حیات صحابه – جلد اول

فهرست کتاب

پیامبر صو فرستادن مردى به بنى سعد

پیامبر صو فرستادن مردى به بنى سعد

ابن ابى عاصم از احنف بن قیس سروایت نموده، که گفت: در حالى که در زمان عثمان سدر خانه کعبه طواف مى‏کردم، مردى از بنى لیث دستم را گرفته گفت: آیا مژده و خوش خبرى به تو ندهم؟ گفتم: بلى، بده. گفت: آیا به خاطر دارى که مرا پیامبر صبه‌سوى قوم تو به خاطر دعوت به اسلام و فراخواندن آنها به‌سوى این دین فرستاده بود، و من ایشان را به طرف اسلام دعوت مى‏نمودم، و تو گفتى: تو ما را به‌سوى خیر دعوت مى‏کنى، و به آن دستور مى‏دهى، و او - (پیامبر ص) - نیز به طرف خیر و نیکویى دعوت مى‏کند، و این حرف به پیامبر خدا صرسید و او گفت: «بار خدایا، براى احنف مغفرت فرما و او را ببخش» [۱۹۱]. احنف مى‏گفت: هیچ عملى از آن برایم امید بخش‏تر نیست - یعنى از همان دعاى پیامبر خدا ص-. این را على بن زید به تنهایى روایت کرده، و در وى ضعف مى‏باشد. این چنین در الاصابه (۱۰۰/۱) آمده. و حاکم در المستدرک (۶۱۴/۳) مانند این را روایت کرده.

این را همچنان احمد و طبرانى روایت نموده‏اند و در حدیث آنها آمده: وقتى که پیامبر خدا صمرا به‌سوى قومت بنى سعد فرستاد، و آنها را به اسلام دعوت مى‏نمودم، تو گفتى: به خدا سوگند، وى جز خیر نگفته است - یا این که جز خوبى چیز دیگرى نمى‏شنوم - من برگشته و این سخن تو را به پیامبر خدا صخبر دادم، گفت: «بار خدایا براى احنف مغفرت نما و او را ببخش». احنف مى‏گوید: چنان که من به همان دعا امیدوار هستم، به چیزى دیگرى از خود امیدوار نیستم. هیثمى (۲/۱۰) مى‏گوید: رجال احمد غیر على بن زید که حسن الحدیث مى‏باشد، رجال صحیح‌اند.

[۱۹۱] ضعیف. احمد (۵/۳۷۲) و طبرانی در «الکبیر» (۲۷۸۵) در سند آن علی بن زید است که همانگونه که در «التقریب» (۲/۳۷) آمده ضعیف می‌باشد.