نامه پیامبر صبه نجاشى پادشاه حبشه
بیهقى از ابن اسحاق روایت نموده، که گفت: پیامبر خدا صعمرو بن امیه ضَمْرى سرا با نامه خود در ارتباط با جعفر بن ابى طالب و بقیه یارانش، به نزد نجاشى فرستاد، که در نامه چنین نوشته بود:
«بِسمِاللهِ الرَّحمنِ الرَّحِيْمِ. مِنْ مُحَمَّدٍ رَسُوْلِ الله اِلَى النَّجَاشِيِّ الاَصْحَمِ مَلِكِ الْحَبَشَه، سَلَامٌ عَلَيْك! فَاِنِّي اَحْمَدُ اِلَيْكَ الله المَلِكَ القُدُّوسَ المُؤْمِنَ المُهَيْمِنَ وَأَشْهَدُ أَنَّ عِيْسى رَوُحُ الله وَكَلِمَتُهُ اَلْقَاهَا اِلى مَرْيَمَ البَتُوْلِ الطَّاهِرَه الطَّيِّبَه الحَصِيْنَه، فَحَمَلَتْ بِعِيْسى فَخَلَقَهُ مِنْ رُوْحِهِ وَنَفْخَتِهِ كَمَا خَلَقَ آدَمَ بِيَدِهِ وَ نَفْخِهِ، وَاِنِّى أَدْعُوْكَ اِلَى اللهِ وَحْدَهُ لَا شَرِيْكَ لَهُ، وَالمَوَالاه عَلى طَاعَتِهِ، وَاَنْ تَتَّبِعَنِى فَتُؤْمِنَ بِىْ وَبِالَّذِىْ جَاَءنِيْ، فَاِنَّيْ رَسُوْلُ اللهِ. وَقَدْ بَعَثْتُ اِلَيْكَ اِبْنَ عَمِّىْ جَعْفَراً وَمَعَهُ نَفَرٌ مِنَ الْمُسْلِمِينَ، فَاِذَا جَاؤوُكَ فَأقِرهِمْ وَدَعِ التَّجَبُّرَ، فَاِنِّيْ اَدْعُوْكَ وَجُنُوْدَكَ اِلَى الله ﻷ، وَقَدْ بلَّغْتُ وَنَصَحْتُ فَاقْبَلُوا نَصِيْحَتِى. وَالسَّلَامُ عَلى مَنِ اتَّبَعَ الْهُدَى». «به نام خداى بخشاینده مهربان. از محمّد رسول خدا به نجاشى اصحم پادشاه حبشه: سلام بر تو! من خداوندى را که پادشاه است، پاک است، نصرت دهنده فرستادگان خود است و حاکم و مسیطر و نگهبان است براى تو حمد و ستایش مىکنم. و شهادت مىدهم که عیسى روح خدا و کلمه اوست، که آن را به مریم بتول [۲۰۸]، پاک، نیک و پاکدامن القاءنمود، که بر اثر آن حضرت مریم آبستن شد و عیسى در شکمش پیدا گردید. خداوند او را از روح و دمیدن خود خلق نمود، چنان که آدم را به دست خود خلق نمود، و از روح خود در وى دمید. من تو را بهسوى خداى واحد و لا شریک فرا مىخوانم، و از تو مىخواهم که در طاعت وى ملازمت و مواظبت نمایى، و تو را به این دعوت مىکنم که از من پیروى کنى، به من و آنچه برایم آمده است ایمان بیاورى، چون من رسول خدا هستم. پسر عمویم جعفر را با تنى چند از مسلمین بسوى تو فرستادم، چون آنها نزدت آمدند، آنها را عزت نما و گردن کشى را کنار بگذار، و من تو را و لشکرهایت را بهسوى خداند ﻷدعوت مىکنم، و من ابلاغ نمودم، و نصیحت کردم و نصیحت مرا قبول کنید. و سلامتى و درود بر کسى باد که از هدایت پیروى نماید».
[۲۰۸] پارسا و همچنین زنى را گویند که ازدواج نکرده، و لقب مریم و فاطمه لاست. م.