حیات صحابه – جلد اول

فهرست کتاب

دعوت اصحاب شتحت امارت سَلَمه بن قیس اشجعى در قتال

دعوت اصحاب شتحت امارت سَلَمه بن قیس اشجعى در قتال

طبرى (۹/۵) همچنین از سلیمان بن بریده روایت نموده که، امیرالمؤمنین عمر سچون ارتشى را از اهل ایمان فراهم مى‏آورد، مردى از اهل علم و فقه را بر آنها امیر مى‏کرد. یک مرتبه ارتشى برایش فراهم گردید، وى حضرت سلمه بن قیس اشجعى سرا بر آنها امیر نموده، گفت: به نام خداوند حرکت نما، و در راه خدا با کسى که به خدا کافر است بجنگ. هنگامى که با دشمن مشرک‌تان روبرو شدید، آنها را به قبول نمودن یکى از این سه چیز دعوت نمایید: آنها را به‌سوى اسلام دعوت کنید، اگر اسلام آوردند و جاى خود را انتخاب کردند، بر آنها در مال‏هایشان زکات است، و در فى‏ء مسلمانان سهم و نصیبى ندارند. و اگر این را انتخاب کردند که با شما باشند، در این صورت براى آنها همان چیزى است که براى شما مى‏باشد و بر آنان نیز همان چیزى است که بر شما مى‏باشد. اگر از قبول این ابا ورزیدند، آنها را به دادن جزیه دعوت کنید، اگر جزیه را قبول نمودند، شما در حمایت از آنها با دشمن‌شان بجنگید، و آنها را فقط براى پرداختن جزیه فارغ بگذارید. ولى آنها را به چیزى فراتر از طاقت و توانایى‌شان مکلّف نسازید. اگر از این هم ابا ورزیدند، با آنها بجنگید، خداوند خود پیروز گرداننده شما بر آنهاست. و اگر داخل قلعه‏اى شدند و از شما خواستند که آنها به حکم خدا و حکم پیامبرش پایین مى‏آیند، آنها را بر حکم خدا پایین نسازید، چون شما نمى‏دانید که حکم خدا و پیامبرش درباره آنها چیست. و اگر از شما خواستند که بر ذمه خدا و پیامبرش پایین مى‏آیند (ذمه خدا و پیامبرش را به آنها ندهید) [۳۳۶]بلکه به آنها ذمه خودتان را بدهید. اگر با شما جنگیدند، در غنیمت سرقت نکنید و خیانت ننمایید، و مثله هم نکنید، و اطفال را به قتل نرسانید. سلمه می‌گوید: ما حرکت نمودیم تا این که با دشمن مان از مشرکین روبرو شدیم، و آنها را به آنچه امیرالمؤمنین ما را به آن مأمور ساخته بود دعوت نمودیم، ولى آنها از اسلام آوردن امتناع ورزیدند. بعد از آن، آنها را به پرداخت جزیه فرا خواندیم، از قبول نمودن آن نیز ابا ورزیدند. بعد با ایشان جنگیدیم و خداوند ما را بر آنان غالب گردانید. جنگجویان آنها را به قتل رسانیده زنان و اولادشان را کنیز و غلام گرفتیم، و اموال غنیمتى را جمع آورى کردیم... و حدیث را به تفصیل ذکر نموده.

[۳۳۶] به نقل از طبرى که از اصل ساقط بود.