حیات صحابه – جلد اول

فهرست کتاب

دعاى پیامبر ج براى عکرمه

دعاى پیامبر ج براى عکرمه

پیامبر خدا صفرمود: «امروز هر آن چه را از احدى قابل پذیرش باشد و تو آن را درخواست کنى خواهشت را خواهم پذیرفت.» عکرمه گفت: من از تو مى‏خواهم تا همه عداوت‌هایی را که با تو نموده‏ام، و یا در مسیرى که موانع ایجاد نموده‏ام، و یا درمقامى که با تو روبرو شده‏ام، و یا سخنى را که در روى تو گفته‏ام، یا در غیابت، از همه آنها برایم طلب مغفرت کنى. پیامبر صفرمود: «بار خدایا، براى وى همه دشمنى‌هایی را که با من نموده است، و در هر مسیرى که به جایى رفته و مى‏خواسته نور تو را خاموش نماید ببخش و مغفرت نما، و همچنان دشنام‌هایی را که در مقابلم یا در غیابم گفته است ببخش». عکرمه آن وقت گفت: اى پیامبر خدا راضى شدم، سپس افزود: به خدا سوگند، اى رسول خدا، من در مقابل هر نفقه و مصرفى که در راه بازداشتن از راه خدا نموده بودم، دو برابر آن را در راه خدا مصرف مى‏نمایم، و هر قتالى که در راه بازداشتن از راه خدا نموده بودم، دو برابر آن را در راه خدا خواهم نمود. بعد از آن وى در خدمت جنگ بود، و درین راه تلاش مى‏نمود تا این که شهید گردید. پس از اسلام آوردنش پیامبرخداصهمسرش را به همان نکاح اول براى او بازگردانید. واقدى به روایت از رجال خود گفته است که: سهیل بن عمرو در روز حنین گفت: (لایختبرهما محمّد و أصحابه) [۲۷۳]راوى من گوید: عکرمه به او مى‏گفت: این سخن درست نیست، چون کار به دست خداوند است، و چیزى از کار هم به دست محمّد نمى‏باشد. اگر او امروز مغلوب گردد، فردا نتیجه کار از آن اوست. راوى مى‏افزاید: سهیل به وى مى‏گوید: تو در همین وقت‏هاى نزدیک مخالف وى بودى، عکرمه گفت: اى ابویزید: ما به خدا سوگند، کار بیموردى مى‏نمودیم، در حالى که همین عقل را آن وقت هم داشتیم. سنگى را عبادت مى‏نمودیم، که نه نفع مى‏رسانید و نه ضرر [۲۷۴]. این چنین در کنزالعمال (۷/۷۵) آمده است.

این را همچنان حاکم (۲۴۱/۳) از حدیث عبدالله بن زبیر سروایت نموده، ولى وى تا به این حد اکتفا نموده: هنگامى که به دروازه خانه پیامبر خدا صرسید، از قدوم وى براى پیامبر خدا مژده داده شد، رسول خدا ص، به خاطر سرور آمدن وى روى پاهاى خود ایستاد. [۲۷۵]بعد از آن از عروه بن زبیر روایت نموده، که گفت: عکرمه بن ابى جهل مى‏گوید: هنگامى که نزد رسول خدا صرسیدم گفتم: اى محمد، این (اشاره به همسرش) خبر داد که تو به من امان داده‏اى، پیامبر خدا صفرود: «تو در امان هستى». آن گاه گفتم: شهادت مى‏دهم که معبودى جز خداى واحد و لا شریک وجود ندارد و تو بنده و رسول اوهستى. تو از نیکوترین مردمان، راستگوترین و با وفاترین آنها هستى. عکرمه مى‏افزاید: این را من درحالى می‌گفتم: که سرم را به خاطر شرم و حیا از وى پایین انداخته بودم. بعد از آن گفتم: اى رسول خدا، همه دشمنى‌هایی را که با تو نمودم، و یاهر سوارى را که با شتاب در جهت اظهار شرک سوار شدم از همه آن برایم طلب مغفرت نما. پیامبر صفرمود: «بار خدایا، براى عکرمه هر عداوتى را که با من نموده، و یا هر سوارى را که به شتاب براى باز داشتن از راه تو سوار شده است، ببخش». گفتم: اى رسول خدا، مرا به چیز بهترى که مى‏دانى امر کن تا آن را بدانم. فرمود: «بگو شهادت می‌دهم که معبودى جز یک خدا نیست و محمّد بنده و رسول اوست، و در راه وى جهاد کن». بعد از آن عکرمه گفت: به خدا سوگند، اى رسول خدا، من در مقابل هر نفقه‏اى که در راه بازداشتن از راه خدا نموده بودم، دو برابر آن را در راه خدا نفقه و مصرف مى‏کنم، و در مقابل هر جنگى که در راه بازداشتن از راه خدا نموده‏ام دو چند در راه خدا جهاد و مبارزه خواهم نمود.

[۲۷۳] این جمله به خاطر رعایت نص به همان شکلى که در حیاه الصحابه و کنر العمال (۷۴/۷) آمده بود، نقل گردید، ولى عبارت فوق تصحیف و به شکل خطاء نقل گردیده است، در ارتباط با درک واقعیت این عبارت به استادان، و کتب دست داشته خویش مراجعه نمودیم، ولى موفق به پى بردن به آن نگردیدیم و درهر جایى صحبت از تصحیف بود، ولى وقتى که به محترم ولى صاحب محمّد نعیم عباسى مراجعه نمودیم، ایشان به واقعیت زحمت به خرج دادند، و اصل متن واقدى را در کتاب وى (۹۱۰/۲) دریافتند، که در آن چنین آمده است: «و قال سهیل بن عمرو: لایجتبرها محمّد و أصحابه. قال: یقول له عکرمه هذا لیس بقول...» یعنى «سهیل بن عمرو گفت: این شکست را محمّد و اصحابش نمى‏توانند جبران کنند». در ذیل همان عبارتى که در فوق ذکرش نمودیم، در متن حیاة الصحابه به عوض، «لیس یقول، لیس به قول»، آمده است، که آن هم درترجمه‏اش اصلاح گردیده، و ازین ناحیه از زحمت ایشان سپاس گزاریم. م. [۲۷۴] بسیار ضعیف. در سند آن واقدی متروک وجود دارد. [۲۷۵] بسیار ضعیف. حاکم (۳/۲۴۱) در سند آن واقدی که متروک الحدیث است وجود دارد. ابن أبی سمرة نیز وضعیتش به مانند واقدی است و أبو حبیبة نیز شناخته شده نیست. نگا: «الضعیفة» (۳/ ۶۴۳).