بیعت سهل بن سعد و غیر وى بر اَعمال اسلام
شاشى و ابن عساکر از سهل بن سعد سروایت نمودهاند که گفت: من، ابوذر، عباده بن صامت، ابوسعید خدرى، محمّد بن مسلمه و فرد ششمى با پبامبر خدا صبیعت نمودیم، تا ملامت، هیچ ملامت کننده ما را از دین خدا باز ندارد، ولى فرد ششم [۳۶۵]خواهان لغو و فسخ آن گردید و پیامبرصآن را برایش فسخ نمود [۳۶۶]. این چنین در الکنز (۸۲/۱) آمده. و طبرانى نیز این را عیناً روایت کرده است. هیثمى (۲۶۴/۷) مىگوید: در این روایت عبدالمهیمن بن عیاش آمده و او ضعیف مىباشد. و مسلم از عباده بن صامت سروایت نموده که (گفت): من از جمله رؤسایى هستم که با پیامبر خدا صبیعت نمودند. وى گفت: بیعت کردیم تا چیزى را شریک خداوند نگیریم، دزدى نکنیم، زنا ننماییم. نفسى را که خداوند حرام گردانیده جز به حق نکشیم، غارت و چپاول نکنیم و نافرمانى ننماییم، اگر این کارها را نمودیم، براىمان جنت است، و اگر چیزى از اینها را مرتکب شدیم، داورى آن به خداوند محوّل است و نزد ابن جریر از وى سروایت است که گفت: ما نزد پیامبر خدا صبودیم، فرمود: «با من بیعت کنید که به خداوند چیزى را شریک نیاورید، دزدى نکنید و زنا ننمایید کسى که از شما به این بیعت وفا نمود پاداش وى بر خداوند است، کسى که چیزى ازینها را مرتکب شد و خداوند آن را پنهان و مستور داشت، این به خداوند محول است، اگر خواست عذابش مىدهد، و اگر خواست مىبخشدش» [۳۶۷]. این چنین در الکنز (۸۲/۱) آمده است.
[۳۶۵] در اینجا اگر اندکى دقت کنیم به خوبى به عظمت و ابهت اصحاب کرام شپى مىبریم، چون راوى اسم فرد ششم را افشا ننموده، و آن را مستور نگه مىدارد که این خود عملى است بزرگ. م. [۳۶۶] ضعیف. طبرانی. نگا: «مجمع الزوائد» (۷/۲۶۴) که در آنجا چنین گفته: در آن عبدالمهیمن بن عباس است که ضعیف است. [۳۶۷] بخاری (۱۲/۱۹۲) و مسلم (۴۳۸۴).