فصل: [پارهای از احکام و مسائل که به نماز جنازه تعلّق دارند]
شایستهترین و سزاوارترین فرد برای امامت نماز جنازه، سلطان است؛ [البته در صورتی که حضور داشته باشد؛] و سپس [به هنگام عدم حضور وی،] سزاوارترین شخص برای امامت، کسی است که سلطان او را مأمور ساخته باشد؛ [یعنی نائب و جانشین وی.] و پس از آن، شایستهترین شخص برای امامت، قاضی [و پس از آن، جانشین قاضی] است؛ و پس از آن [به هنگام عدم حضور وی]، سزاوارترین فرد برای امامت، امام مسجد محلّه است؛ و پس از آن، شایستهترین شخص برای امامت، ولیّ میت است؛ البته در صورتی که مرد [مکلّف و عالم و دانا و فرزانه] باشد.
و کسانی که حقّ اولویت در امامت را دارند، میتوانند به غیر خویش اجازه دهند تا نماز جنازه را برگزار نماید.
و اگر چنانچه غیرِ کسانی که حقّ اولویت و تقدّم در امامت را دارند؛ نماز جنازه را برگزار نمودند، در آن صورت کسانی که حقّ اولویت در امامت را دارند، اگر خواستند، میتوانند نماز جنازه را اعاده نمایند. و اگر نمازگزاران به امامت کسی که حقّ اولویت در امامت را ندارد، نماز جنازه را گزاردند، در آن صورت اگر کسی که حقّ اولویت در امامت را دارد، نماز جنازه را اعاده کرد، در آن صورت این نمازگزاران، دوباره نماز جنازه را با او نخوانند؛ [زیرا روا نیست که بر جنازه، دوبار نماز گزارند.]
و - بنا به قول مُفتی به - کسانی که صلاحیت و قابلیت و لیاقت و شایستگی امامت در نماز جنازه را دارند، از کسانی که میت سفارش کرده است تا آنها بر وی نماز جنازه بگزارند، در اولویت میباشند؛ و آنها از سفارش شدگان، برای امامت نماز جنازه، شایستهتر و سزاوارتر میباشند.
و اگر چنانچه میت، بدون نماز خواندن بر وی دفن گردیده بود، در آن صورت تا آنگاه که [بر مبنای گمان غالب،] جسدش متلاشی و پوسیده نشده بود، بر قبر وی نماز خوانده شود؛ اگر چه این مرده، غسل داده نیز نشده بود. [به تعبیری دیگر؛ اگر مرده رابدون غسل و نماز دفن نمودند، در این صورت تا آنگاه که بدن وی بر مبنای گمان غالب، متلاشی و پوسیده نشده است، استحساناً میتوان بر وی نماز جنازه گزارد؛ و این قول نیز صحیح است. پس تعیین کردن روزها صحیح نیست؛ یعنی برخی گفتهاند: هرگاه مرده بدون آن که بر وی نماز خوانده شود، دفن گردید، در آن صورت تا سه روز بر قبر وی نماز خوانده میشود؛ و پس از سپری شدن سه روز، دیگر نمیتوان بر قبر او نماز گزارد؛ و این قول صحیح نمیباشد؛ زیرا با اختلاف اوقات و اماکن، سردی و گرمی هوا، و لاغری و چاقی مرده، حالات نیز فرق میکند. و همین موضوع را علامه شامي در کتاب «البحر» نقل کرده است.]
و هرگاه جنازهها متعدّد و زیاد بود، در آن صورت بهتر آن است که بر هر جنازهای به طور جداگانه نماز خوانده شود؛ و گزاردن نماز جنازهی هر یک از مردهها که برتر و افضل از دیگری است، در اولویت قرار داده شود.
و اگر همهی جنازهها، با هم در یکجا جمع شدند و امام، بر تمامی آنها به یک بار نماز خواند، [باز هم جایز است و در آن صورت، امام] همهی جنازهها را در یک صف دراز و طولانی، رو به جهت قبله قرار دهد؛ به گونهای که سینهی هر یک از آنها در برابر و جلوی روی امام باشد. و امام در نهادن جنازهها بر زمین، ترتیب را مراعات کند؛ اینگونه که نخست، جنازههای مردان را نزدیک به خویش قرار دهد؛ آنگاه پس از آنها، جنازهی کودکان؛ سپس جنازهی خنثایان و در آخر، جنازهی زنان را قرار دهد.
و اگر چنانچه [از روی ضرورت و نیاز،] تمامی آنها در یک گور دفن شدند؛ در آن صورت برخلاف ترتیب پیشین، در گور نهاده شوند؛ [و مستحب است که در آن صورت، بین دو تن از آنها، با خاک فاصله قرار داده شود.]
و کسی که امام را در میان دو تکبیر نماز جنازه درمییابد، در آن حال به امام اقتدا نکند؛ بلکه انتظار تکبیرِ [سوّم] امام را بکشد؛ [و چون امام، تکبیر سوّم را گفت، بدو اقتدا کند و] از وی در دعایش [که در حقّ میت میکند]، پیروی نماید؛ سپس پیش از برداشته شدن جنازه، آنچه را که از تکبیرات از وی فوت شده است، قضا آورد؛ [یعنی کسی که از وی برخی از تکبیرات به همراه امام فوت شده است، تکبیرات فوت شدهی خویش را پیش از آن که جنازه برداشته شود، قضا آورد.]
و کسی که پس از تکبیر اول[یعنی تکبیر تحریمه] و پیش از تکبیر دوم، حاضر گردید، در آن صورت به امام اقتدا کند و منتظر تکبیر دوّم باقی نماند. و آن کسی که پس از تکبیر چهارم و پیش از سلام حاضر گردید، در آن صورت - بنا به قول صحیح - نماز جنازه از وی فوت شده است.
و گزاردن نماز جنازه بر میت، در مسجدی که جماعت در آن برپا میگردد، [بدون عذر] و در حالی که میت [به همراه برخی از نمازگزاران] در داخل یا خارج مسجد و برخی دیگر از مردم، در داخل مسجد هستند، - بنا به قول مختار و برگزیده - مکروه میباشد؛ [زیرا پیامبر گرامی اسلام ج نماز جنازه را خارج از مسجد میگزارد و در آن روزگار، جنازهها نیز خارج مسجد نهاده میشدند.
بخاری از ابوهریرهس چنین نقل میکند که وی گفت: «اِنَّ رَسُوْلَ اللهِ ج نَعَي النَّجٰاشِيَ فِي الْيَوْمِ الّذي مٰاتَ فِيْهِ وَخَرَجَ بِهِمْ اِلَي الْمُصَلّٰي فَصَفَّ بِهِمْ وَکَبَّرَ عَلَيْهِ اَرْبَعَ تَکْبِيْرٰاتٍ»؛ «روزی که نجاشی فوت کرد، پیامبر ج خبر مرگ او را به مردم اعلام کرد و به طرف مصلّی خارج شد و مردم را صف کرد و چهار تکبیر گفت».
و همچنین از عبدالله بن عمرب روایت شده است که وی گفت: «اِنَّ الْيَهُوْدَ اَتَوْا اِلَي النَّبِيِّ ج بِرَجُلٍ مِّنْهُمْ وَامْرَأَةٍ زَنَيٰا فَاَمَرَ بِهِمٰا فَرُجِمٰا قَرِيْباً مِنْ مَوْضِعِ الْجَنٰائِزِ عِنْدَ الْمَسْجِدِ»؛ «یهودیان، مرد و زنی را که زنا کرده بودند، نزد پیامبر ج آوردند؛ پیامبر ج دستور رجم و سنگسار آنان را داد و آنان، نزدیک محل برگزاری نماز جنازه در کنار مسجد رجم شدند».
حدیث اول، بیانگر آن است که رسول خدا ج به جهت ادای نماز به مصلّی رفت و حال آن که میت نیز در آن جا وجود نداشت؛ و حدیث دوم نیز روشنگر آن است که جنازه در نزدیکی مسجد نهاده میشدند.
محمد بن عبدالله بن جحشس گوید: «کُنّٰا جُلُوْساً بِفِنٰاءِ الْمَسْجِدِ حَيْثُ يُوْضَعُ الْجَنٰائِزُ وَرَسُوْلُ اللهِ ج جٰالِسٌ بَيْنَ ظَهْرَيْنٰا...» (مسند احمد بن حنبل)؛ « ما در صحن مسجد در جایی نشسته بودیم که جنازهها گذاشته میشدند؛ و رسول خدا ج نیز در میان ما نشسته بود».
در این حدیث بیان شده است که محل جنازهها در صحن مسجد بوده است.
ابن همام در کتاب «فتح القدير» گوید: در صحیح مسلم چنین آمده است: «وقتی که سعد بن ابی وقاصس فوت کرد، عایشهل گفت: او را وارد مسجد کنید تا بر وی نماز گزاریم؛ مردم این سخن عایشهل را انکار کردند؛ از این رو عایشهل گفت: «وَاللهِ لَقَدْ صَلَّي النَّبِيُّ ج عَليٰ اِبْنَيْ بَيْضٰاءَ فِي الْمَسْجِدِ، سَهْلٍ وَّاَخِيْهِ»؛ «سوگند به خدا! که پیامبر ج نماز جنازهی دو پسر بیضاء، یعنی سهل و برادرش (سهیل) را در داخل مسجد خواند».
در جواب این حدیث میگوئیم: این واقعه، کلّی نیست؛ زیرا که پیامبر ج به خاطر ضرورت اعتکاف، نماز جنازهی آنها را در مسجد خواند؛ و اگر ضرورت اعتکاف را نپذیریم، در آن صورت همین که صحابه و تابعان، این عمل را انکار کردهاند، دلیل بر آن است که آنها پس از این قضیه، خواندن نماز جنازه را در مسجد ترک کردهاند.
ولی اگر به جهت وجود عذری از عذرها، نماز جنازه بر میت در مسجدی که جماعت در آن برپا میگردد گزارده شد، پس کراهیتی وجود نخواهد داشت.]
و نوزادی که در حال ولادت، در او نشانههای حیات و زندگی یافته میشود؛ [مانند این که پس از تولّد، صدایش را به گریه بلند کرد و در او نشانههای زندگی، از قبیل: حرکت و غیره یافته شد،] هم نامگذاری میشود و هم غسل داده میگردد و هم بر وی نماز جنازه گزارده میشود؛ [زیرا جابربن عبداللهس میگوید: پیامبر ج فرمود: «اَلطِّفْلُ لٰايُصَلّٰي عَلَيْهِ وَلٰايَرِثُ وَلٰا يُوْرَثُ حَتّٰي يَسْتَهِلَّ» (ترمذی و ابن ماجه)؛ «نوزاد بر او نماز خوانده نمیشود، ارث نمیبرد و از او ارث برده نمیشود تا آن که در او نشانههایی از زندگانی یافته شود».]
و اگر چنانچه نوزادی متولّد شد و پس از تولّد، صدایش را به گریه بلند نکرد و در او نشانههای حیات و زندگی یافته نشد، در آن صورت - بنا به قول مختار و برگزیده - غسل داده میشود و در جامهای پیچانیده و دفن میگردد و بر وی نماز جنازه، گزارده نمیشود؛ همانند کودکی که به همراه یکی از پدر و مادر [کافرش، از سرزمین دشمن - دارحرب- ] به اسارت گرفته شده باشد [و سپس بمیرد؛ که در آن صورت غسل داده میشود و در جامهای پیچانیده و دفن میگردد و بر وی نماز جنازه گزارده نمیشود؛] مگر آن که یکی از پدر و مادرش، یا خود کودک، مسلمان گردد و یا هیچ یک از پدر و مادرش همراه با او به اسارت گرفته نشود؛ [که در این صورتها، کودک غسل داده میشود و کفن و دفن میگردد و بر وی نماز جنازه خوانده میشود.]
و اگر چنانچه فرد کافر، فامیل و خویشاوندِ مسلمان و حقگرایی داشت؛ [سپس این فرد کافر مُرد؛] در آن صورت خویشاوندِ مسلمان، میتواند او را همانند شستن یک تکّه پارچهی نجس [یعنی بدون مراعات سنّتها و آداب غسل،] بشوید؛ و او رادر تکه پارچهای [بدون در نظر گرفتن سنّتها و آداب تکفین،] کفن نماید و او را در گودالی بیافکند؛ و یا او را به همکیشانِ کفرپیشهی او تحویل بدهد [و خود از دور، او را تشییع نماید.]
و بر بغاوتگر [کسی که علیه نظام اسلامی سرکشی نموده است] و بر راهزن که در جنگ و پیکار کشته شدهاند، نماز جنازه خوانده نمیشود.
و همچنین بر کسی که دیگران را فریب میدهد و آنها را به جایی میبرد و میکشد نیز نماز جنازه گزارده نمیشود.
و نیز بر کسی که از روی یکدندگی و لجبازی و خودرأیی و سرکشی، شب هنگام همراه با سلاح در شهر میچرخد [و در همین حال کشته میشود] نیز نماز جنازه خوانده نمیشود.
و کسی که از روی «عصبیت» [تعصّب جاهلی؛ گروهگرایی؛ عِرق گروهی و قبیلهگرایی] میجنگد و کشته میشود نیز نماز جنازه گزارده نمیشود؛ اگر چه تمامی این افراد، غسل داده هم شوند، باز هم نماز بر آنها خوانده نمیشود.
و کسی که خودکشی میکند، هم غسل داده شود و هم بر وی نماز جنازه گزارده شود.
و کسی که یکی از پدر و مادر خویش را [به ستم و] از روی عمد کشته است، بر وی نماز جنازه گزارده نمیشود.