ازدواج با خدیجه
هنگامی که پیامبر جاز شام به مکه بازگشت، آثار امانتداری و برکت، به اندازهای در اموال خدیجه نمایان بود که پیش از آن سابقه نداشت. میسره نیز تمام خوبیها و صفات پسندیدهای را که در این سفر از محمد جدیده بود، برای خدیجه بازگو کرد.
پیشتر، بسیاری از بزرگان و سرداران قریش، از خدیجه خواستگاری کرده بودند؛ اما خدیجه یکایک آنان را رد کرده بود. بدین سان خدیجه گمشدهاش را یافت و رازش را با نفیسه دختر منبه در میان نهاد. نفیسه، نزد پیامبر جرفت و موضوع را به او گفت. آن حضرت نیز راضی شد و موضوع را برای عموهایش مطرح کرد؛ آنها نیز نزد عموی خدیجه رفتند و از او خواستگاری کردند. بدین ترتیب پیامبر جبا خدیجه ازدواج کرد و بنی هاشم و بزرگان قبیلۀ مضر در جشن ازدواج شرکت نمودند.
این ازدواج، دوماه پس از بازگشت محمد جاز شام صورت گرفت. مهریهای که پیامبر جبرای خدیجه تعیین نمود، بیست ماده شتر جوان بود. در آن زمان، خدیجه چهل سال داشت و گذشته از آنکه از لحاظ نسب، از برترین بانوان قریش بود، از نظر مال و شرافت و عقل نیز بر همگان، برتری داشت.
خدیجه اولین زنی بود که رسول خدا جبا او ازدواج کرد و تا خدیجه، زنده بود، آن حضرت با زن دیگری ازدواج نکرد. [٩۵]
تمام فرزندان محمد جغیر از ابراهیم از خدیجهاند و اولین فرزندی که به دنیا آمد، قاسم بود. کنیه پیامبر جنیز از همین فرزند گرفته شده است. سپس زینب و بعد رقیه و پس از آن، ام کلثوم، فاطمه و عبدالله متولد شدند؛ عبدالله به طیب و طاهر ملقب بود.
همه پسران پیامبر جدر کوچکی وفات یافتند، اما دختران آن حضرت بزرگ شدند، اسلامآوردند و هجرت کردند و بجز فاطمهل همه در حیات رسول خدا جاز دنیا رفتند و فاطمه نیز شش ماه پس از رحلت پیامبر جبه آنحضرت پیوست. [٩۶]
[٩۵] ابن هشام (۱/۱۸٩، ۱٩۰)؛ فقه السیرة از محمد غزالی، ص ۵٩؛ تلقیح فهوم اهل الأثر، ص ٧) [٩۶] ابن هشام (۱/۱٩۰ و ۱٩۱)؛ فقه السیرة از محمد غزالی، ص ۶۰، فتح الباری (٧/۵۰٧)