فصل
بر شخص مُحرم، در کشتن زاغ، زغن [کورکور]، عقرب، موش، مار، سگ درنده و دیوانه، پشه، مورچه، کک [کیک]، کنه، لاکپشت و جانورانی که از زمرهی حیوانات شکاری نیستند [همچون حشرات موذی از قبیل: زنبور و ...] چیزی [از «دَم» یا «صدقه»] نیست.
[در اینجا بر خود لازم میبینم که «جنایات حجّ» را همراه با جزای آنها به طور مفصلّ - به نقل از کتاب «سيري در مسايل قدوري» ج ۱ صص ۲۵۹-۳۲۵ تألیف: مولانا محمد عاشق الهی و ترجمه ی: فیض محمد بلوچ (خود مترجم) - بیان نمایم:
جنایات حجّ [۲۳]، و جزای آنها
س: جنایت در حجّ و عمره به چه معنا است؟
ج: جنایت در حجّ و عمره، بر دو قسم تقسیم میگردد:
۱- جنایت بر ا حرام؛ یعنی ارتکاب آن چه که در حال اِحرام از آن نهی شده است.
۲- جنایت در افعال و مناسک حجّ و عمره؛ همانند: ترک واجب؛ مراعات نکردن ترتیب؛ و به تأخیر انداختن فرض یا واجب از وقت آن.
س: مواردی که از زمرهی جنایات بر اِحرام میباشند را بیان نمایید؟
ج: جنایات بر اِحرام، هشت مورد هستند که عبارتند از:
۱- پوشیدن جامهی دوخته شده برای مردان.
۲- پوشانیدن سر برای مردان.
۳- پوشانیدن صورت برای مردان و زنان.
۴- به کار بردن مواد خوشبو کننده در اعضای بدن، جامهی اِحرام و تُشک و تختخواب. [پس اگر شخص مُحرم، عضو کاملی از اعضای بدن خویش همچون: ران، ساق، بازو، صورت و سر را بدون عذری، خوشبویی زد - با هر نوعی از انواع خوشبویی که باشد - بر او ذبح گوسفندی واجب میگردد. و همچنین اگر جامهای را که به خوشبویی معطّر ساخته شده بود به مدت یک روز کامل پوشید، باز هم باید دَمی را بپردازد.]
۵- تراشیدن یا کوتاه نمودن موی؛ و فرقی نمیکند که این تراشیدن یا کوتاه نمودن موی از کجای بدن باشد. [اما اگر چنانچه سرش را به جهت عذری تراشید؛ مانند این که حشرات موذی بر سرش پیدا شده بود، پس او صاحب اختیار است؛ اگر میخواهد گوسفندی را ذبح کند، یا سه روز را روزه بگیرد، یا شش مستمند و فقیر را خوراک بدهد؛ و برای هر مستمند و فقیر، نصف صاع - یک صاع معادل سه کیلو و شصت گرم - از گندم یا قیمت آن بدهد.]
۶- کوتاه نمودن ناخنها [ی یک دست یا یک پا].
۷- شکار کردن نخجیرهای بیابانی وحشی؛ و همچنین اشاره کردن به سوی حیواناتِ بیابانی وحشی، یا راهنمایی کردن شکارچی بر مکان صید.
۸- عمل زناشویی و مقدمات عمل زناشویی، مانند: بوسیدن و با شهوت در بغل گرفتن.
پوشیدن لباسهای دوخته شده
س: جنایت پوشیدن لباسهای دوخته شده و جزای آن را با تفصیل بیان نمایید؟
ج: اگر چنانچه شخص مُحرم، لباسی دوخته شده بپوشد؛ به طوری که آن لباس، از جملهی پوشاک معمول و متداولی باشد که به تناسب بدن یا به تناسب برخی از اعضای بدن، ساخته و پرداخته شده باشد، در این صورت جزاء بر شخص مُحرم واجب میگردد؛ و فرقی نمیکند که پوشیدن لباس دوخته شده از روی عمد، یا فراموشی، یا خطا، یا اجبار، یا رضایت، یا با عذر و یا بدون عذر باشد.
س: در مورد جزئیات «جزای پوشیدن لباس دوخته شده»، توضیح دهید؟
ج: اگر چنانچه به مدت یک روز یا یک شب یا به اندازهی یکی از آنها، لباس دوخته شده بپوشد، در این صورت بر او ذبح یک گوسفند (یا یک هفتم از گاو و شتر) در حَرَم واجب میگردد. [۲۴]
س: اگر چنانچه به مدت کمتر از یک شب یا یک روز، لباس دوخته شده بپوشد، در این صورت چه جزایی را باید پرداخت نماید؟
ج: چنانچه لباس دوخته شده را بیشتر از یک ساعت بپوشد، در این صورت بر او لازم است تا صدقهای همانند صدقهی فطر از گندم یا غیر آن بدهد؛ و اگر لباس دوخته شده را کمتر از یک ساعت پوشیده بود، در این صورت، بر او یک مشت گندم، لازم میگردد.
س: اگر چنانچه شخص مُحرم، لباس دوخته شده را چندین شبانه روز بپوشد، آیا در این صورت با تکرار روزها و شبها، جزاء نیز تکرار میگردد؟
ج: در این صورت یک دَم برای تمامی روزها و شبها، کفایت میکند؛ ولی اگر چنانچه لباس دوخته شده را به مدت یک روز یا دو روز پوشید و برای آن، دَمی را پرداخت کرد و بعداً دوباره لباس دوخته شده را پوشید، یا پس از ذبح گوسفند، باز هم لباس دوخته شده را از تن خویش بیرون نیاورد، در این صورت، دَمی دیگر بر وی واجب میگردد.
س: اگر چنانچه شخص مُحرم، انواع گوناگون و متنوّع لباسهای دوختنی را همانند: پیراهن و شلوار، به مدت یک روز یا به اندازهی یک روز پوشید، آیا در این صورت جزای آنها نیز متعدد و تکرار میگردد؟
ج: در این صورت جزاء متعدد و تکرار نمیگردد؛ بلکه برای پوشیدن تمامی آنها، یک دَم بر شخص جانی واجب میگردد.
س: اگر کسی خویشتن را با پیراهنی پوشاند، یا از پیراهن یا شلوار به عنوان ازار استفاده کرد، در این صورت، چه جزایی بدو تعلّق میگیرد؟
ج: در تمامی این موارد، جزایی بدو تعلّق نمیگیرد؛ زیرا پوشیدن لباس در صورتی ممنوع و قدغن میباشد که به گونهای پوشیده شود که در عرف و عادت، معمول و متداول است.
س: اگر ازار و ردایی را پوشید که وسط یا گوشههای آن دوخته شده بود، آیا در این صورت به پوشیدن آنها، جزایی تعلّق میگیرد؟
ج: در این صورت، جزایی به پوشیدن آنها تعلّق نمیگیرد؛ زیرا «ازار» و «رداء» متناسب با بدن یا متناسب با برخی از اعضای بدن، ساخته و پرداخته نشده است؛و به طور کلّی بهتر آن است که ازار و رداء با چیزی دوخته نشود.
س: اگر چنانچه جامهی دوخته شدهای را که به خوشبویی معطّر ساخته شده بود، به مدت یک روز یا به اندازهی یک روز پوشید، در این صورت چه جزائی بدو تعلّق میگیرد؟
ج: در این صورت، دو دَم بر او واجب میگردد: یک دَم به جهت پوشیدن لباس دوخته شده؛ و دَم دوّم به جهت خوشبو کردن آن.
س: اگر چنانچه کسی موزه، یا جوراب و یا کفش بپوشد، آیا در این صورتها بر او دَمی واجب میگردد؟
ج: اگر کسی موزه، جوراب یا کفش را به اندازهی یک روز یا یک شب یا به اندازهی یکی از آنها پوشید، در این صورت بدو دَم و ذبح یک گوسفند لازم میگردد؛ البته به شرط آن که موزهها، جورابها یا کفشها، استخوان کعب پا را که در وسط پاها قرار دارند را بپوشانند. [۲۵] و اگر چنانچه موزه، جوراب، یا کفش را به اندازهی کمتر از یک روز یا یک شب پوشید، در این صورت بدو صدقه لازم میشود.
پوشانیدن سر و صورت
س: چه جزایی به پوشانیدن سر و صورت تعلّق میگیرد؟
ج: هر گاه مرد مُحرم، تمامی سر یا تمامی صورت، یا یک چهارم یکی از آنها را بپوشاند؛ یا زن مُحرم تمامی صورت، یا یک چهارم آن را به مدت یک روز، یا یک شب، یا به اندازهی یکی از آنها بپوشاند، در این صورت دَم واجب میگردد؛ و فرقی نمیکند که این پوشانیدن سر و صورت، از روی جهالت باشد یا آگاهی؛ از روی رضایت باشد یا اجبار؛ بر مبنای خطا باشد یا اشتباه؛ از روی نسیان باشد یا قصد؛ در حالت خواب باشد یا بیداری؛ از روی عذر باشد یا بدون عذر.
و اگر چنانچه سر و صورت خویش را به مدت کمتر از یک روز و یک شب پوشانید، یا کمتر از یک چهارم از سر و صورت را پوشانید، در این صورت بدو پرداخت صدقه (همانند صدقهی فطر) تعلّق میگیرد.
س: اگر شخص مُحرم، گوشها، یا پشت گردن، یا زیر چانهی خویش را پوشانید، در این صورتها چه چیزی بر وی واجب میگردد؟
ج: در تمامی این صورتها، چیزی بر وی واجب نمیگردد.
س: اگر چنانچه شخص مُحرم سر خویش را با طشت، یا سنگ، یا سبد و یا چوب بپوشاند، در این صورت چه چیزی بر وی واجب میگردد؟
ج: در این صورتها، چیزی بر وی واجب نمیگردد؛ زیرا پوشانیدن سر در صورتی ممنوع و قدغن است که سر با چیزهایی پوشیده شود که از روی عرف و عادت، به وسیلهی آنها سر را میپوشانند، مانند: چادر، کلاه، دستار و دستمال.
س: اگر چنانچه شخص مُحرم سر خویش را در زیر پردههای کعبه داخل گرداند، آیا بر وی چیزی واجب میگردد؟
ج: در این صورت چیزی بر او لازم نمیگردد؛ مگر آن که پردههای کعبه، سر یا صورت وی را بپوشاند که در این صورت چنین عملی، مکروه میباشد.
به کار بردن خوشبویی در بدن یا لباس
س: اگر چنانچه مرد یا زن مُحرم، در اعضای بدن خویش مواد خوشبو کننده به کار گیرند، چه چیزی بر آنها واجب میگردد؟
ج: اگر شخص مُحرم، عضو کاملی از اعضای بدن خویش، همچون: سر، ران، ساق، دست، و بازو را خوشبویی زد، در این صورت دَم (گوسفند، یا یک هفتم گاو یا شتر) بر او واجب میگردد؛ و اگر چنانچه کمتر از یک عضو کامل بود، در آن صورت، صدقه بر وی واجب میگردد.
ناگفته نماند که این موضوع در صورتی است که خوشبویی، اندک باشد؛ ولی اگر خوشبویی زیاد باشد، در این صورت دَم واجب میگردد گر چه کمتر از یک عضو را خوشبو نموده باشد؛ و کمی و زیادی خوشبویی را عرفِ مردم، تعیین میکند. و اگر چنانچه شخص مُحرم در کمتر از یک عضو خویش، به میزان کمی از مواد خوشبوکننده استفاده کرد، در این صورت بر وی صدقه میباشد؛ - اینگونه احکام و مسائل دربارهی اعضای بزرگِ بدنِ شخص مُحرم بود - ؛ ولی اگر شخص مُحرم، اعضای کوچک بدن خویش، همچون: بینی، گوش، چشم و انگشت را خوشبویی زد، در این صورت حکم آن در وجوب دَم یا صدقه، به سان استفاده کردن خوشبویی اندک در اعضای بزرگ بدن میباشد.
س: اگر چنانچه شخص مُحرم، تمامی بدن خویش را خوشبو کرد، آیا در این صورت با تنوّع و گوناگونی اعضای بدن، جزاء نیز متعدد و گوناگون میشود؟
ج: در این صورت اگر چنانچه مواد خوشبو کننده را در یک وقت و در یکجا در اعضای بدنش به کار برده بود، جزاء متعدد و گوناگون نمیگردد؛ ولی اگر مواد خوشبو کننده را در وقتها و مجالس مختلف و پراکنده به کار گرفته بود، در این صورت با تکرار و تعدّد وقتها، جزاء نیز متعدد و تکرار میگردد.
س: اگر چنانچه زن مُحرم به دستش حناء زد، چه چیزی بر وی واجب میگردد؟
ج: در این صورت نیز بر وی دَم واجب میگردد.
تذکر:
در وجوب جزای استفاده کردن از خوشبویی، استمرار زمان (تا یک روز یا یک شب) شرط نیست؛ به طوری که اگر شخص مُحرم اعضای بدن خویش را خوشبویی زد و در همان لحظه آن را شست، باز هم دَم یا صدقه بر وی واجب میگردد - همچنان که پیشتر بدین موضوع اشاره نمودیم - ؛ بر خلاف مسئلهی پوشیدن لباسِ دوخته شده که در آن برای وجوب دَم، «استمرار پوشیدن لباس دوخته شده تا یک روز یا یک شب»، شرط بود.
س: اگر چنانچه شخص مُحرم، به لباس خویش خوشبویی زد، در این صورت چه چیزی بر وی واجب میگردد؟
ج: اگر چنانچه شخص مُحرم، لباسی را که به تن دارد خوشبو کرد، یا لباس خویش را خوشبو کرد و سپس آن را به تن نمود، و محل خوشبو شده، بیشتر از یک وجب در یک وجب است، و به اندازهی یک روز کامل یا یک شب کامل آن را پوشید، در این صورت، دَم بر او واجب میگردد.
و اگر محل خوشبو شده از لباس، به مقدار یک وجب در یک وجب بود، و به مدت یک روز یا یک شب آن را پوشید، در این صورت صدقه بر وی لازم میشود. و اگر چنانچه کمتر از این بود، یک مشت گندم بر وی واجب میگردد. ناگفته نماند که این مسائل در صورتی است که مقدار خوشبویی اندک باشد؛ ولی اگر چنانچه خوشبویی زیاد باشد، در این صورت دَم واجب میگردد؛ گر چه کمتر از یک وجب از لباس را خوشبو نموده باشد. [۲۶]
س: اگر چنانچه شخص مُحرم در اعضای بدن خویش، روغنی معطّر و خوشبو را به کار برد، در این صورت چه چیزی بر وی واجب میگردد؟
ج: حکم روغن معطّر و خوشبو، همانند خودِ «خوشبویی» است؛ از این رو هر گاه شخص مُحرم - به عنوان مثال: - سر خویش را با روغنی معطّر و خوشبو، چرب نماید، بر او دَم واجب میگردد.
کوتاه نمودن ناخنها
س: کوتاه نمودن ناخنها برای شخص مُحرم، چه حکمی دارد؟
ج: اگر چنانچه شخص مُحرم، ناخنهای هر دو دست یا هر دو پا، یا ناخنهای یک دست یا یک پای خویش را در یک مجلس و یک وقت کوتاه نمود، در این صورت بر وی دَم واجب میگردد؛ ولی اگر ناخنهای هر یک از دو دست و دو پای خویش را در مجالس و وقتهای متنوّع و گوناگون کوتاه نمود، در این صورت بر مبنای تعدّد و پراکندگی مجالس و وقتها، جزاء نیز متعدد و گوناگون میگردد.
س: اگر شخص مُحرم، کمتر از پنج ناخن را کوتاه کرد، در این صورت تکلیف چیست؟
ج: در صورتی که کمتر از پنج ناخنِ یک عضو خویش را کوتاه نماید، صدقه بر وی واجب میگردد. [۲۷]
س: اگر چنانچه شخص مُحرم، پنج ناخن خویش را از چند عضو، کوتاه نمود؛ به عنوان مثال: دو ناخن از یک دستش و دو ناخن از دست دیگر خویش و یک ناخن از پای خویش کوتاه نمود، در این صورت تکلیف چیست؟
ج: از دیدگاه امام ابوحنیفه/ و امام ابویوسف/ در این صورت نیز بر وی صدقه واجب میگردد. [۲۸]
تراشیدن موی
س: اگر چنانچه شخص مُحرم، موهای بدن خویش را بتراشد، چه جزایی بدو تعلّق میگیرد؟
ج: هر گاه شخص مُحرم، سر، یا ریش و یا یک چهارم یکی از آن دو را بتراشد، بر وی دَم لازم میگردد؛ و در کمتر از یک چهارم، صدقه واجب میگردد.
و اگر چنانچه موی زیر بغل یا موی زیر ناف خویش را تراشید، در این صورت بر وی دَم لازم میگردد.
و حکم کوتاه نمودن موهای بدن در وجوب دَم یا صدقه، همانند حکم تراشیدن موهای بدن میباشد.
و اگر چنانچه شخص مُحرم، موهای بدن خویش را با چیزی از بین برد؛ یا آنها را بر کند و چید؛ و یا با دندان آنها را بر کند، در این صورت باز هم حکم این موارد در وجوب دَم یا صدقه، همانند حکم تراشیدن موهای بدن است.
س: اگر چنانچه شخص مُحرم، موی محل حجامت در بخش گردنش را تراشید، چه جزایی بدو تعلّق میگیرد؟
ج: در نزد امام ابوحنیفه/: اگر موی محل حجامت در ناحیهی گردن خویش را تراشید، بر وی دَم واجب میگردد، و امام ابویوسف/ و امام محمد/ بر این باورند که با این کار بر او صدقه لازم میشود.
س: زنان دربارهی تراشیدن موی، چه حکمی دارند؟
ج: حکم زنان در مورد تراشیدن موی، همانند حکم مردان است؛ از این رو اگر چنانچه زنی، موی زیر بغل یا موی زیر ناف خویش را تراشید؛یا یک چهارم موی سر خویش یا بیشتر از آن را پیش از حلال شدن به اندازهی سر یک انگشت، کوتاه نمود، در این صورت بر وی دَم واجب میگردد؛ و در کمتر از یک چهارم، صدقه بر وی لازم میگردد.
فایده:
در مورد وجوب جزاء در تراشیدن موی، فرقی نمیکند که خود وی موی خویش را بتراشد، یا کسی دیگر به فرمان او یا به غیر دستور او، مویش را بتراشد؛ و نیز فرقی نمیکند که تراشیدن موی، از روی رضایت باشد یا اجبار؛ از روی جهالت و ناآگاهی باشد یا از روی خطا و اشتباه؛ از قصد باشد یا فراموشی.
حکم افراد معذور در ارتکاب ممنوعات و محظورات اِحرام
س: اگر شخص مُحرم، به جهت عذری، لباس دوخته شده پوشید، یا از مواد خوشبو کننده استفاده کرد، یا سر و صورت خویش را پوشاند، یا مویش را تراشید، و یا ناخنهای خویش را کوتاه نمود، در این صورت تکلیف وی چیست؟
ج: اگر چنانچه شخص مُحرم، به جهت عذری، مرتکب یکی از این ممنوعات و محظورات اِحرام گردید؛ به عنوان مثال: به خاطر تبی که بدو رسیده؛ یا به جهت شدت گرمی و سردی؛ یا به خاطر سردرد و یا زیاد بودن شپش در سر، مرتکب یکی از این امور ممنوعه گردید، در این موارد وی صاحب اختیار است که در هر صورتی که دَم واجب میگردد؛ اگر خواست، گوسفندی را در حَرَم ذبح کند، یا سه صاع گندم، یا شش صاع جو، یا کشمش و یا خرما برای شش فرد فقیر و مستمند بدهد؛ این طور که برای هر نفر مسکین: نصف صاع گندم یا یک صاع از غیر گندم بدهد؛ و اگر خواست میتواند سه روز، روزه بگیرد.
و در این مسئله، فرد ثروتمند و غنی و فقیر و مستمند، برابر و یکسان میباشند.
و اگر چنانچه شخص مُحرم به خاطر عذری، مرتکب اموری شد که در آنها صدقه واجب میگردد، در این صورت وی اختیار دارد که اگر خواست، نصف صاع گندم صدقه نماید و اگر هم خواست، میتواند یک روز را روزه بگیرد.
عمل زناشویی و مقدّمات آن
س: [جزئیات] جنایت عمل زناشویی و مقدّمات آن را در حال اِحرام، بیان کنید؟
ج: جنایت عمل زناشویی و مقدمات آن در حال اِحرام، به شرح زیر میباشد:
۱- فردی که برای حجّ یا عمره اِحرام بسته است، اگر چنانچه زن یا پسر بچهی بیریشی را بوسید یا آنها را با شهوت لمس نمود، در این صورت بر وی دَم واجب میگردد؛ خواه با بوسه و لمس نمودن، انزال صورت بگیرد یا انزال صورت نگیرد.
۲- فردی که برای حجّ، اِحرام بسته است؛ اگر چنانچه پیش از وقوف به عرفه، در یکی از دو راه زن [پس و پیش آن] جماع کرد، در این صورت حجّ وی فاسد و بر وی ذبح گوسفندی (دَم) واجب میگردد؛ و بر او لازم است تا اعمال و مناسک حجّ را همانند سایر حاجیان به پایان برساند، و قضای این حجّ را در سالهای آتی به جای آورد.
۳- اگر چنانچه پس از وقوف به عرفه، و پیش از طواف زیارت و پیش از آن که موی سر خویش را بتراشد، با زنش جماع و همبستری نمود، در این صورت حجّ وی فاسد نمیگردد و بر وی ذبح یک شتر واجب میشود.
۴- و اگر چنانچه پس از تراشیدن موی سر و پیش از طواف زیارت، یا پس از طواف زیارت و پیش از تراشیدن موی سر، با زنش جماع کرد، در این صورت ذبح یک گوسفند بر وی لازم میگردد.
۵- و کسی که برای عمره، اِحرام بسته است، اگر چنانچه پیش از آن که چهار دور طواف خویش را به پایان برساند، با زنش جماع کرد، در این صورت عمرهی وی فاسد میگردد و بر وی لازم است تا اعمال عمره را همانند دیگران به پایان برساند؛ و همچنین بر وی لازم است تا به خاطر این کار، گوسفندی را ذبح نماید و قضای این عمره را به جای آورد.
۶- اگر چنانچه شخص عمرهگزار پس از به پا یان رساندن چهار دور از طواف، با زنش جماع کرد، در این صورت عمرهی وی فاسد نمیگردد و قضای آن بر وی لازم نمیشود، و تنها بر وی ذبح یک گوسفند واجب میگردد.
س: آیا تفاوتی در بین عمل زناشوییای که از روی قصد انجام گیرد با عمل زناشوییای که از روی فراموشی صورت پذیرد، وجود دارد؟
ج: هیچگونه فرقی در بین عمل زناشویی و جماعی که از روی قصد انجام گرفته با جماعی که از روی فراموشی صورت پذیرفته است وجود ندارد؛ و حکم هر دو یکسان است.
س: فردی که حجّ خویش را فاسد کرده و میخواهد برای قضای آن، عازم سفر حجّ گردد، آیا بر وی لازم است تا در سفر قضای حجّ، همسر خویش را از خود دور کند؟
ج: جدا نمودن و دور نگه داشتن همسر در سفر قضای حجّ، لازم نیست.
ارتکاب ممنوعات و محظورات در افعال حجّ
س: به بیان جنایاتی بپردازید که هر از گاهی شخص حاجی در افعال حجّ، مرتکب آنها میشود؟
ج: ارتکاب جنایات و محظورات در افعال حجّ، انواع و اقسام گوناگون و مختلفی دارد؛ از قبیل: طواف نمودن خانهی کعبه بدون طهارت؛ ترک نمودن واجبی از واجبات؛ مراعات نکردن ترتیب در افعال حجّ؛ و به تأخیر انداختن رکن یا واجب از وقت معین آن.
و جزئیات این جنایات بدین شرح میباشد:
طواف نمودن خانهی کعبه در حال بیوضویی یا جنابت و ناپاکی
س: اگر چنانچه فردی در حال جنابت و ناپاکی، یا در حال بیوضویی، خانهی کعبه را طواف نمود، در این صورت چه چیزی بر وی واجب میگردد؟
ج: [جزئیات طواف نمودن خانهی کعبه در حال جنابت یا بیوضویی، بدین شرح است:]
۱- اگر چنانچه شخص حاجی، طواف «قدوم» یا طواف «صدر» را در حال بیوضویی انجام دهد، بر وی لازم است تا در برابر هر دور از طواف، نصف صاع از گندم صدقه نماید؛ و طواف نفلی نیز همین حکم را دارد.
۲- و اگر چنانچه طواف «قدوم» یا طواف «صدر» را در حال جنابت و ناپاکی انجام دهد؛ بر وی ذبح یک گوسفند واجب میگردد. و زنانی که در حال حیض یا نفاس به طواف «قدوم» یا طواف «صدر» میپردازند نیز همین حکم را دارند.
۳- و اگر چنانچه طواف زیارت را در حال بیوضویی انجام دهد، بر وی ذبح یک گوسفند لازم میگردد.
۴- و اگر طواف زیارت را در حال جنابت و ناپاکی انجام دهد، بر وی ذبح یک شتر واجب میشود؛ و زنانی که در حال حیض یا نفاس، به طواف زیارت میپردازند، نیز همین حکم را دارند.
فایده:
اگر چنانچه فردی، در حال بیوضویی یا جنابت و ناپاکی، خانهی کعبه را طواف نمود، سپس طواف خویش را با طهارت اعاده نمود، در این صورت پرداخت جزاء از وی ساقط میگردد.
ترک نمودن واجبی از واجبات حجّ
س: اگر چنانچه کسی، واجبی از واجبات حجّ را ترک نماید، پرداخت چه چیزی بر وی واجب میگردد؟
ج: جزئیات جزای ترک نمودن واجبی از واجبات حجّ، بدین شرح است:
۱- فردی که وقوف در مزدلفه را پس از طلوع صبح صادق ترک میکند، بر وی ذبح یک گوسفند لازم میگردد.
۲- فردی که سعی در میان صفا و مروه را ترک میکند، بر وی ذبح یک گوسفند واجب میشود.
۳- فردی که زدن جمرهها را در تمامی روزها ترک میکند، یا زدن جمرهی عقبه را در روز عید قربان ترک مینماید، و یا در یکی از روزهای رَمی جمرات، زدن بیشتر سنگریزهها را ترک میکند؛ در تمام این موارد، بر وی ذبح یک گوسفند لازم میگردد. و اگر چنانچه در یک روز، رَمی یکی از جمرههای سه گانه را ترک کرد، در این صورت بر وی صدقه لازم میگردد.
۴- فردی که از سرزمین عرفات، پیش از غروب خورشید بیرون میگردد، بر وی ذبح یک گوسفند واجب میگردد؛ مگر آن که پیش از غروب خورشید، دوباره به عرفات برگردد [که در این صورت بر وی ذبح گوسفند واجب نمیگردد.]
۵- فردی که طواف «وداع»، یا چهار دور از طواف وِداع را ترک میکند، بر وی ذبح یک گوسفند لازم میگردد؛ و در صورتی که سه دور از طواف وداع را ترک نماید، بر وی صدقه لازم میشود؛ و اگر چنانچه دوباره به مکهی مکرّمه بازگشت و طواف نمود، پرداخت جزاء از وی ساقط میشود.
مراعات نکردن ترتیب در افعال حجّ
س: اگر چنانچه فردی، ترتیب واجب در افعال حجّ را مراعات نکرد و در آنها خلل و نقصی ایجاد کرد، در این صورت بر وی چه چیزی تعلّق میگیرد؟
ج: چنانچه «حاجی متمتّع» یا «حاجی قِران» پیش از زدن جمرهی عقبه، حیوان قربانی خویش را ذبح نمود؛ یا پیش از ذبح حیوان قربانی، موی سرش را تراشید، بر وی ذبح یک گوسفند لازم میگردد.
و اگر چنانچه، «حاجی مَفرد»؛ پیش از زدن جمرهی عقبه، موی سر خویش را تراشید، بر وی ذبح یک گوسفند واجب میگردد.
به تأخیر انداختن رکن یا واجب از وقت آن
س: چه تأخیری [در افعال و واجبات حجّ]، موجب پرداخت جزاء میشود؟
ج: جزئیاتِ به تأخیر انداختن [یکی از افعال و واجبات حجّ]، بدین شرح است:
۱- اگر چنانچه «حاجی متمتّع» یا «حاجی قِران»، قربانی خویش را پس از روزهای عید قربان ذبح نمودند، در این صورت بر آنها دَم لازم میگردد.
۲- و اگر چنانچه «حاجی متمتّع» یا «حاجی قِران»، موهای سر خویش را پس از روزهای عید قربان تراشیدند یا کوتاه نمودند، باز هم بر آنها دَم واجب میشود.
تذکر:
شخص حاجی، تا زمانی که تمامی دورهای طوافِ زیارت یا بیشتر آن را به انجام نرساند، همسرش برای وی حلال نمیگردد.
جنایات عمره
س: جنایات عمره را همراه با بیان جزای آنها، توضیح دهید؟
ج: جنایات عمره [و جزای آنها] عبارتند از:
۱- اگر چنانچه فردی پس از میقات اِحرام بست، بر وی دَم واجب میشود.
۲- اگر چنانچه مردی طواف عمره را در حال بیوضویی یا جنابت و ناپاکی انجام داد؛ یا زنی طواف عمره را در حال حیض یا نفاس به پایان رساند، در این صورت بر هر دو نفر آن ها، دَم واجب میگردد.
و در این مسئله، میان کم و زیادی دورهای طواف، یا جنابت و بیوضویی، تفاوتی وجود ندارد و در هر صورت دَم واجب میشود، به طوری که اگر بدون طهارت یک دور را هم طواف نماید، باز هم بر وی دَم واجب میگردد.
۳- هر گاه فرد عمره گزار، موی سر خویش را پیش از سعی میان صفا و مروه بتراشد، دَم بر وی واجب میگردد.
۴- هر گاه عمره گزار موهای سرش را در بیرون از حَرم بتراشد، بر وی دَم لازم میشود.
فایده:
اگر چنانچه فرد عمره گزار مرتکب یکی از محظورات و ممنوعات اِحرام عمره گردد، جزای وی در مورد وجوب دَم یا صدقه، همانند جزای فردی است که مرتکب چیزی از محظورات و ممنوعات اِحرام حجّ گردد.
شکار حیوانات در حال اِحرام
س: اگر چنانچه فردی که برای حجّ یا عمره اِحرام بسته است، شکاری را کشت، آیا بر وی پرداخت جزایی تعلّق میگیرد؟
ج: هر گاه فرد مُحرم شکاری را بکشد، یا فرد شکارچی را بر مکان نخجیر راهنمایی کند، یا به سوی نخجیر اشاره نماید، در این صورتها بر وی پرداخت جزای آن واجب میگردد. و در پرداخت جزاء فرقی نمیکند که این کارها از روی فراموشی باشد یا از روی قصد؛ و فردی که شکار را کشته یا شکارچی را بر مکان آن راهنمایی و اشاره کرده، فرقی نمیکند که این کارش برای نخستین بار باشد یا چندین بار این کار را تکرار نموده باشد.
س: جزای شکار کردن حیوانات در حال اِحرام، چیست؟
ج: در مورد جزای شکار کردن حیوانات در حال اِحرام، امام ابوحنیفه/ و امام ابویوسف/ بر این باورند که صید را دو شخصِ عادل و دادگر در مکانی که در آن شکار نموده است، یا - اگر چنانچه در صحرا بود - در مکانی نزدیک به آن، قیمتگذاری نمایند؛ پس از آن شخص مُحرم مختار است، اگر میخواهد به میزانِ قیمت صید، گوسفندی را خریداری نموده و آن را در سرزمین حَرَم ذبح نماید؛ و اگر میخواهد، به اندازهی قیمت صید، خوراکی را خریداری نموده و آن را بر فقراء و مساکین صدقه کند و برای هر فقیری، نصف صاع از گندم، یا یک صاع از خرما یا یک صاع از جو بدهد.
و اگر میخواهد، میتواند به جای هر نصفِ صاعی از گندم یا به جای هر یک صاعی از جو، یک روز را روزه بگیرد؛ و اگر چنانچه در پایان، کمتر از نصفِ صاع باقی ماند، در این صورت وی مختار است؛ اگر خواست آن را صدقه نماید و اگر هم خواست میتواند به جای آن، یک روز را روزه بگیرد.
و اگر قیمت صید به اندازهی بهاء و قیمت یک هَدی نرسید، پس او مختار است؛ اگر میخواهد، طعامی را خریداری نموده و آن را صدقه دهد، و اگر هم میخواهد، به جای هر نصف صاع، یک روز کامل روزه بگیرد.
س: آیا در مورد جزای شکار کردن حیوانات در حال اِحرام، میان امام ابوحنیفه/ و امام ابویوسف/ و میان امام محمد/ اختلاف نظری وجود دارد؟
ج: آری؛ در مورد جزای شکار کردن حیوانات در حال اِحرام، میان امام ابوحنیفه/ و امام ابویوسف/ و میان امام محمد/ اختلاف نظر وجود دارد؛ این طور که امام ابوحنیفه و امام ابویوسف در هر صیدی، «شکار معنوی» را واجب میدانند؛ یعنی قیمتگذاری صید، و پس از آن به اندازهی قیمت شکار، خریدن هَدی، یا طعام دادن به فقرا و مستمندان و یا روزه گرفتن؛ - همچنان که پیشتر بدین مسئله اشاره رفت.
ولی امام محمد بن حسن شیبانی/ در هر صیدی، «مثل صوری» را واجب میداند؛ یعنی نظیر و شبیه صید در مواردی که در آنها نظیر و شبیه وجود دارد؛ از این رو در نزد امام محمد بن حسن، گوسفند، جزای شکار آهو و کفتار؛ و بزغالهی ماده، جزای شکار خرگوش؛ و شتر، جزای شکار شتر مرغ؛ و برّه، جزای شکار موش دشتی میباشد. و دیدگاه امام محمد/ در مورد حیواناتی که نظیر و مثل ندارند، همانند دیدگاه امام ابوحنیفه/ و امام ابویوسف/ میباشد.
س: اگر چنانچه شخص مُحرم، صیدی را زخمی کند، یا موهایش را برکند، یا یکی از اعضایش را قطع نماید، در این صورت، تکلیف وی چیست؟
ج: در این صورتها، ضامن نقصانی میشود که در قیمتِ حیوان به وجود آورده است.
س: اگر چنانچه شخص مُحرم، پرهای پرندهای را کند، یا پاهای صیدی را قطع نمود، در این صورت تکلیف چیست؟
ج: اگر چنانچه شخص مُحرم، به چنین کاری دست یازید و با این کارش حیوان را به گونهای ناقص کرد که نتواند از خودش دفاع کند و فرار نماید، در این صورت باید قیمت کل صید را بپردازد.
س: اگر شخص مُحرم، تخمهای صید را شکست، پرداخت چه چیزی بر وی واجب میگردد؟
اگر چنانچه از میان تخم، جوجهای مرده بیرون آمد، در این صورت قیمتِ زندهی آن بر وی واجب میگردد؛ و اگر در میان تخم، جوجهای وجود نداشت، در این صورت تنها قیمت تخم بر وی واجب میشود.
س: اگر چنانچه شخص مُحرم، شپش یا ملخی را کشت، چه چیزی بر وی لازم میگردد؟
ج: در این صورت شخص مُحرم مختار است و به هر اندازهای که میخواهد میتواند صدقه بدهد. و حتّی صدقه دادن یک دانه خرما بهتر از یک ملخ است.
س: اگر چنانچه شخص مُحرم، حیواناتِ درنده یا حیواناتِ دیگر که گوشتشان خورده نمیشود را کشت، چه چیزی بر وی لازم میگردد؟
ج: با کشتن حیوانات درنده که گوشتشان خورده نمیشود، جزاء بر فرد جانی واجب میگردد، و قیمت این جزاء نباید از یک گوسفند بیشتر گردد.
س: اگر حیوان درندهای بر شخص مُحرم حملهور شد، و او [به خاطر دفاع از جان خویش] آن را کشت، آیا بر او چیزی لازم میگردد؟
ج: در این صورت چیزی از جزاء بر وی واجب نمیگردد.
س: آیا در میان حیوانات و پرندگان، حیوانات و پرندگانی وجود دارند که کشتن آنها برای شخص مُحرم درست باشد؟
ج: آری؛ کشتن زاغ، زغن (کورکور)، گرگ، مار، عقرب، موش و سگ درنده و دیوانه برای مُحرم درست است.
س: اگر چنانچه شخص مُحرم [حشرات موذی، همانند:] پشه، کیک [کک]، و کنه را کشت، چه چیزی بر وی واجب میگردد؟
ج: بر شخص مُحرم در کشتن چنین حشراتی، چیزی واجب نمیگردد.
س: اگر چنانچه شخص مُحرم مجبور شد (به خاطر حفظ جان خویش) از گوشت صید بخورد؛ از این رو صید را کشت، آیا در این صورت بر وی جزایی واجب میگردد؟
ج: آری؛ در این صورت بر وی پرداخت جزاء واجب میباشد.
س: اگر چنانچه شخص مُحرم به کشتن کبوتر خانگی یا آهوی اهلی دست یازید، در این صورت چه چیزی بر وی لازم میگردد؟
ج: با کشتن کبوتر خانگی و آهوی اهلی، پرداخت جزاء بر شخص مُحرم واجب میگردد.
س: اگر چنانچه شخص مُحرم، صیدی را ذبح کند، آیا شخصِ غیرِمُحرم میتواند از صید مُحرم بخورد؟
ج: خوردن صید نه برای شخص مُحرم درست است و نه برای غیرمُحرم؛ زیرا ذبیحهی شخص مُحرم، در زمرهی حیواناتِ خود مرده [میته] قرار دارد.
س: اگر چنانچه شخص مُحرم به ذبح حیواناتی پرداخت که مردمان به خوردن گوشت آنها عادت دارند، آیا این ذبحِ شخصِ مُحرم درست است؟
ج: آری؛ ذبح حیواناتی همچون: گوسفند، گاو، مرغ و مرغابی برای شخص مُحرم درست است؛ و خوردن گوشت آنها برای شخص مُحرم و دیگران روا است.
س: اگر چنانچه فردی که در حال احرام نیست، نخجیری را شکار کرد و آن را ذبح نمود، آیا فرد مُحرم میتواند از گوشت آن بخورد؟
به دو شرط خوردن گوشت آن برای شخص مُحرم درست است: یکی این که شکارچی را به سوی صید راهنمایی نکرده با شد، و دیگر آن که، شکارچی را به کشتن صید فرمان نداده باشد.
س: اگر چنانچه دو شخص مُحرم با همدیگر، در کشتن یک نخجیر مشارکت داشته باشند، در این صورت چه چیزی بر آن دو واجب میگردد؟
ج: بر هر یک از آن دو نفر، یک جزای کامل واجب میگردد.
س: اگر چنانچه شخص مُحرم، نخجیری را کشت و در حال اِحرام، آن را به دیگری فروخت، یا آن را از شخص مُحرم یا از غیرمُحرم خریداری نمود، در این صورت تکلیف چیست؟
ج: در هر صورت، خرید و فروش نخجیر، باطل میباشد.
حکم «حاجی قِران» در ارتکاب محظورات و ممنوعات اِحرام
س: اگر چنانچه «حاجی قِران» مرتکب [یکی از] محظورات و ممنوعات ا حرام گردد، در این صورت چه چیزی بر وی واجب میگردد؟
ج: هر گاه حاجی قِران، مرتکب برخی از محظورات و ممنوعات اِحرام گردد، در این صورت دو دَم بر وی و اجب میگردد؛ یک دَم برای حجّ و دیگری برای عمرهی وی.
و تنها در یک صورت بر حاجی قِران یک دَم واجب میگردد؛ و آن این که: بدون اِحرام از میقات عبور کند؛ آنگاه بعد از عبور کردن از میقات و اِحرامگاه برای عمره و حجّ، اِحرام ببندد. [۲۹]
عبور کردن از میقاتها و اِحرامگاهها بدون اِحرام
س: اگر فردی برای وارد شدن به مکهی مکرّمه، از میقات و اِحرامگاهها، اِحرام نبست، تکلیف وی چیست؟
ج: هر گاه فرد مسلمانِ عاقل و بالغ (مکلّف) که خارج از محدودهی میقاتها آمده است، بخواهد به مکهی مکرّمه یا حَرَم وارد شود - گر چه این آمدن وی به مکه و حَرَم برای تجارت یا سیاحت و گردش باشد - اگر چنانچه این فرد از طریق دریا، خشکی و یا هوا بدون اِحرام از میقاتها و اِحرامگاهها عبور کرد و پس از گذشتن از اِحرامگاهها، اِحرام بست یا نبست، در این صورتها [چون بدون اِحرام از میقات عبور کرده است]، گنهکار میشود و دَم بر وی واجب میگردد. [۳۰]
س: آیا راهکاری برای ساقط کردن گناه و دَم وجود دارد؟
ج: اگر چنانچه فردی بدون بستن اِحرام از میقات و اِحرامگاه عبور کرد، در این صورت بر وی لازم است تا دوباره به همان میقات، یا میقات و اِحرامگاهی نزدیک یا دور از آن، باز گردد؛ - و بهتر آن است که به همان میقاتی برگردد که از آن بدون اِحرام عبور نموده است - و هر گاه بدان میقات باز گردد و در آنجا برای حجّ یا عمره اِحرام ببندد، در این صورت از وی گناه و دَم ساقط میگردد.
س: اگر چنانچه به اِحرامگاه و میقات برنگشت و از سرزمین حِلّ یا منطقهی حَرَم برای حجّ یا عمره اِحرام بست، در این صورت چه چیزی بر وی واجب میگردد؟
ج: اگر چنانچه پس از عبور کردن از میقات، برای حجّ یا عمره [از منطقهی حِلّ یا حرم] اِحرام بست، و به همان ترتیب اعمال و مناسکش را انجام داد، در این صورت گناه و دَم از وی ساقط نمیگردد، و در این صورت [بر وی لازم است تا به خاطر این کارش]، از خداوند آمرزش بخواهد و به خاطر دَمی که بر وی واجب گردیده است بر وی لازم است تا گوسفندی را در حَرَم ذبح نماید. و اگر چنانچه پس از بستن اِحرام و پیش از انجام مناسک و اعمال حجّ یا عمره، به اِحرامگاه و میقات برگشت و تلبیهی حجّ را در آنجا گفت، در این صورت گناه و دَم از وی ساقط میشود.
س: اگر چنانچه فردی بدون بستن اِحرام، از میقات و اِحرامگاه عبور کرد؛ و سپس از میقات برای حجّ، اِحرام بست و بیم آن داشت که اگر دوباره به اِحرامگاه و میقات برگردد، حجّ وی فوت گردد، در این صورت تکلیف وی چیست؟
ج: در این صورت به اِحرامگاه و میقات برنگردد، بلکه به خاطر «عبور کردن از میقات بدون اِحرام»، بر وی لازم است تا گوسفندی را ذبح کند، و به خاطر انجام این کار، توبه نموده و از خداوند آمرزش بخواهد.
س: اگر فردی اِحرام عمره را پس از عبور از میقات بست، و بیم آن داشت که اگر دوباره به اِحرامگاه و میقات برگردد، به جان و مالش آسیب و زیان برسد؛ در این صورت تکلیف وی چیست؟
ج: در این صورت بر وی واجب نیست تا به میقات و اِحرامگاه برگردد، بلکه به خاطر جنایتِ اِحرام بستن پس از عبور از میقات، به ذبح گوسفندی در حَرَم بسنده نماید.
س: اگر چنانچه فردی، چندین بار بدون اِحرام به سرزمین حَرَم یا مکهی مکرّمه وارد شد، حکمش چیست؟
ج: اگر بدون احرام وارد مکه یا حرم شد در مقابل هر بار ورود، حج یا عمرهای بر او لازم میگردد؛ به طوری که اگر در همان سال جهت ادای حجّ فرض یا حجّ نذری یا حجّ قضایی یا عمرهی نذری یا عمرهی قضایی و یا عمرهی مسنون یا مستحب اِحرام بست، این احرام در مقابل آنچه بر او از حج یا عمره به خاطر ورود بدون اِحرام لازم شده بود قرار میگیرد. - بدین شرط که این ورود بدون اِحرام در مکه یا حرم، برای نخستین بار یا آخرین بار باشد - هر چند نیت آن را هم نداشته باشد.
و اگر سال دیگر داخل گردید، در این صورت آنچه به خاطر ورود بدون اِحرامش بر او لازم شده ادا نمیگردد، مگر در صورتی که به نیت ادای آنچه به سبب ورود بدون اِحرام بر او لازم شده است، اِحرام ببندد. و چنانچه این کار را به همان تعدادی که بدون احرام در مکه یا حرم داخل شده است و به نیت آنچه که از نُسک بر او لازم شده بود، انجام داد، در این صورت دمی که هر بار بر او واجب شده بود از عهدهاش ساقط میگردد.
س: کسی که خارج از محدودهی حرم، از طریق خشکی یا دریا و یا هوا به میقات و اِحرامگاه میآید و از اِحرامگاه بدون بستن اِحرام عبور میکند و به هنگام عبور کردن از میقات، نیت وی آن است که تنها به شهر «جدّه» برود و نیت رفتن به سرزمین حَرَم یا وارد شدن به مکهی مکرّمه و گزاردن حجّ یا عمره را ندارد، در این صورت حکم وی چگونه است؟
ج: چنین فردی با این کار گنهکار نمیشود و چیزی نیز بدو تعلّق نمیگیرد.
س: اگر چنانچه این فرد به شهر جدّه آمد، و پس از آن خواست تا به سرزمین حَرَم یا مکهی مکرّمه وارد شود، در این صورت، تکلیف وی چیست؟
ج: در این صورت برای وی درست است تا بدون اِحرام به سرزمین حَرَم یا مکهی مکرّمه وارد شود. و اگر چنانچه - پس از این که به شهر جدّه رسید - ارادهی حجّ یا عمره را نمود، در این صورت از شهر جدّه یا سرزمین حِلّ برای حجّ یا عمره اِحرام ببندد.
س: آیا برای کسانی که در میقاتها و اِحرامگاهها، یا در سرزمین حِلّ سکونت دارند، درست است تا بدون اِحرام به مکهی مکرّمه یا سرزمین حَرَم وارد شوند؟
ج: چنین کسانی تا زمانی که قصد حجّ یا عمره را نداشته باشند، برایشان درست است تا بدون اِحرام به سرزمین حَرَم یا مکهی مکرّمه وارد شوند؛ ولی اگر چنانچه قصد حجّ یا عمره را داشته باشند، و با وجود این بدون اِحرام وارد حَرَم یا مکه شوند؛ در این صورت بر آنها دَم واجب میگردد؛ و بر آنها واجب است تا به سرزمین حِلّ برگردند؛ زیرا اِحرامگاه و میقات آنها، سرزمین حِلّ میباشد.
و اگر چنانچه اِحرام حجّ یا عمره را در سرزمین حَرَم بستند و به سرزمین حِلّ برنگشتند؛ یا به سرزمین حِلّ برگشتند ولی در آنجا پیش از شروع کردن طواف، تلبیه نگفتند، در این صورت گنهکار میشوند و دَم نیز از آنها ساقط نمیگردد.
س: اگر چنانچه فردی که در سرزمین حَرَم سکونت دارد، برای عمره از مکهی مکرّمه یا سرزمین حرم، اِحرام بست، آیا این کارش درست است؟
ج: چنین کاری برای وی درست نیست؛ زیرا میقات و اِحرامگا ساکنانِ حَرَم برای حجّ، سرزمین «حرم» و برای عمره، سرزمین «حِلّ» میباشد؛ و اگر چنانچه برای حجّ یا عمره در غیر میقات و اِحرامگاهشان اِحرام ببندند، گنهکار میگردند و بر آنها دَم واجب میشود.
جنایت بر سرزمین حَرَم
س: جنایت بر سرزمین حَرَم را بیان نمایید؟
ج: در مورد سرزمین حرم، دو جنایت تعلّق میگیرد که عبارتند از:
۱- کشتن شکار حرم.
۲- قطع کردن یا ریشه کن ساختن درخت و گیاه حرم.
[پس جنایت بر حرم، عبارت از آن است که کسی قصد شکار حَرَم را بنماید؛ با کشتن شکار، یا اشاره نمودن به سوی آن، یا راهنمایی کردن بر شکار. یا این که کسی به درخت حَرَم یا گیاه آن تعرّض نماید؛ با قطع کردن یا ریشه کن ساختن آن.]
س: اگر چنانچه فردی، صید حَرَم را بکشد، پرداخت چه جزایی بدو تعلّق میگیرد؟
ج: بر فرد جانی، واجب است تا معادل قیمت شکار حَرَم را به مستمندان و فقرا صدقه کند؛ و در این زمینه گرفتن روزه نمیتواند جانشین قیمت آن شود.
س: اگر چنانچه دو فرد حلال (که اِحرام حجّ یا عمره ندارند)، با همدیگر در کشتن صید حَرَم مشارکت نمایند، پرداخت چه چیزی بر آنها لازم میگردد؟
ج: در این صورت بر هر دو نفر آنها، پرداخت یک جزاء واجب میگردد.
س: اگر چنانچه فرد مُحرم، به کشتن صید حَرَم دست یازد، آیا جزای شکار صید حرم، متعدد و دو چندان میشود؟
ج: در این صورت جزاء [به خاطر حرمت اِحرام و حرمت سرزمین حرم] متعدد و دو چندان نمیگردد؛ بلکه هر دو جزاء در یکدیگر ادغام میشوند؛ و اگر چنانچه این فرد معادل قیمت یک صید را به فقرا و مستمندان صدقه نماید، باز هم کفایت میکند. [۳۱]
س: اگر چنانچه شخص مُحرم یا فرد حلال (که برای حجّ یا عمره اِحرام ندارد)، به قطع کردن یا ریشه کن ساختن گیاه یا درخت حَرَم دست یازند، در این صورت پرداخت چه چیزی بر آنها لازم میگردد؟
ج: در این صورت بر فرد مُحرم و حلال، لازم است تا قیمت آن چه را که قطع کرده یا ریشه کن ساخته است صدقه نماید؛ البته این مسئله در صورتی است که درخت در مالکیت کسی نباشد و کسی آن را نکاشته باشد.
س: اگر چنانچه این درختِ ریشه کن شده یا قطع شده، در ملکیت کسی باشد، در این صورت تکلیف چیست؟
ج: در این صورت بر قطع کننده و ریشه کن کنندهی درخت، پرداخت دو قیمت واجب میگردد؛ یک قیمت برای [ضایع کردن] حق شرع مقدس اسلام، که واجب است آن را صدقه نماید؛ و یک قیمت برای [ضایع نمودن] حق بنده، که باید آن را به مالک آن درخت پرداخت نماید.
ناگفته نماند که این مسئله در صورتی است که درخت، خشک نباشد؛ و اگر چنانچه درخت خشک باشد، در این صورت بر شخص قطع کننده واجب است تا تنها یک قیمت را به مالک درخت پرداخت نماید؛ و در این صورت بر ذمّهی وی چیزی از حق شرع مقدس اسلام تعلّق نمیگیرد.
س: آیا از گیاهان حرم، میتوان چیزی را قطع نمود؟
ج: آری؛ از میان گیاهانِ حرم، میتوان گیاه معروف «اذخر» [۳۲] را قطع نمود؛ و همچنین قطع کردن درختان و گیاهان خشک حَرَم نیز درست است.
س: احکام و مسائل بالا، آیا برای شخص حلال است یا شخص مُحرم؟
ج: در احکام و مسائل مزبور، شخص حلال و مُحرم یکساناند؛ زیرا قطع کردن درختان و گیاهان، به علّت حرمتِ سرزمین حَرم، ناروا و حرام گردیده است نه به جهتِ حرمتِ اِحرام!
س: اگر چنانچه دو شخص مُحرم [در حال اِحرام]، درختی را در حَرَم با مشارکت یکدیگر قطع نمایند، - و آن درخت نیز از همان درختهایی باشد که با قطع کردن آن، جزاء را واجب میگرداند - در این صورت پرداخت چه چیزی بر آن دو نفرِ مُحرم واجب میگردد؟
ج: در این صورت بر هر دو نفر آنها، پرداخت قیمت یک درخت واجب میگردد.
س: آیا میتوان از درختان سرزمین حرم، به عنوان مسواک استفاده کرد؟
ج: از درختان حَرَم نمیتوان به عنوان مسواک استفاده نمود، مگر آن که درختان خشک باشند [۳۳].]
[۲۳] جنایات: جمع «جنایت»؛ و عبارت است از ارتکاب آن چه که از آن در حَرَم نهی به عمل آمده است. و چنانچه شخص در حال اِحرام یکی از آنها را انجام بدهد، فدیه یا گرفتن روزه یا دادن طعام به مستمندان و... بر او واجب میگردد. [مترجم] [۲۴] در هر کجا از جنایات اِحرام که واژهی «دَم» اطلاق میگردد، مراد از آن، گوسفندی میباشد که یک سال را کامل کرده باشد. و در این گوسفند شرط است که از عیوب و نواقص سالم باشد و در حَرَم ذبح گردد. و در هر کجا از جنایات اِحرام که واژهی «صدقه» اطلاق میگردد، مراد از آن: نصف صاع از گندم، یا یک صاع از جو، خرما، کشمش و یا قیمت یکی از آنها میباشد. [۲۵] نویسندهی «درالمختار» گوید: اگر چنانچه شخص مُحرم، نعلین نداشت، در این صورت کفشهای خویش را پایینتر از استخوان کعب پا، در جایی که بندهای نعلین بسته میشود را قطع نماید. و علامه شامی گوید: به گونهای آنها را قطع کند که استخوان پاها و ساق پاها برهنه گردد، نه این که فقط موضع استخوان کعب پا را قطع نماید. (حاشیهی ابن عابدین ۲/۱۶۳) [۲۶] ر.ک: ردالمحتار (۲/۲۰۱) [۲۷] نویسندهی «هدایه» گوید: در برابر کوتاه نمودن هر ناخن، یک صدقه واجب میگردد. [۲۸] نویسندهی کتاب «هدایة» گوید: به همین صورت اگر بیشتر از پنج ناخن را به صورت متفرقه چید که صدقهاش به قیمت دم میرسید در این صورت مقداری از قیمت دم را طبق دلخواه کاسته و سپس مابقی را بپردازد. [۲۹] نویسندهی «درالمختار» گوید: «هر گاه حاجی مفرد در حال اِحرام مرتکب جنایت گردد بر وی یک دم لازم میگردد، ولی اگر حاجی قِران مرتکب جنایت گردد، در آن صورت بر وی دو دَم لازم میشود. و تنها در یک صورت بر حاجی قِران یک دَم واجب میگردد و آن این که: بدون اِحرام از ا حرامگاه و میقات عبور کند.» و مراد از این عبارت آن است که اگر حاجی مفرد در حال اِحرام ممنوعاتی را مرتکب گردید، همانند این که یکی از واجبات حج را ترک کند، و یا گیاه سرزمین حَرَم را قطع نماید، در این صورتها، جزاء متعدد نمیگردد؛ زیرا چنین کاری، جنایت بر اِحرام تلقی نمیگردد. ولی حاجی قِران، یا حاجی متمتّع که قربانی را با خود به سوی مکه روان ساخته است، اگر مرتکب جنایت در حال اِحرام گردند، بر آنها دو دَم لازم میگردد. و همچنین صدقه نیز بر حاجی قِران دو برابر میشود؛ زیرا در حال ارتکاب جنایت در دو اِحرام حج و عمره بوده است. ولی در حال عبورش از میقات بدون اِحرام، بر وی یک دَم واجب میگردد؛ زیرا در آن وقت «قارن» نبوده است. علامه شامی در «حاشیهی» خویش گوید: اگر حاجی قِران گیاه حَرَم را قطع کرد، در این صورت جزاء بر وی متعدد نمیگردد. نویسندهی «بحر الرائق» گوید: زیرا قطع گیاه حرم، از زمرهی غراماتی است که اِحرام بدان ارتباطی ندارد. به خلاف صید حرم؛ زیرا اگر قا رن صید حَرَم را بکشد، پرداخت دو قیمت بر وی لازم میگردد؛ چون که جنایت در حال اِحرام رخ داده است از این رو متعدد تلقی میشود. و این که شخص مُحرم در حَرَم مرتکب جنایت گردیده است، مورد توجه قرار نمیگیرد، زیرا حرمت قویتر، حرمتهای کوچکتر را به دنبال دارد، از این رو حرمت اِحرام، قویتر از حرمت حَرَم میباشد. بنابراین وجوب قیمت به جهت اِحرام است نه به خاطر حرم. و اگر چنانچه فرد جانی، بدون اِحرام باشد، در این صورت حرمت حرم، قویتر و بیشتر میباشد. (۲/۲۲۳) [۳۰] امام بخاری در کتاب صحیح بخاری، بابی را با عنوان «دخول الحرم بغیر اِحرام» [بدون اِحرام در حَرَم داخل شدن] نامگذاری نموده و در ذیل آن گفته است: «ابن عمرب بدون اِحرام وارد حَرَم شد؛ و رسول خدا ج نیز کسانی را به جستجوی هلال و اِحرام بستن فرمان میدادند که ارادهی حج و عمره را داشتند؛ ولی برای دیگران همچون هیزم کشان، از تحقیق و جستجوی هلال و اِحرام، ذکری را به میان نیاوردند. حافظ ابن حجر عسقلانی در کتاب «فتح الباری» گوید: امام مالک حدیث ابن عمر را از طریق نافع در کتاب «موطأ» آورده و گفته است: عبدالله بن عمر از مکه حرکت کرد و چون به مکان «قدید» رسید، خبر وقوع فتنه را برایش دادند؛ از این رو به مکه برگشت و بدون اِحرام وارد مکهی مکرّمه شد. ولی این عبارت بخاری: «اما برای دیگران همچون هیزمکشان از تحقیق و جستجوی هلال ذکری را به میان نیاورد» از سخنان خود مصنّف میباشد. خلاصه این که: بخاری اِحرام را مختص کسانی قرار داده که ارادهی حج و عمره را دارند؛ و در این راستا به حدیث عبدالله بن عباس استدلال نموده که وی گفت: «من اراد الحج والعمرة»؛ «کسانی که ارادهی حج و عمره را دارند»؛ و مفهوم این عبارت چنین است: «کسانی که بدون ارادهی حج و عمره به مکه رفت و آمد میکنند، برایشان اِحرام لازم نیست.» علماء و صاحب نظران اسلامی در این زمینه با یکدیگر اختلاف نظر دارند؛ از دیدگاه مذهب امام شافعی، قول مشهور همان «عدم وجوب به طور مطلق» است؛ و در روایتی دیگر، «وجوب مطلق» آمده است؛ و در مورد کسانی که داخل شدنشان به حَرَم تکرار میشود، بهتر همان عدم وجوب است. از دیدگاه ائمهی ثلاثه، مشهور همان «وجوب» است. و از هر کدام از این ائمه، «عدم وجوب» نیز نقل شده است. ابن عمر، زهری، حسن و ظاهریه، به «عدم وجوب» معتقدند. و فقهای حنابله، کسانی را از «وجوب» مستثنی نمودهاند که به جهت برآورده کردن نیازهایشان، به طور مکرر وارد حَرَم میشوند. و احناف نیز افرادی را مستثنی کردهاند که در داخل میقاتها و اِحرامگاهها، سکونت دارند. ابن عبدالبر بر این باور است که بیشتر صحابه و تابعین، به «وجوب» معتقدند. ابن قدامه در کتاب «المغنی» گوید: مسلمانِ مکلّفی که بدون جنگ و ضرورت به طور مکرّر وارد حَرَم میشود، برای وی عبور از میقات بدون اِحرام جایز نیست. و همین قول از امام ابوحنیفه و برخی از شاگردان امام شافعی نقل شده است. و برخی از آنها گفتهاند: که در این صورت اِحرام بستن واجب نیست؛ و از امام احمد بن حنبل نیز روایتی در تأیید این نظریه نقل شده است. و نیز از ابن عمر نقل شده که وی بدون اِحرام به منطقهای وارد شد... ابن قدامه در ادامه گوید: مسلمانِ مکلّفی که بدون جنگ و ضرورت به طور مکرر وارد حَرَم میشود؛ اگر چنانچه پس از عبور از میقات بخواهد اِحرام ببندد، باید به میقات برگردد و از آن جا اِحرام ببندد؛ و اگر چنانچه پس از میقات همانند کسی که میخواهد برای حج و عمره اِحرام ببندد، اِحرام بست، بر وی دم لازم میگردد. نگارنده گوید: مذهب امام ابوحنیفه، مالک، و احمد بر آن است:کسانی که ارادهی وارد شدن به مکه را دارند؛ اگر چنانچه ارادهی حج و عمره را نیز نداشته باشند، باز هم بر آنها اِحرام بستن لازم است. و در روایتی از امام شافعی نیز چنین آمده است. و چنان که ابن عبدالبر گفت، مذهب بیشتر صحابه و تابعین نیز همینگونه است؛ از این رو بر هر کسی که ارادهی وارد شدن به حَرَم یا مکه را دارد لازم است که به یکی از دو نُسک حج یا عمره اِحرام ببندد. آری؛ افرادی که به جهت کسب مایحتاج زندگی و نفقهی خانوادهی خویش همچون رانندگان به طور مکرّر وارد حَرَم میشوند، اگر چنانچه با قیاس به هیزمکشان [که در روایت بخاری بدانها اشاره شده] بدانها نیز اجازهی ورود به مکه بدون اِحرام داده شود، برای این ورودشان میتوان راهی را یافت؛ ولی در مورد افرادی که به طور مکرر وارد حَرَم نمیشوند یا از مکه بیرون میشوند و تا آن سوی میقات و اِحرامگاه میروند و دوباره برمیگردند، لازم است تا با اِحرام وارد مکه شوند؛ زیرا آنها همانند هیزمکشان نیستند. و استدلال کردن به عدم وجوبِ اِحرام، به این فرمودهی رسول خدا: «برای کسانی که ارادهی حج و عمره را دارند»؛ از دیدگاه کسانی که به «مفهوم مخالف» استدلال نمیکنند، صحیح نیست؛ و از سوی دیگر، این حدیث را ابن عباس روایت کرده است، در حالی که خود وی چنین فتوا میداد که بدون اِحرام هیچ تاجر یا نیازمندی به مکه وارد نشود. همچنان که علامه طحاوی این قول ابن عباس را در باب «دخول الحرم هل یصلح بغیر اِحرام» نقل کرده است. و ابن عباس در حالی این فتوا را داد که در فتح مکه بیش از صد هزار صحابه یا بیشتر در رکاب پیامبر ج وجود داشت؛ همچنان که بیهقی و دیگران نقل کردهاند. [ر.ک: اوجز المسالک، شرح موطأ المالک.] و مذهب بیشتر صحابه نیز، عدم جواز وارد شدن به مکه بدون اِحرام بود. و از این موضوع چنین دانسته میشود که صحابه از وارد شدن رسول خدا ج در روز فتح مکه بدون اِحرام، به جواز دخول مکه بدون اِحرام استدلال نکردهاند؛ زیرا آنها به خوبی تفاوت میان ضرورت و غیر ضرورت را میدانستند. و وارد شدن پیامبر ج به مکهی مکرّمه در روز فتح بدون اِحرام، به حالات کلّی پیامبر ج قیاس نمیشود؛ زیرا پیامبر ج در آن روز، جنگ و پیکار را مباح اعلان نمودند، و خودِ جوازِ جنگ و قتال، بیانگر جواز عبور کردن از میقات بدون اِحرام باشد؛ زیرا شخص مُحرم به برهنه کردن سر و صورت مکلّف است، در حالی که فرد مبارز و جنگجو، به پوشیدن زره و پوشانیدن سر و امثال آن مکلّف است. و هنگامی که خداوند متعال جنگ کردن در مکه را در ساعتی از روز برای رسول خدا ج و یارانش مباح گرداند، در کنار آن، عبور از میقات را بدون اِحرام نیز برای آنها جایز قرار داد. و در صحیح بخاری ثابت است که پیامبر ج فرمودند: «اگر فردی جنگ و قتال در مکه را به قیاس جنگ پیامبر ج در مکه، رخصت دانست، به او بگویید: به راستی خداوند متعال به رسول خویش، اجازهی جنگ در مکه را داد و این اجازه را به شما نداد؛ و به تحقیق برای من در ساعتی از روز، اجازهی جنگ در مکه داده شد». از این رو کسانی که ارادهی جنگ و قتالِ مباح را ندارند، برایشان داخل شدن به مکه نیز بدون اِحرام مباح نیست. و به همین موضوع ابن قدامه در کتاب «المغنی» اشاره کرده است. اما داخل شدن ابن عمر در مکه بدون اِحرام، به گونهای بود که از منطقهی حِلّ برمیگشت و از میقات عبور نکرده بود؛ و در این صورت داخل شدن وی به مکه بدون اِحرام درست بود. برخی از مردم بر کسانی اعتراض میکنند که از مکهی مکرّمه خارج میشوند و به مدینهی منوّره یا اماکن دیگر میروند، آنگاه اِحرام میبندند و به مکه وارد میشوند؛ و حالات اینگونه افراد عجیب است؛ زیرا کسی که ارادهی حج یا عمره را دارد؛ به اجماع علماء، داخل شدن وی به مکه بدون اِحرام جایز نیست. و در احادیث مرفوعِ صحیح و صریح، نهیای از زیاد عمره کردن وارد نشده است؛ و افرادی که از خارج میقات میآیند و میخواهند عمره کنند، اگر چنانچه چنین افرادی از عمره کردن منع شوند، به راستی از کار خیری منع شدهاند. «و الله المؤفق لکل خیر» [۳۱] این موضوع را نویسندهی کتاب «العنایة» و نویسندهی کتاب «الکفایة» تحقیق و بررسی نمودهاند؛ و نتیجهی تحقیقشان بر آن رفته که: قیاس، دو کفاره را واجب میکند؛ ولی بر مبنای «استحسان» هر دو کفاره در یکدیگر ادغام میشوند؛ و صورت استحسان اینگونه است که حرمت اِحرام، قویتر از حرمت حَرم است؛ زیرا که بر فرد مُحرم، هم شکار حَرَم حرام است و هم شکار سرزمین حِلّ، از این رو امر قویتر شامل امر ضعیف نیز میشود. [۳۲] اِذخر: گیاهی است خوشبو و با شاخههای باریک که برگهایش ریز و سرخ رنگ یا زرد و تندبو است. این گیاه دارای شکوفههای سفید، و بیخ آن ستبر، و ساییده برگ میباشد. و بیخ آن را در زبان عربی «غسول» میگویند. و با آن دست میشویند. و در فارسی به یک قسم آن «والان» یا «بیخ والان» میگویند. و گور گیاه و کاه مکه نیز بدو میگویند. [مترجم] [۳۳] سیری در مسایل قدوری، ج ۱، صص ۲۹۴-۳۲۵.