حیات صحابه – جلد اول

فهرست کتاب

بیعت مردم بر هجرت در روز خندق

بیعت مردم بر هجرت در روز خندق

احمد، بخارى در التاریخ، ابن ابى خَیثَمه، ابوعوانه، بَغَوى، ابونُعیم و طبرانى از حارث بن زیاد ساعدى سروایت نموده‏اند که گفت: در روز خندق در حالى نزد پیامبر خدا صآمدم که با مردم بر هجرت بیعت مى‏نمود. ما گمان کردیم که همه براى بیعت فراخوانده مى‏شوند، بنابراین گفتم: اى رسول خدا، با این بر هجرت بیعت نما. فرمود: «این کیست؟» گفتم: این پسر عمویم حَوط بن یزید - یا یزید بن حوط - است. پیامبر خدا صفرمود: «با شما بیعت نمى‏کنم، چون مردم به‌سوى شما هجرت مى‏کنند و شما به‌سوى آنها هجرت مى‏نمایید. سوگند به ذاتى که جانم در دست اوست، انصار را هر مردى تا ملاقات با خداوند دوست بدارد، خداوند را در حالى ملاقات مى‏نماید که وى او را دوست مى‏دارد، و انصار را هر مردى تا ملاقات با خدا بد بیند، خداوند را در حالى ملاقات مى‏کند که خداوند او را بد مى‏بیند» [۳۷۰]. این چنین در الکنز (۱۳۴/۷) آمده. و این را همچنان ابوداود، چنان که در الاصابه (۲۷۹/۱) آمده، روایت کرده است، و هیثمى (۳۸/۱۰) مى‏گوید: این را احمد و طبرانى به اسنادهایى روایت نموده‏اند و رجال بعضى آنها غیر محمّد بن عمرو، که حسن الحدیث مى‏باشد، رجال صحیح‏اند. و طبرانى از ابو اسید ساعدى سروایت نموده که: مردم نزد پیغمبر صبراى حفر خندق آمدند و با وى بر هجرت بیعت می‌نمودند. هنگامیکه فارغ شد، فرمود: (اى گروه انصار، شما بر هجرت بیعت نکنید، چون مردم بسوى شما هجرت مى‏کنند. کسى که به خداوند در حالى ملاقات نماید که انصار را دوست داشته باشد، با خداوند در حالى ملاقات مى‏کند که وى او را دوست داشته باشد. و کسى که با خداوند در حالى ملاقات نماید که نسبت به انصار بدبین باشد به خداوند در حالى روبرو مى‏شود که نسبت به او بدگمان است) [۳۷۱]. هیثمى (۳۸/۱۰) مى‏گوید در این روایت عبدالحمید بن سهیل آمده و من وى را نشناختم و بقیه رجال وى ثقه‏اند.

[۳۷۰] حسن. به روایت احمد (۳/۴۲۹) و طبرانی در «الکبیر» (۳۳۵۶) نگا: «مجمع الزوائد» (۱۰/۳۸). [۳۷۱] ضعیف. به روایت طبرانی. هیثمی (۱/۳۸) درباره‌ی آن می‌گوید: در آن عبدالرحمن بن سهیل است که وی را نشناختم. و بقیه‌ی رجال آن ثقه‌اند.