پیامبر صو دعوت نمودن قبایل در مِنى
ابن اسحاق از ربیعه بن عِباد سروایت نموده، که مىگوید: در آن هنگام من پسر جوانى با پدرم در منى بودم، که پیامبر خدا صدر اقامتگاههاى قبایل عرب حاضر شده مىگفت: «اى بنى فلان، من فرستاده خدا بهسوى شما هستم، شما را امر مىکنم تا خداوند را عبادت کنید، و چیزى را شریک او نسازید، آن چیزهایى را که غیر از وى به عنوان مثل و مانند، عبادت مىکنید کنار بگذارید، و به من ایمان آورید، و مرا تصدیق نمایید، و از من، حمایت و پشتیبانى کنید تا بتوانم از خداوند آنچه را مرا به آن مبعوث نموده است بیان نمایم». ربیعه مىگوید: در دنبال پیامبر صمرد کج چشمى که صورت درخشان و دو گیسو داشت، و لباس عدنى بر تن نموده بود، قرار داشت، و چون پیامبر خدا صاز صحبت و دعوت خود فارغ مىشد، آن مرد مىگفت: اى بنى فلان، این مرد شما را به طرف این فرا مىخواند که شما از هم پیمانانتان از جنیان بنى مالک بن اُقَیش و از عبادت لات و عُزّى دست بردارید، و آنها را از گردنهاىتان بیرون کشید، و پیروى بدعت و گمراهیى را که وى آورده است، نمایید، بنابراین از وى اطاعت نکنید و سخنانش را نشنوید. وى مىگوید: از پدرم پرسیدم اى پدر، این مردى که وى را تعقیب نموده و گفتههایش را رد مىکند، کیست؟ پدرم گفت: او عمویش ابولهب عبدالعزى بن عبدالمطلّب است [۱۴۵]. این چنین در البدایه (۱۳۸/۳) آمده و این را عبدالله بن احمد [۱۴۶]و طبرانى از ربیعه به این معنا روایت کردهاند. هیثمى (۳۶/۶) مىگوید: درین روایت حسین بن عبدالله بن عبیدالله آمده که ضعیف مىباشد، و ابن معین وى را در روایتى ثقه دانسته است. مىگویم (مؤلف): در روایت ابن اسحاق مردى آمده که از وى نام برده نشده است.
[۱۴۵] ضعیف. بیهقی در «الدلائل» (۲/۱۸۶) از طریق ابن اسحاق. در سند آن یک مجهول وجود دارد. [۱۴۶] ضعیف. احمد (۳/۴۹۳) و طبرانی در «الکبیر» (۴۵۸۳) در اسناد آن حسین بن عبدالله بن عبیدالله بن عباس است که ضعیف است. نگا: «مجمع الزوائد» (۶/۳۶).