انديشهها و افكار مؤلّف:
در ارتباط با احیاى مجدّد اسلام، اعاده خلافت اسلامى و کارهاى دعوت، وى بر این عقیده بود، که تشکیل مجالس و خواندن و مطالعه کتب، نمىتواند به تنهایى خود چیزى را تغییر دهد، و تحولى را به وجود آورده انگیزههاى محرّک ایمانى را در انسان ایجاد نماید. به این لحاظ وى معتقد بود، که باید تحوّل و دگرگونى در باطن ایجاد گردد، و با تزکیه اخلاق و اعمال و احترام علم و علما، یک انقلاب دینى در همه ابعاد نظام به وجود آید. و در این راه با تقدیم قربانیها تلاش صورت بگیرد، و در راه رسیدن و ارتباط به خداوند أکار شود، و با تلاش پیگیر و خستگى ناپذیر این کار دنبال گردد، و براى مبادى و اصول احترام صورت بگیرد، و با تشکیل گروههاى تبلیغ دینى، روابط و تماس با تودههاى مردم مستحکم شده، با هدایت آنها بهسوى اسلام و مبادى آن، راه براى بذل نفس و مال در راه خدا گشوده شود، و حلقات درس و تعلیم با مجالس شورا، و دعاهاى عمومى تشکیل گردد. او خود کسى بود که این مراحل را عملاً طى نموده، و راه را براى دیگران گشود، تا باشد در ادامه راه وى همّت گمارند.