سیرت رسول اکرم صلی الله علیه وآله وسلم

فهرست کتاب

پیمان برادری میان مسلمانان

پیمان برادری میان مسلمانان

رسول خدا جهمزمان با ساخت مسجد که مرکز تجمع و دوستی مسلمانان بود، ابتکار دیگری نیز نمود که یکی از باشکوه‌ترین گزارش‌های تاریخ به حساب می‌آید و آن، پیمان برادری، میان مهاجرین و انصار بود.

ابن قیم می‌گوید: سپس رسول خدا جدر خانه انس بن مالکسبین مهاجرین و انصار پیمان برادری ایجاد نمود. در این پیمان جمعاً ٩۰ نفر، ۴۵ تن از مهاجرین و ۴۵ تن از انصار حضور داشتند. بر اساس این پیمان، همه، برادر و برابر بودند تا جایی که حتی از همدیگر ارث می‌بردند. جریان ارث بردن برادران دینی تا زمان جنگ بدر همچنان ادامه یافت و با نزول آیه ٧۵ سوره انفال، ارث بردن مسلمانان از یکدیگر، از پیمان برادری به خویشاوندی نسبی موکول گردید.

مفهوم این برادری چنانکه محمد غزالی نوشته، این بود که: تعصبات جاهلیت از بین برود و مسلمان، فقط به خاطر خدا و اسلام خشم و غیرتش را به کار گیرد و امتیازات نسب و رنگ و نژاد نابود گردد و تنها جوانمردی و تقوا، معیار برتری قرار گیرد.

پیامبر جاین پیمان را عملاً به مرحله اجرا گذاشت؛ آری! این پیمان، الفاظ خشک و بی روحی نبود که در حد شعار باقی بماند، بلکه این پیمان، مسلمانان را برای بذل جان و مال آماده می‌کرد.

این پیمان، صرفاً یک قانون تاثیرگذار بر روند اجتماع نبود؛ بلکه این پیمان، چنان عواطف و احساسات مسلمانان را عمیقاً برانگیخته بود که در برابر آن از همه چیز خودشان صرف نظر می‌کردند و در نتیجه همین اقدام بی نظیر پیامبر جبود که جامعه نوپای مدینه به جامعه بی نظیری تبدیل گردید. [۳۰۶]

امام بخاری روایت کرده که وقتی مهاجرین، به مدینه آمدند، پیامبر جپیمان برادری بین عبدالرحمنسو سعد بن ربیعسمنعقد کرد. سعدسبه عبدالرحمنسگفت: من از همه انصار بیشتر مال و ثروت دارم، نصف مالم را برای خودت بردار. من، دو همسر دارم؛ ببین کدام یک در نظرت بهتر است، به من بگو تا طلاقش دهم و چون عده‌اش تمام شد، با او ازدواج کن. عبدالرحمنسگفت: خداوند، به مال و اهلت برکت دهد. بازار کجاست؟ سعد، او را به بازار بنی قینقاع راهنمایی کرد. عبدالرحمن هنگام بازگشت با مقداری خوار و بار و روغن به خانه سعدسرفت و همچنان کار می‌کرد تا اینکه روزی در حالیکه چهره‌اش براق بود(و گویا خوشبویی زده بود)، نزد پیامبر جآمد. پیامبر جپرسید:‌ چه شده؟ پاسخ داد: یا رسول الله! ازدواج کردم. فرمود: چقدر مهریه دادی؟ گفت: به اندازه ی یک «نواه» [۳۰٧]طلا [۳۰۸].

از ابوهریرهسروایت شده است که گفت: انصار نزد پیامبر جآمدند وگفتند: نخلستان‌های ما را بین ما و برادران ما تقسیم کن. پیامبر جفرمود: خیر، و مهاجرین گفتند: در کارها با شما همکاری می‌کنیم و در میوه‌ها نیز با شما شریک خواهیم شد. همه گفتند: شنیدیم و اطاعت می‌کنیم. [۳۰٩]

همه این‌ها بیانگر عشق و علاقه انصارشنسبت به برادران مهاجرشان است و مشاهده می‌شودکه غیر از جانفشانی و ازخودگذشتگی و دوستی و صفا و صمیمیت، چیزی نیست. اما عملکرد مهاجران نیز متقابلاً قدردانی و مهربانی بود. به گونه‌ای که از ایثار و دوستی و صفا و صمیمیت انصار سوء استفاده نکردند و رویه‌ای را در پیش گرفتند که فقط بر دوستی آن‌ها می‌افزود.

بی شک این پیمان برادری، نشانگر بینش نافذ و سیاست حکیمانه و واقع بینانه پیامبر جبود و تنها راهکار جالب و درست برای بسیاری از مشکلاتی بود که فراروی مسلمانان قرار داشت و پیشتر به آن‌ها اشاره شد.

[۳۰۶] فقه السیرة، ص ۱۴۰ و ۱۴۱. [۳۰٧] نواة طلا، معادل پنج درهم و یا ربع دینار بوده است. [۳۰۸] صحیح بخاری، حدیث ۳٧۸۰ و ۳٧۸۱. [۳۰٩] صحیح بخاری (۱/۳۱۲)