دعوت نمودن عبدالله بن مُعتَم از بنى تَغلِب و غیر ایشان در روز تکریت
ابن جریر (۱۸۶/۴) همچنین از طریق سیف از محمّد و طلحه و غیر آنها روایت نموده، که گفتند: - در روز واقعه تکریت - هنگامى که رومىها ملاحظه نمودند که آنها در هیچ معرکهاى بیرون نمىروند مگر این که به ضرر آنها تمام مىشود و با وجود کثرت عددشان به شکست مواجه مىشوند، امراى خود را رها نموده، و اموال و متاع خود را به کشتىها انتقال دادند و جاسوسانى از تغلب، اِیاد و نَمِر نزد عبدالله بن معتم آمده، و این خبر را به او رسانیدند، و از وى خواهش صلح با عربها را نموده، و به او خبر دادند، که آنها خواست وى را قبول دارند. عبدالله نیز کسى را نزد آنها فرستاد که اگر برین گفته خود صادق هستید، پس شهادت دهید که معبودى جز خداى واحد نیست و محمّد رسول خدا است، و به آنچه از نزد خداوند آمده اقرار نمایید، وبعد از آن نظرتان را به ما بگویید، اینها به همین پیام نزد اهل تکریت رفتند، و آنها این افراد را دوباره با خبر اسلام آوردن خود بهسوى عبدالله برگردانیدند، و قصّه را نقل نموده.