، به حدّى که او از نزد آنها بیرون رفته بود، ولى با این همه او را از پشت مى‏زدند، تا این که به بنى محارب بن خصفه رسید، در میان آنها پیرمردى را یافت که یک صدوبیست سال عمر داشت، پیامبر خدا صبا وى صحبت نموده و او را به اسلام دعوت نمود، و از وى خواست تا از او حمایت نماید، تا پیام و رسالت پروردگارش را تبلیغ نماید. آن پیرمرد پاسخ داد: اى مرد، قومت از احوال تو بهتر آگاهند، به خدا قسم کسى که تو را به خانه خود ببرد، به این معناست که بدترین چیزى را از «موسم» با خود برده است. بنابراین خود را از ما دور کن، ابولهب که در این حالت ایستاده بود و سخن محاربى را مى‏شنید، نزدش توقف نموده گفت: اگر همه اهل «موسم» چون تو مى‏بودند، وى این دینى را که بر آن است ترک مى‏نمود، او یک بى‌دین و دروغگوست. محاربى پاسخ داد: تو، به خدا سوگند وى را از من خوبتر مى‏شناسى، چون وى برادر زاده و پاره گوشت توست. بعد از آن محاربى افزود: شاید - اى ابوعبته - وى دیوانه شده باشد؟ و با ما مردى از قریه است که مى‏تواند او را علاج نماید، ابولهب دیگر به او پاسخى نداد، مگر این که چون پیامبر صرا مى‏دید بر قبیله و یا اهل قریه‏اى از عرب ایستاده است، فریاد کشیده مى‏گفت: وى یک بى‌دین و دروغگوست [۱۳۴]. در اسناد این روایت واقدى نیز هست.

[۱۳۳] عکاظ، مجنه و ذى المجاز، از مشهورترین بازارهاى مکه بودند، عرب‌ها را عادت برین بود که در اوّل ماه ذى القعده الحرام بازار عکاظ را افتتاح مى‏نمودند، و مدّت بیست روز را در آنجا به سر مى‏بردند، و پس از آن به بازار مجنه آمده و ده روز را در آنجا سپرى مى‏کردند و چون ماه ذوالحجه نو مى‏شد به ذى المجاز مى‏آمدند و هشت شب را در آن جا مى‏ماندند، و پس از آن به عرفات مى‏رفتند و مناسک حج را به‌جاى مى‏آوردند، پیامبر خدا صبا استفاده ازین فرصت به هر یک ازین بازارها، در همان وقت‏هاى معین تشریف مى‏برد، و با سر زدن به اقامتگاه‏هاى قبایل، تحفه گرانبهاى دعوت را به آنها عرضه مى‏نمود. م. [۱۳۴] بسیار ضعیف. اونعیم در «الدلائل» (ص۱۰۱) در اسناد آن واقدی که متروک است وجود دارد.