شدت جنگ در اطراف رسول خدا ج
در همان حال که مسلمانان، در محاصره قرارگرفته بودند و همچون گندم در زیر سنگ آسیا خرد میشدند، درگیری شدیدی در اطراف رسول خدا جدر گرفته بود. پیشتر گفتیم: وقتی مشرکان مسلمانان را غافلگیر کردند، پیامبر جبا نه نفر در قسمتآخر سپاهش مستقر بود و چون فریاد زد: ای مسلمانان! بیایید که من رسول خدایم، مشرکان قبل از مسلمانان صدای رسول الله جرا شنیدند و او را شناختند؛ بنابراین به طرف او هجوم بردند و بیشتر نیروهایشان به رسول خدا جحمله نمودند، پیش از آنکه احدی از سپاه مسلمانان خود را به پیامبر جبرساند.
بنابراین برخورد شدیدی بین مشرکان و این نه نفر رخ داد که نهایت ایثار و مردانگی را از خود به نمایش گذاشتند.
امام مسلم از انس بن مالکسروایت میکند که پیامبر جدر جنگ احد با هفت تن از انصار و دو نفر از قریش تنها ماند. وقتی کفار به ایشان حمله ور شدند، فرمود: «کیست که اینها را از ما دورگرداند تا بهشت از آن او گردد»؟ یا «رفیقم در بهشت باشد»؟
مردی از انصار جلو آمد و جنگید تا شهید شد. و چون دوباره به رسول خدا جحمله ور شدند، همین جمله را تکرارکرد و همچنان میگفت تا اینکه هفت نفر شهید شدند. پس از این پیامبر جبه آن دو یار قریشی فرمود: «دوستان ما، انصاف نکردند». [۳۸۲]
آخرین نفر این گروه هفت نفره، عماره بن یزید بن سکنسبود که چون زخمهای سنگینی برداشته بود، به زمین افتاد. [۳۸۳]
[۳۸۲] مسلم باب غزوه احد۲/۱۰٧ [۳۸۳]چند لحظه بعد گروهی به کمک پیامبر آمدندو کفار را از اطراف عماره دور کردند و او را نزد رسول خدا جبردند. پیامبر سر او را بر زانویش گذاشت. وی در همین حال شهید شد. ابن هشام (۲/۸۱)