حیات صحابه – جلد اول

فهرست کتاب

گفتگوى سهیل بن عمرو با پیامبر صو شروط صلح حدیبیه

گفتگوى سهیل بن عمرو با پیامبر صو شروط صلح حدیبیه

مَعْمَر مى‏گوید: ایوب از عِکرمه به من خبر داد که: هنگامى سهیل بن عمرو آمد، پیامبر خدا صفرمود: «اکنون کار شما براى‏تان آسان شده». معمر مى‏افزاید: زهرى در حدیث خود گفته است: (آن گاه) سهیل آمده گفت: بیا در میان ما و خودتان پیمانى بنویس. پیامبر خدا صکاتب را طلب نمود، و دستور داد که: این طور بنویس: ﴿بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ. سهیل گفت: اما، رحمان را، به خدا سوگند نمى‏دانم که او چیست؟ ولى بنویس: «بِاِسْمِك اللهمَّ»، چنان که در گذشته‏ها مى‏نوشتى مسلمانان با دیدن این حالت گفتند: به خدا سوگند، ما جز ﴿بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِيمِچیز دیگرى نمى‏نویسیم. پیامبر صگفت: «بِاِسْمِكَ اللهم». بعد از آن فرمود: «این است آنچه محمّد رسول الله به آن موافقت نموده است». سهیل گفت: اگر ما مى‏دانستیم که تو رسول خدا هستى نه تو را از خانه باز مى‏داشتیم ونه با تو مى‏جنگیدیم، ولى بنویس: محمّد بن عبدالله. پیامبر خدا صفرمود: «به خدا سوگند، من در ضمن این که تکذیبم کنید رسول خدا هستم، بنویس: محمّد بن عبدالله». - زهرى می‌گوید: این به خاطر همان فرموده پیامبرصانجام گرفت که گفته بود: «اگر اینها از من هر خواهشى نمایند که در آن به حدود و حرمات خداوند احترام گذارند، من آن را براى‌شان انجام خواهم داد» - پیامبرصبه او گفت: «این به شرطى است که ما را بگذارند که خانه خدا را طواف کنیم». سهیل گفت: نه، این به خاطرى است که عرب‏ها نگویند که بر ما فشار آورده شد، (و شما به زور و فشار داخل کعبه شدید)، ولى شما در سال آینده باید بیایید. و (به این صورت عهدنامه را) نوشت. سهیل گفت: دیگر این که اگر کسى از طرف ما براى تو آمد، اگر چه بر دین تو باشد او را براى ما پس مى‏گردانى. مسلمانان گفتند: سبحان‏الله او چگونه در حالى که مسلمان شده و آمده باشد، به مشرکین مسترد شود؟!.