فقه احناف در پرتو آیات قرآن و احادیث

فهرست کتاب

فصل: [پوست حیوان مردار، (با دباغت و پوست پیرایی) پاک می‌گردد]

فصل: [پوست حیوان مردار، (با دباغت و پوست پیرایی) پاک می‌گردد]

پوست حیوان مردار، به دو شیوه پاک می‌گردد:

۱- با دباغت و پوست پیرایی حقیقی؛ مانند به کار بردن برگ درخت سَلم در پوست پیرایی. [به تعبیری دیگر؛ دباغت و پوست پیرایی حقیقی آن است که پوست را با برگ درخت سلم و امثال آن، از دیگر چیزهایی که عفونت پوست و فساد آن را زائل می‌گردانند، مانند زاج سفید، صمغ درخت آقاقیا، پوست انار، مازو، بلوط مازو، نمک و‌... دباغت و پوست پیرایی نمایند.]

۲- با دباغت و پوست پیرایی حکمی؛ مانند آن که پوست، به خاک، آغشته شده باشد و یا پوست، در معرض اشعّه و پرتو نور خورشید قرار داده شده باشد، تا این که خشک گردد. [به تعبیری دیگر؛ پوست پیرایی و دباغت حکمی، آن است که در آن، برگ درخت سلم و امثال آن، به کار گرفته نشده باشد، بلکه پوست، در معرض شعاع خورشید قرار داده شده باشد؛ تا این که خشک گردد؛ یا پوست، به خاک آغشته شده باشد.

به هر حال؛ پوست حیوانات مردار، با دباغی کردن پاک می‌شوند؛ خواه مردار، حلال گوشت باشد یا نباشد؛ چون در حدیث میمونه همسر پیامبر ج درباره‌ی گوسفند مردارش آمده است که به وی گفت: «لَوْ اَخَذْتُمْ اِهٰابَهٰا؟ فَقٰالُوْا: اِنَّهٰا مَيْتَةٌ. فَقٰالَ رَسُوْلُ اللهِ ج: يُطَهِّرُهُ الْمٰاءُ وَالْقُرَظُ» (ابوداود و نسایی)؛ «چرا از پوست آن، استفاده نکردید و آن را برنداشتید؟ گفتند: آن گوسفند، مردار شده است. فرمود: آب و برگ درخت سَلَم، آن را پاک می‌کند».

و ابن عباسب گوید: پیامبر ج فرمود: «اِذٰا دُبِغَ الْاِهٰابُ فَقَدْ طَهُرَ» (بخاری و مسلم)؛ «هرگاه پوست، دبّاغی شده باشد، بی‌گمان، پاک شده است».

کلمه‌ی «اهاب» در حدیث، به معنی «پوست» است. به وسیله‌ی زاج سفید و صمغ درخت آقاقیا و پوست انار و مازو و بلوط مازو و نمک و امثال آن‌ها، دباغت صورت می‌گیرد و با کندن و دور انداختن زایده‌های پوست و خوشبو کردن آن به گونه‌ای که اگر در آب انداخته شود، فساد و تباهی و گندیدگی و بوی گند بدان برنگردد، دباغت تحقّق می‌پذیرد.]

و فقط پوست خوک [به خاطر نجس بودن عین آن،] و پوست انسان [به خاطر احترام و بزرگداشت آن،] با دباغت و پوست‌پیرایی پاک نمی‌شوند؛ [زیرا استعمال و به کار بردن بدن انسان و اجزای آن، منافی با شَرَف و کرامت اوست.]

و پوست حیوانی که گوشتش خورده‌ نمی‌شود [یعنی حیواناتی غیر از خوک،] با «ذبح شرعی» پاک می‌گردد؛ ولی گوشت آن - بنا به صحیح‌ترین آنچه که بدان فتوان داده شده - پاک نمی‌شود.

و هر چیزی [از اجزای حیوان] که خون در آن، جریان نداشته باشد، با مردن حیوان، نجس نمی‌گردد؛ مانند: موی؛ پر قطع شده؛ شاخ؛ سُم؛ و استخوانی که چربی نداشته باشد. [ناگفته نماند که موی، پر قطع شده، شاخ، سُم و استخوان، در صورتی نجس نمی‌گردند که در آن‌ها، چربی وجود نداشته باشد؛ ولی اگر در آن‌ها چربی وجود داشته باشد، پس نجس خواهند بود. و همچنین اگر چنان‌چه پَر از بدن حیوان مرده برکنده شده بود، پس آن نجس است؛ به خاطر وجود چربی حیوان مردار در آن.]

و عَصب و پی حیوان مرده، نجس و پلید است؛ بنا به روایت صحیح.

و نافه‌ی مشک پاک است؛ چنان‌که خود مشک نیز پاک و پاکیزه می‌باشد و خوردن آن نیز حلال است؛ [زیرا که برخی از چیزها هستند که پاک می‌باشند ولی خوردنشان حلال نیست، مانند خاک.]

و مشک «زباد» پاک است؛ و نماز کسی که خویشتن را بدان، خوشبوی و معطّر نموده، صحیح و درست است. [زباد: ماده‌ی معطّری است که در کیسه‌ای نزدیک اندام تناسلی گربه‌ی زباد یافت می‌شود.

به تعبیری دیگر؛ «زباد»: ماده‌ای است خوشبو و سیاه‌رنگ، شبیه به روغن که در برخی نقاط هند و حبشه، از حیوان معروف به «زباد»، می‌گیرند؛ و آن حیوان را در فارسی، گربه‌ی زباد و در عربی، «سنور الزباد» یا «قط الزباد» یا «رباح» می‌گویند.

و «زباد»: جانوری است بزرگتر از گربه؛ سر کوچک و پوز دراز دارد؛ پوست بدنش زردرنگ و دارای خال‌ها و خط‌های سیاه است؛ این جانور در اصل گوشتخوار است و پرندگان کوچک را شکار می‌کند؛ ریشه‌های درخت و علف‌های خوشبو را نیز می‌خورد؛ در زیر دم این حیوان - چه نر و چه ماده - عضوی شبیه پستان کوچک قرار دارد و مایه‌ای خوشبو از آن خارج می‌شود که مانند مشک و عطرهای دیگر به کار می‌رود.]