برنامه دفاعی مسلمانان
پیامبر جفرمان آماده باش داد و صفوف لشکرش را آراست، پنجاه نفر از تیراندازان ماهر را برگزید و فرماندهی آنان را به عبدالله بن جبیر بن نعمان انصاری اوسی بدریسسپرد و دستور داد که در قسمت شمالی وادی قنات در یکصد و پنجاه متری جنوب شرقی اردوگاه مسلمانان متمرکز شوند. این مکان، بعدها به جبل الرماه یعنی کوه تیراندازان شهرت یافت.
پیامبر جبه فرمانده آنها یعنی عبدالله بن جبیرسفرمود: «واران دشمن را با تیر از ما دور کنید تا از پشت به ما یورش نیاورند؛ چه در حالت شکست باشیم و چه در حالت پیروزی، جایت بمان تا از ناحیه تو مورد هجوم دشمن قرار نگیریم». [۳٧۱]
آنگاه به تیراندازان تأکید کرد و فرمود: «ما را از پشت سر حمایت کنید، اگر دیدید که ما را میکشند، به یاری ما نیاید و اگر دیدید که مشغول جمع آوری غنایم شدیم، باز هم با ما همراه نشوید». [۳٧۲]
و در روایت بخاری آمده که پیامبر جفرمود: «اگردیدید که پرندگان، ما را میربایند، باز هم از جایتان تکان نخورید تا آنکه کسی را در پی شما بفرستم و اگر دیدید که ما، این جماعت را شکست داده و در هم کوبیدهایم، همچنان از سرجایتان تکان نخورید تا کسی را نزد شما بفرستم». [۳٧۳]
پیامبر جبا جدا نمودن این گروه و مستقر کردن آنها بر گردنه کوه، تنها راه نفوذی دشمن را از پشت مسدود کرد؛ زیرا ممکن بود سواران دشمن از پشت به صفهای مسلمانان هجوم آورند و با حرکتهای تاکتیکی خود، آنها را محاصره کنند.
اما در مورد باقیمانده سپاه؛ پیامبر جبا توجه و دقت تمام صفوف سپاهش را منظم کرد:
در سمت راست سپاه، منذر بن عمروسو در سمت چپ سپاه، زبیر بن عوامسرا گماشت و مقداد بن اسودسرا دستیار وی نمود و مأموریت ایستادگی در برابر سوارکاران تحت فرمان خالد بن ولید را به زبیرسسپرد و در پیشاپیش سپاه تعدادی از قهرمانان مشهور و بی نظیر سپاه اسلام را قرارداد که با هزاران جنگاور برابری میکردند.
این برنامه چنان حساب شده و دقیق بود که از نبوغ نظامی پیامبر جحکایت میکرد و برای هیچ فرماندهی هر چند از نظر نظامی مهارت و تخصص داشت، ممکن نبود که برنامه و نقشهای بهتر و دقیقتر از این، طراحی کند.
با اینکه پیامبر جپس از دشمن به میدان نبرد آمد، ولی در بهترین مکان، استقرار یافت. آن حضرت جپشت سپاه را با کوه و ارتفاعات بلند و سمت چپ را با بستن گردنه تقویت نمود و اردوگاه سپاهش را در مکان مرتفعی در نظرگرفت تا در صورت شکست احتمالی، بتوانند از بالا ضربه سختی به سپاه دشمن وارد کنند. با این وضعیت دشمن مجبور بود که در قسمت پایین قرار بگیرد و نتواند اردوگاه مسلمانان را اشغال نماید. و حتی در صورتی که دشمن، پیروز میشد، باز هم به سختی میتوانست از پیروزیش سود ببرد و نیز تعقیب کردن مسلمانان برای آنها محال و غیرممکن میگردید.
پیامبر جاندک بودن سپاه را با قراردادن جنگاوران سپاه در صف مقدم، جبران نمود.
بدین ترتیب آمادگی سپاه اسلام در روز شنبه هفتم ماه شوال سوم هجری به پایان رسید.
[۳٧۱] ابن هشام (۲/۶۵ و ۶۶) [۳٧۲] این مطلب را احمد و طبرانی و حاکم از ابن عباس روایت کرده اند؛ فتح الباری (٧/۳۵۰) [۳٧۳] صحیح بخاری، کتاب الجهاد (۱/۴۲۶)