دعوت نمودن امّ سلیم ل
امّ سلیم و دعوت نمودن ابو طلحه به اسلام هنگامى که خواستگارى وى را نمود، و اسلام آوردن ابوطلحه
احمد از انس سروایت نموده که: ابوطلحه امّ سلیم را خواستگارى نمود - وى این خواستگارى را قبل از این که اسلام بیاورد، نموده بود - امّ سلیم در پاسخ به او گفت: اى ابوطلحه، آیا نمىدانى، خدایى را که تو عبادت مىکنى گیاهى از زمین است. گفت: بلى، ام سلیم ادامه داد: آیا از عبادت درخت شرمت نمىآید؟ اگر اسلام بیاورى در آن صورت من از تو مهرى غیر از آن نمىخواهم. ابوطلحه گفت. باشد تا در این کارم فکر نمایم. رفت و دوباره آمده گفت: شهادت مىدهم که معبودى جز یک خدا نیست، و محمّد رسول خداست. آن گاه امّ سلیم به انس دستور داد: کارهاى عروسى ابوطلحه را تمام کن، و به این صورت انس (مادرش) را به عقد نکاح او درآورد. ابن سعد نیز به معناى این را روایت نموده. این چنین در الاصابه (۴۶۱/۴) آمده است.