پیامبر صو دعوت نمودن حَوشَب ذى ظُلَیم به فرایض اسلام
ابو نعیم از حَوْشَب ذى ظُلَیم روایت نموده، که گفت: چون خداوند محمّد صرا کامیاب و پیروز گردانید، من نیز به عنوان جواب مثبت در قبول دعوت وى، چهل سوار را با عبد شر نزد وى فرستادم. آنها با نامه من در مدینه نزدش رفتند، چون به آنجا رسیدند (عبد شر) [۱۹۹]پرسید: کدام یکى از شما محمّد است؟ گفتند: این. عبد شر گفت: تو براى ما چه آوردهاى؟ اگر آن حق باشد ما اطاعت و پیرویت را میکنیم. فرمود: «نماز را برپا مىکنید، زکات را مىدهید، از خونها جلوگیرى مىنمایید، مردم را به نیکى امر مىکنید و از بدى منع مىنمایید». عبدشر (چون این گفتههاى پیامبر را شنید) گفت: این چیزهاى (که تو به طرف آن فرا مىخوانى و با خود آوردهاى) چیزهاى خوب و نیکویى است، دستت را دراز کن که همراهت بیعت نمایم. پیامبر خدا صپرسید: «نامت چیست»؟ پاسخ داد: عبد شر، پیامبر صگفت: «نه، بلکه تو عبد خیر هستى». (و با وى بر اسلام بیعت نمود) [۲۰۰]و جواب نامه حوشب ذى ظلیم را توسط وى برایش نوشت، او نیز ایمان آورد. این چنین در کنزالعمال (۳۲۵/۵) آمده و این را همچنین ابن مَنْده و ابن عساکر، چنان که در الکنز (۸۴/۱) آمده، روایت نمودهاند، و ابن سَکن مانند این را، چنان که در الاصابه (۳۸۲/۱) آمده، روایت کرده است.
[۱۹۹] به نقل از الاصابه. [۲۰۰] به نقل از الاصابه.