آخرین روز زندگی پیامبر ج
انس بن مالک روایت میکند: مسلمانان روز دوشنبه در مسجد، نماز صبح را به امامت ابوبکرسمیخواندند که ناگهان رسول خدا جپرده خانه عایشه را کنار زد و از داخل خانه در حالی که مردم با صفهایی فشرده نماز میگزاردند، به آنها نگاهی کرد و تبسم فرمود. ابوبکر خواست عقب برود و در صف نماز قرار بگیرد؛ زیرا گمان کرده بود که رسول خدا جمیخواهد برای نماز بیرون بیاید.
انس گوید: مردم از فرط شادی خواستند نمازشان را قطع کنند! اما رسول خدا جبا دست مبارک اشاره نمود که نمازتان را تمام کنید و پرده را انداخت و داخل خانه رفت. [۶۵۲]
پس از این دیگر وقت نمازی نیامد که رسول خدا جزنده باشد و چون چاشت شد، پیامبر جفاطمه را به حضور خواستندو به وی در گوشی چیزی گفتند که گریست و باز دوباره چیزی گفتند که خندید.
عایشه میگوید: بعدها علت خنده و گریهاش را پرسیدم؛ فاطمه گفت: رسول خدا اول به من گفت که از این بیماری بهبود نمییابم و از دنیا میروم. لذا من گریستم و باز دوباره گفتند: تو اولین فرد از اهل بیتم هستی که به من میپیوندی؛ از این رو خندیدم! [۶۵۳]
همچنین رسول خدا جبه فاطمه مژده داد که وی، سرور زنان جهان است؛ طبق برخی از روایات این سخن و مژده رسول خدا جدر آخرین روز زندگیشان نبود، بلکه در آخرین هفته بوده است. [۶۵۴]-وقتی فاطمه سختی و درد رسول خدا جرا که باعث بیهوشی ایشان میشد، مشاهده کرد، گفت: ای وای از درد و رنجی که پدرم را آزار میدهد!
پیامبر جفرمود: پس از امروز، دیگر بر پدرت سختی نخواهد بود. [۶۵۵]
در همین روز بود که حسن و حسین را صدا زد و آنها را بوسید و در مورد آنها سفارش به خیر ونیکی کرد و نیز همسرانش را خواست و آنها را پند و اندرز داد.
درد، همچنان شدید و شدیدتر شد و اثر گوشت زهرآلودی که ایشان در خیبر خورده بود، آشکار گشت ورسول خدا جفرمود: ای عایشه! همواره درد ناشی از آن غذایی را که در خیبر خورده بودم، مرا آزار میدهد و اکنون احساس میکنم که نخاع من بر اثر زهر آن قطع میشود! [۶۵۶]پیامبر جرو اندازی را که بر صورتش انداخته بودند، هرگاه، خُلقشان تنگ میشد، آن را از صورت بر میداشت.یک مرتبه در همین حال آخرین سخنانش را خطاب به مردم گفت و فرمود: «لعنت خدا بر یهود و نصارا که قبور پیامبرانشان را مسجد قرار دادند، هرگز نباید دو دین در سرزمین عرب باقی بماند». [۶۵٧]
و در این سفارش خود به مردم فرمود: نماز را، نماز را پاس دارید و با غلامان و کنیزانتان به خوبی رفتار کنید! [۶۵۸]
[۶۵۲] نگا: فتح الباری (۲/۱٩۳)؛ بخاری، احادیث شماره: ۶۸۰، ۶۸۱، ٧۵۴، ۱۲۰۵، ۴۴۴۸ [۶۵۳] صحیح بخاری (۲/۶۳۸) [۶۵۴] رحمه للعالمین (۱/۲۸۲) [۶۵۵] صحیح بخاری (۲/۶۴۱) [۶۵۶] صحیح بخاری (۲/۶۳٧) [۶۵٧] صحیح بخاری (۱/۶۳۴) حدیث (۴۳۵، ۱۳۳۰، ۱۳٩۰، ۳۴۵۳، ۳۴۵۴، ۴۴۴۱، ۴۴۴۳، ۴۴۴۴، ۵۸۱۵ و ۵۸۱۶)؛ طبقات ابن سعد (۲/۲۵۴) [۶۵۸] صحیح بخاری (۲/۶۳٧)