حیات صحابه – جلد اول

فهرست کتاب

پیامبر صو دعوت مردى که نامش برده نشده است

پیامبر صو دعوت مردى که نامش برده نشده است

احمد از ابوتمیمه هُجَیمى از مردى از قومش روایت نموده، که وى نزد پیامبر خداصآمد - یا این که گفت: پیامبر خدا صرا دیدم - که مردى نزدش آمده پرسید: تو پیامبر خدا هستى؟ - یا این که گفت: تو محمّد هستى؟ - پیامبر صفرمود: «بلى»، پرسید: تو کى را فرا مى‏خوانى؟ پیامبر صپاسخ داد: «خداوند را به تنهاییش فرا مى‏خوانم. ذاتى که اگر برایت ضرر و مصیبتى رسیده باشد او را فراخوانى آن را از تو دور کند، و کسى که اگر قحط زده باشى و او را فراخوانى برایت غلّه رویاند. ذاتى که اگر در بیابان بى‌آب و علف سواریت را گم نمایى و او را فراخوانى آن را برایت دوباره برگرداند». آن گاه آن مرد اسلام آورد، بعد از آن گفت: اى پیامبر خدا صمرا نصیحت کن، پیامبر خدا صفرمود: «چیزى را دشنام مده» - یا این که گفت «هیچکس را»، حَکم درین دو قول شک وتردید نموده است - آن مرد مى‏گوید: من پس از آن نصیحت پیامبر صبرایم، دیگر شتر و گوسفندى را دشنام نداده‏ام. هیثمى (۷۲/۸) مى‏گوید: درین روایت حَکم بن فُضَیل آمده، موصوف را ابوداود و غیر وى ثقه دانسته، ولى ابوزرعه و غیر وى ضعیفش دانسته‏اند، و بقیه رجال وى رجال صحیح مى‏باشند.