حیات صحابه – جلد اول

فهرست کتاب

دعوت نمودن ضِمام بن ثعلبه در بنى سعدبن بکر، آمدن ضمام به نمایندگى از قومش نزد پیامبر خداص و گفتگوى او با پیامبر صو اسلام آوردنش

دعوت نمودن ضِمام بن ثعلبه در بنى سعدبن بکر، آمدن ضمام به نمایندگى از قومش نزد پیامبر خداص و گفتگوى او با پیامبر صو اسلام آوردنش

ابن اسحاق از ابن عبّاس بروایت نموده که گفت: بنى سعد بن بکر، ضمام بن ثعلبه را به عنوان نماینده خود نزد پیامبر خدا صفرستادند. وى نزد پیامبر خدا صآمد، شتر خود را در دروازه مسجد خوابانید، و بعد بر پاى آن عقال بست، و داخل مسجد گردید و پیامبر خدا صدر میان اصحاب خود نشسته بود. ضمام مردى بود شدید و نیرومند و موى انبوهى داشت، که موهاى خود را به دو شکل گیسو بافته بود، او همچنان پیش آمد تا این که در مقابل پیامبر خدا صدر میان اصحابش ایستاد و پرسید: کدام یکى از شما پسر عبدالمطلب است؟ پیامبر خدا صپاسخ داد: «من پسر عبدالمطلب هستم». پرسید: آیا تو محمّد هستى؟ فرمود: «بلى». ضمام گفت: اى پسر عبدالمطلب من ازتو سئوالاتى مى‏کنم، و در سئوال هایم ازتو شاید درشتى هم بکنم ولى مبادا که از من ناراحت شده و خشمگین شوى. پیامبر صفرمود: «هر چه مى‏خواهى بپرس من در دلم از تو ناراحت نخواهم شد». ضمام گفت: من تو را به‏خداى خودت و خداى آنانى که پیش از تو بودند، و پس از تو مى‏آیند سوگند می‌دهم، که آیا تو را خداوند به‌سوى ما به عنوان رسول فرستاده است؟ رسول خدا صفرمود: «بار خدایا، بلى». گفت: تو را به الله خداى خودت و خداى کسانى که قبل از تو بودند و خداى کسانى که بعد از تو مى‏آیند، سوگند مى‏دهم، که آیا خداوند به تو دستور داده تا ما را به این کار مأمور سازى که او را به تنهاى بپرستیم و براى او چیزى را شریک نیاوریم، و این بت‏ها و شرکایى را که پدران مان مى‏پرستیدند دیگر پرستش نکنیم؟ پیامبر صفرمود: «بار خدایا، بلى». ضماد گفت: تو را به‏ الله خداى خودت و خداى کسانى که قبل از تو بودند، و بعد از تو مى‏آیند سوگند مى‏دهم، که آیا خداوند به تو دستور داده است تا این نمازهاى پنجگانه را برپا داریم؟ فرمود: «بار خدایا، بلى». راوى مى‏گوید: سپس یک یک فرایض اسلام را چون: زکات، روزه، حج و بقیه شرایع آن را در مجموع نام مى‏برد، و پیامبر خدا صرا در وقت یاد نمودن هر یک از آن فریضه‏ها چون ماقبلش سوگند مى‏داد، تا این که فارغ گردید، (و پس از آن) گفت: شهادت مى‏دهم که معبودى جز یک خدا نیست، و شهادت مى‏دهم که محمّد رسول خداست، و این فرایض را همه به جاى خواهم آورد، و از آنچه مرا نهى نموده‏اى اجتناب خواهم نمود، و از این کم و زیادى هم نمى‏کنم، بعد از آن برخاسته و به طرف شتر خود برگشت. راوى مى‏گوید: پیامبر خدا صفرمود: «اگر صاحب دو گیسو راست بگوید به بهشت خواهد رفت».