خلقت و اخلاق وى:
او مردى بود، داراى قامت متوسط و چهرهاى درخشان و روشن. ریشش سیاه بود، و موى انبوه زیادى داشت. جاذبه و درخششى در چشمانش هویدا بود. سرش را با دستمالى مىبست، و کلاه ساده هندى را استعمال مىنمود. لباس عادى وى شلوار و پیراهن بلند بود، و احیاناً سروال - لباس عربى - نیز بر تن مىکرد.
هنگامى که اوّلین بار وى را مىدیدى، گمان مىکردى در فکر طویل و عمیقى فرو رفته، و شکوه و جلالش با هیبت خاصى که داشت، انسان را سخت تکان داده و تحت تأثیر قرار مىداد. ولى به سرعت آن هیبت، جاى خود را به انس و محبّت مىداد، و هر همنشینش مىپنداشت که وى از دیگران برایش نزدیک و محبوبتر است. جز در امور دین صحبت نمىکرد، و جز مسایل دینى دیگر چیزى را نمىشنید. ذهن صفایى داشت، و قلب مصفّا و پاکش مملوّ از یقین و اخلاص بود. وى از علم و معرفت وسیعى بهرهمند بود. به ویژه درباره زمان پیامبر ص، اصحاب و تابعین خیلىها معلومات وافر و کافى داشت. همیشه تبسم بر لب داشت ولى قلبش غرق در روند کارهاى دعوت و امور آن بود. علّامه گاهى آستین خود را مىپیچید، و نفس طولانى از سینهاش بیرون مىآورد، که این حالت به اضطراب و بىقرارى وى مىافزود.
کسى که شیخ را ندیده باشد، درک حال و اخلاق وى برایش مشکل است، و کسى که او را از نزدیک دیده و با وى صحبت نموده، این را به درستى مىداند که وى آیتى از آیات خداوندى در قرن حاضر بود، و پس از دیدن وى درک اخلاق و صفات پیامبر خدا صبراى انسان آسان مىشد.