پیامبر صو فرستادن مردى به بنى سعد
ابن ابى عاصم از احنف بن قیس سروایت نموده، که گفت: در حالى که در زمان عثمان سدر خانه کعبه طواف مىکردم، مردى از بنى لیث دستم را گرفته گفت: آیا مژده و خوش خبرى به تو ندهم؟ گفتم: بلى، بده. گفت: آیا به خاطر دارى که مرا پیامبر صبهسوى قوم تو به خاطر دعوت به اسلام و فراخواندن آنها بهسوى این دین فرستاده بود، و من ایشان را به طرف اسلام دعوت مىنمودم، و تو گفتى: تو ما را بهسوى خیر دعوت مىکنى، و به آن دستور مىدهى، و او - (پیامبر ص) - نیز به طرف خیر و نیکویى دعوت مىکند، و این حرف به پیامبر خدا صرسید و او گفت: «بار خدایا، براى احنف مغفرت فرما و او را ببخش» [۱۹۱]. احنف مىگفت: هیچ عملى از آن برایم امید بخشتر نیست - یعنى از همان دعاى پیامبر خدا ص-. این را على بن زید به تنهایى روایت کرده، و در وى ضعف مىباشد. این چنین در الاصابه (۱۰۰/۱) آمده. و حاکم در المستدرک (۶۱۴/۳) مانند این را روایت کرده.
این را همچنان احمد و طبرانى روایت نمودهاند و در حدیث آنها آمده: وقتى که پیامبر خدا صمرا بهسوى قومت بنى سعد فرستاد، و آنها را به اسلام دعوت مىنمودم، تو گفتى: به خدا سوگند، وى جز خیر نگفته است - یا این که جز خوبى چیز دیگرى نمىشنوم - من برگشته و این سخن تو را به پیامبر خدا صخبر دادم، گفت: «بار خدایا براى احنف مغفرت نما و او را ببخش». احنف مىگوید: چنان که من به همان دعا امیدوار هستم، به چیزى دیگرى از خود امیدوار نیستم. هیثمى (۲/۱۰) مىگوید: رجال احمد غیر على بن زید که حسن الحدیث مىباشد، رجال صحیحاند.
[۱۹۱] ضعیف. احمد (۵/۳۷۲) و طبرانی در «الکبیر» (۲۷۸۵) در سند آن علی بن زید است که همانگونه که در «التقریب» (۲/۳۷) آمده ضعیف میباشد.