حیات صحابه – جلد اول

فهرست کتاب

پیامبر صو دعوت نمودن ابوقحافه س

پیامبر صو دعوت نمودن ابوقحافه س

طبرانى از اسماء بنت ابى بکر بروایت نموده، که گفت: هنگام فتح، پیامر خداصبه ابوقحافه (پدر ابوبکر صدیق سگفت: «اسلام بیاور تا در امان باشى». هیثمى (۳۰۵/۵) گفته: رجال وى رجال صحیح‌اند.

و در نزد ابن سعد (۴۵۱/۵) از اسماء لروایت است که گفت: هنگامى که پیامبر خدا صوارد مکه شد، و پس از حصول اطمینان در مسجد نشست، ابوبکر سابوقحافه را نزدش آورد، چون پیامبر صوى را دید فرمود: «اى ابوبکر، شیخ را در همانجا چرا نگذاشتى که من نزدش مى‏رفتم؟، ابوبکر سپاسخ داد او مستحق این است که نزد تو بیاید، از این که تو نزد وى بروى. پیامبر خدا صاو را در پیش روى خود نشانید و دست خود را بر قلبش گذاشت، بعد از آن گفت: «اى ابوقحافه، اسلام بیاور تا در امان باشى» [۱۱۲]وى مى‏گوید: او اسلام آورد، و به کلمه حق گواهى داد. اسماء مى‏افزاید: ابوقحافه در حالى نزد پیامبر صآورده شد که سر و ریشش چون ثَغَامه [۱۱۳]سفید گردیده بود، پیامبر صگفت: «موى‏هاى سفید وى را تغییر دهید امّا به سیاهى تبدیلش نکنید» [۱۱۴].

[۱۱۲] صحیح. طبرانی در «الکبیر» (۲۳۸) همچنین نگا: مجمع الزوائد (۵/۳۰۵). [۱۱۳] گیاهى است داراى گل و میوه سفید. [۱۱۴] صحیح. ابن سعد (۵/۴۵۱) و احمد (۶/۳۴۹- ۳۵۰)، و طبرانی در «الکبیر» (۲۳۶)، و حاکم (۳/۴۶) و نگا: مجمع الزوائد(۶/۱۷۳-۱۷۴).