آخرین سریه اعزامی رسول خدا ج
قدرت و تکبر رومیان، آنان را بر آن داشته بود که برای کسانی که به خدا و رسول ایمان آورده بودند، حق حیات قایل نباشند؛ بنابراین هر یک از اعراب وابسته به رومیان را که اسلام میآورد، میکشتند؛ چنان که فروه بن عمرو جذامی را که کارگزار رومیان در معان بود، کشتند.
به همین خاطر رسول خدا جدر پاسخ به جسارت و طغیان رومیان، شروع به آماده سازی سپاهی بزرگ کرد. رسول خدا در ماه صفر سال ۱۱ هجری، اسامه بن زید بن حارثهسرا به عنوان امیر این سپاه تعیین نمود و دستور داد که اسبها را در مناطق بلقاء و داروم از سرزمین فلسطین، به حرکت درآورد تا بدین وسیله رومیان را به وحشت اندازد و اعتماد و امید به اسلام را در قلوب اعراب ساکن در مرزهای شام، زنده کند و کسی گمان نکند که کسی توان رویارویی با قدرت کلیسا را ندارد یا مرگ، تنها ارمغان اسلام به کسانی است که به این دین بگروند. برخی از مردم به فرماندهی سپاه به خاطر کمی سن او، اعتراض داشتند و به همین دلیل در حرکت تأخیر نشان میدادند! رسول خدا جکه متوجه این مطلب شد، خطاب به آنها فرمود: اگر در مورد امارتش به من طعنه میزنید، قبلاً در مورد امارت پدرش هم خرده میگرفتید! سوگند به خدا، او شایسته فرماندهی است و آن وقت پدرش از محبوبترین مردم در نظرم بود. و امروز این اسامه هم از محبوبترین انسانها نزد من است». [۶۴۰]
پس از این مسلمانان به سرعت اطراف اسامه جمع شدند و سپاهش منظم شد و عملاً از مدینه بیرون رفتند و در «جرف» فرود آمدند که حدوداً یک فرسخ از مدینه دور بود؛ اما اخبار نگران کننده درباره بیماری رسول خدا جآنها را از حرکت بازداشت تا ببینند خداوند با رسولش چه میکند؛ اما خداوند مقدر کرده بود که این، اولین سپاهی باشد که در دوران خلافت ابوبکر صدیقساعزام شود. [۶۴۱]
[۶۴۰] صحیح بخاری (۲/۶۱۲) [۶۴۱] صحیح بخاری (۲/۶۱۲)؛ سیره ابن هشام (۲/۶۰۶ و ۵۶۰)