استقبال از پیامبر ج
وقتی پیامبر جبه روحاء رسید، آن دسته از بزرگان مسلمان که در جنگ شرکت نداشتند، به استقبال پیامبر جرفتند. آنان بلافاصله پس از شنیدن خبر پیروزی از زبان فرستادههای پیامبر جبه قصد استقبال، ازمدینه بیرون رفتند تا فتح و پیروزی را به پیامبر جتبریک بگویند. هنگامی که آنها تبریک میگفتند، سلمه بن سلامهسکه یکی از مجاهدان بود، گفت: چه چیز را به ما تبریک میگویید؟ سوگند به خدا ما با پیرزنانی ناتوان و عاجز از جنگ روبرو شدیم که مانند شتر دست و پابسته، آماده کشته شدن بودند.
رسول خدا جپس از شنیدن این سخن تبسمی کرد و فرمود: ای برادرزاده! آنها، همان بزرگان و اشراف بودند.
اسید بن حضیر گفت: ای رسول خدا! سپاس خدای را که پیروزت گردانید و چشمانت را روشن کرد. به خدا قسم، من ازآن جهت از حضور در جنگ بدر بازماندم که گمان میکردم شما با کاروان قریش روبرو میشوید و اگر میدانستم که با دشمن روبرو خواهید شد، هرگز باز نمیماندم.
پیامبر جفرمود: راست گفتی. سپس رسول خدا جپیروزمندانه وارد مدینه شد، در حالی که تمام دشمنان اطرافش به وحشت افتاده بودند و تعداد قابل ملاحظهای از ساکنان مدینه مسلمان شدند و در همان زمان بود که عبدالله بن ابی و یارانش تظاهر به اسلام کردند.