حیات صحابه – جلد اول

فهرست کتاب

بیعت مسلمانان با عثمان سبه خلافت

بیعت مسلمانان با عثمان سبه خلافت

بخارى از مِسْوَر بن مخرمه سروایت نموده: گروهى را که عمر س(براى انتخاب خلیفه به عنوان جانشینش) موظّف گردانیده بود، گرد هم آمده مشورت کردند، عبدالرحن سبه آنها گفت: من از کسانى نیستم که درین کار با شما رقابت کنم، ولى اگر شما خواسته باشید، یکى از شما را براى‏تان انتخاب و اختیار مى‏کنم، بنابراین آنها این رابه عهده عبدالرحمن سپردند. هنگامى که آنها امر خود را به دوش عبدالرحمن گذاشتند (و وظیفه انتخاب را به وى محول ساختند)، مردم همه به عبدالرحمن روى آوردند، حتى یکى از مردم را نمى‏دیدم که دنبال آن گروه رفته در حرکت باشد. و مردم به‌سوى عبدالرحمن روى آوردند و در آن شب‏ها با وى مشورت مى‏نمودند تا اینکه همان شبى فرا رسید که به فرداى آن با عثمان سبیعت نمودیم. مسور مى‏گوید: عبدالرحمن پس از قسمتى از شب نزدم آمد و دروازه را کوبید تا این که بیدار شدم، و گفت: تو را در خواب مى‏بینم، به خدا سوگند، من امشب زیاد نخوابیده‏ام، برو زبیر و سعد را برایم فراخوان، من آن دو را براى وى فرا خواندم، و او با ایشان مشورت نمود، بعد از آن مرا طلب نموده گفت: على را برایم صدا کن، او را فرا خواندم، و با او تا آخر شب صحبت کرد. بعد از آن على ازنزد وى درحالى برخاست که در دل امید داشت - ولى عبدالرحمن از على از چیزى اندیشه داشت - سپس به من گفت: عثمان را برایم طلب کن و من او را فراخواندم، با وى صحبت کرد، تا این که اذان مؤذن براى (نماز) صبح، آنها را از هم جدا گردانید. هنگامى که مردم نماز صبح را به جاى آوردند و آن گروه در منبر جمع شدند، عبدالرحمن دنبال آن عده از مهاجرین و انصار که حاضر بودند (نفر) فرستاد، و دنبال امراى ارتش نیز (کسى را) روانه نمود - و آنها آن حج را باعمر سیک جاى به جاى آورده بودند، (و همه در مدینه حضور داشتند) - هنگامى که جمع شدند، عبدالرحمن شهادتین را بر زبان آورده بعد از آن گفت: اما بعد: اى على، من به امر مردم نگاه کردم و آنها را ندیدم که کسى را با عثمان برابر کنند، بنابراین تو براى نفس خود راهى مگردان، و دست عثمان سرا گرفته گفت: با تو بر سنت خدا و سنت رسولش و دو خلیفه بعد از وى بیعت مى‏کنم. آن گاه عبدالرحمن با وى بیعت نمود و مردم که: شامل مهاجرین، انصار، امراى ارتش و مسلمانان بودند نیز با وى بیعت کردند [۴۱۷]. و بیهقى (۱۴۷/۸) نیز این را مانند آن روایت کرده است.

[۴۱۷] بخاری (۷۲۰۷) و بیهقی در «السنن» (۸/ ۴۷).