بیرون آمدن از احرام عمره
هنگامی که نوشتن صلح نامه به پایان رسید،پیامبر جفرمود: بلند شوید و قربانیهایتان را ذبح کنید. راوی میگوید: سوگند به خدا هیچ کس برنخاست؛ آن حضرت، سه بار تکرار نمود؛ وقتی دید که کسی بلند نمیشود، نزد همسرش ام سلمه رفت و رفتار آن جماعت را برای او بازگو نمود.ام سلمه گفت: ای پیام آور خدا! اگر دوست داری که چنان کنند، بیرون برو و بدون آنکه چیزی بگویی، شترت را قربانی کن و سلمانی خود را صدا بزن تا سرت را بتراشد. رسول خدا جهمین کار را کرد. مردم با دیدن این صحنه، برخاستند و قربانیهایشان را ذبح نمودند و سرهایشان را تراشیدند. آنان هنگام تراشیدن سر یکدیگر، بقدری ناراحت بودند که گاهی چیزی نمیماند که همدیگر را بکشند! هر هفت نفر، در قربانی یک شتر یا یک گاو شریک شدند. رسول خدا شتری را که مسلمانان از ابوجهل به غنیمت گرفته بودند و در بینیاش، حلقهای نقرهای بود، نحر کرد تا بدین وسیله بر خشم و ناراحتی مشرکین بیفزاید.
پس از این پیامبر جبرای کسانی که سرهایشان را تراشیده بودند، سه بار دعا نمود و برای کسانی که موهایشان را کوتاه کرده بودند، یک بار دعا کرد. در همین سفر بود که خداوند، حکم کفاره را برای کسی نازل فرمود که پیش از درآمدن از احرام، سرش را بتراشد؛ فدیه یا کفاره چنین عملی، روزه یا صدقه یا قربانی اضافی بود؛ گفتنی است: این آیه درباره کعب بن عجره نازل شد.