بیعت مردم بر هجرت در روز خندق
احمد، بخارى در التاریخ، ابن ابى خَیثَمه، ابوعوانه، بَغَوى، ابونُعیم و طبرانى از حارث بن زیاد ساعدى سروایت نمودهاند که گفت: در روز خندق در حالى نزد پیامبر خدا صآمدم که با مردم بر هجرت بیعت مىنمود. ما گمان کردیم که همه براى بیعت فراخوانده مىشوند، بنابراین گفتم: اى رسول خدا، با این بر هجرت بیعت نما. فرمود: «این کیست؟» گفتم: این پسر عمویم حَوط بن یزید - یا یزید بن حوط - است. پیامبر خدا صفرمود: «با شما بیعت نمىکنم، چون مردم بهسوى شما هجرت مىکنند و شما بهسوى آنها هجرت مىنمایید. سوگند به ذاتى که جانم در دست اوست، انصار را هر مردى تا ملاقات با خداوند دوست بدارد، خداوند را در حالى ملاقات مىنماید که وى او را دوست مىدارد، و انصار را هر مردى تا ملاقات با خدا بد بیند، خداوند را در حالى ملاقات مىکند که خداوند او را بد مىبیند» [۳۷۰]. این چنین در الکنز (۱۳۴/۷) آمده. و این را همچنان ابوداود، چنان که در الاصابه (۲۷۹/۱) آمده، روایت کرده است، و هیثمى (۳۸/۱۰) مىگوید: این را احمد و طبرانى به اسنادهایى روایت نمودهاند و رجال بعضى آنها غیر محمّد بن عمرو، که حسن الحدیث مىباشد، رجال صحیحاند. و طبرانى از ابو اسید ساعدى سروایت نموده که: مردم نزد پیغمبر صبراى حفر خندق آمدند و با وى بر هجرت بیعت مینمودند. هنگامیکه فارغ شد، فرمود: (اى گروه انصار، شما بر هجرت بیعت نکنید، چون مردم بسوى شما هجرت مىکنند. کسى که به خداوند در حالى ملاقات نماید که انصار را دوست داشته باشد، با خداوند در حالى ملاقات مىکند که وى او را دوست داشته باشد. و کسى که با خداوند در حالى ملاقات نماید که نسبت به انصار بدبین باشد به خداوند در حالى روبرو مىشود که نسبت به او بدگمان است) [۳۷۱]. هیثمى (۳۸/۱۰) مىگوید در این روایت عبدالحمید بن سهیل آمده و من وى را نشناختم و بقیه رجال وى ثقهاند.
[۳۷۰] حسن. به روایت احمد (۳/۴۲۹) و طبرانی در «الکبیر» (۳۳۵۶) نگا: «مجمع الزوائد» (۱۰/۳۸). [۳۷۱] ضعیف. به روایت طبرانی. هیثمی (۱/۳۸) دربارهی آن میگوید: در آن عبدالرحمن بن سهیل است که وی را نشناختم. و بقیهی رجال آن ثقهاند.