(۱) احکام و قوانین اسلام را میتوان به سه بخش عمده تقسیم نمود:
الف) اصول عقاید: اصول عقاید، در نهاد هر انسانی وجود دارد و توسط رسول باطنی، یعنی اندیشه و خرد، بدان راهنمایی و ارشاد میشود و پارهای از تعالیم و دستورهای اسلامی در این ارتباط وارد شدهاند که حکم عقل را تأیید میکنند.
علم کلام، عهدهدار اینگونه از احکام است. در این علم، از خداوند بلند مرتبه که مبدأ آفرینش است و از صفات او و از پیامبران - به ویژه حضرت ختمی مرتبت ج - و از حیات پس از مرگ و پاداش و جزای روز رستاخیز و دیگر مسائل اعتقادی بحث میکند. بر هر فرد مسلمانی، واجب است اینگونه از اعتقادات را به گونهای اجتهادی تعقّلی مورد بررسی قرار دهد.
ب) احکام اخلاقی: احکام اخلاقی، عهدهدار بیان خیر و شر، فضیلت و رذیلت است. در حقیقت، تخلّق به سجایای اخلاقی و دوری از رذایل، بسیار شایسته و بایسته است و دین مقدس اسلام نیز به آن توجه ویژه و خاصّی داشته و دربارهی آن، تأکید و توصیه نموده است. علم اخلاق، جایگاه درس و بحث اینگونه از احکام و مسائل است.
ج) احکام فقهی: اینگونه از احکام، مجموعهی قوانین و وظایف عملی برای هر مکلّف میباشد به این بیان که هر چه از مکلّف سرمیزند یا به طور مشروح و یا به نحو کلّی در اسلام آمده است.
ترتیب امور سه گانه، بدینگونه است که نخست آدمی پس از اندیشه و اجتهاد به اصول عقاید میگرود و مسلمان و حقگرا میشود؛ آنگاه اسلام؛ دستورات اخلاقی، نفوس هر مسلمانی را تهذیب مینماید و انسان را برای پذیرش احکام عملی، یعنی عبادات و معاملات و دیگر احکام و مسائل اسلامی، آماده میسازد. اینجاست که فقه پا به صحنه مینهد و تکلیف و مکلّف هر دو در قلمرو اعمال انسان، تجلّی پیدا میکند.