پیامبر جدر شعب احد
وقتی رسول خدا جدر مقرش درشعب احد مستقر شد، علی بن ابی طالبسرفت و ازمهراس- که به قولی صخرهای گود بوده که در آن آب جمع میشده یا نام چشمهای در ارتفاعات احد میباشد- سپر خود را پر آب کرد و نزد رسول خدا جبرگشت تا از آن آب بنوشند. اما رسول خدا جبویی در آن آب احساس کرد؛ لذا از آن ننوشید و مقداری را به سر مبارک ریخت در حالی که میگفت: «خشم خدا برآن ملتی که خون پیامبرشان را ریختند، بسیار شدید است». [۴۱۱]
سهل میگوید: سوگند به خدا میدانم چه کسی زخمهای پیامبر را میشست و چه کسی آب میریخت و با چه ظرفی میریخت؛ فاطمه، دخترش میشست و علی با ظرفی آب میریخت؛ فاطمه هر چه آب میریخت، خون بیشتر میشد؛ لذا حصیری را سوزاند و خاکسترش را بر زخم گذاشت تا اینکه جریان خون قطع شد. [۴۱۲]
محمد بن مسلمه، آبی شیرین و گوارا برای پیامبر جآورد، پیامبر جاز آن نوشید و در حق محمد بن مسلمه دعای خیر کرد. [۴۱۳]
پیامبر جبر اثر کثرت جراحت، نماز ظهر را نشسته خواند؛ مسلمانان نیز پشت سرش نشسته نماز گزاردند. [۴۱۴]
[۴۱۱] سیرة ابن هشام (۲/۸۵) [۴۱۲] صحیح البخاری (۲/۵۸۴) [۴۱۳] السیرة الحلبیة (۲/۳۰) [۴۱۴] سیرة ابن هشام (۲/۸٧)