باب: پیرامون تیمّم
[تیمّم: در لغت به معنی: «قصد» است؛ و در اصطلاح شرع: تیمّم، به معنی رساندن خاک پاک به صورت و دستان است با شرایط خاصّی که بیان خواهد شد.
دلیل جواز تیمم: قرآن، سنّت نبوی و اجماع امّت است. خداوند میفرماید: ﴿فَلَمۡ تَجِدُواْ مَآءٗ فَتَيَمَّمُواْ صَعِيدٗا طَيِّبٗا فَٱمۡسَحُواْ بِوُجُوهِكُمۡ وَأَيۡدِيكُمۡۗ إِنَّ ٱللَّهَ كَانَ عَفُوًّا غَفُورًا٤٣﴾[النساء: ۴۳] «پس اگر آبی نیافتید، با خاک پاک تیمّم کنید و (برای این منظور، با خاک) چهره و دستهایتان را مسح کنید؛ بیگمان خداوند عفوکننده و آمرزنده است».
و پیامبر ج میفرماید: «فُضِّلْنٰا عَلَي النّٰاسِ بِثَلٰاثٍ: جُعِلَتْ صُفُوْفُنٰا کَصُفُوْفِ الْمَلٰائِکَةِ؛ وَجُعِلَتْ لَنَا الْاَرْضُ کُلُّهٰا مَسْجِداً؛ وَجُعِلَتْ تُرْبَتُهٰا لَنٰا طَهُوْراً اِذٰا لَمْ نَجِدِ الْمٰاءَ» (مسلم)؛ «ما به وسیلهی سه چیز بر سایر مردمان برتری داده شدهایم: صفهای نماز ما همچون صفهای فرشتگان قرار داده شده است؛ و نیز تمام زمین برای ما سجدهگاه گردانیده شده است؛ و خاک آن برای ما پاک و پاککننده گردانیده شده است تا آنگاه که آب نیابیم».
ضابطه و طریقهی جواز تیمّم و استفاده از آن، عجز و ناتوانی از استعمال آب است به طور حسّی یا شرعی؛ و این عجز و ناتوانی، اسباب و موجباتی دارد؛ از قبیل: بیماری، موجود نبودن آب، یا با وجود موجود بودن آب، بیم جان یا از دست دادن عضو باشد؛ پس در عوض وضو یا غسل، میتوان تیمّم کرد تا از ادای عباداتی که جز با وضو یا غسل صحیح نمیشوند، محروم نماند.]
[شرایط صحّت و درستی تیمّم:]
برای صحّت و درستی تیمّم، مراعات هشت شرط لازم است که عبارتند از:
۱- نیت کردن تیمّم؛ [زیرا پیامبر ج میفرماید: «اِنَّمَا الْاَعْمٰالُ بِالنِّيٰاتِ» (مسلم)؛ «به حقیقت، آنچه به کارها اعتبار و جهت میبخشد، نیت است».]
و حقیقت نیت [از لحاظ شرعی]، عبارت است از عزم و ارادهی قلبی برایجاد فعل [به صورت قاطعانه.]
و وقت نیت [از لحاظ شرعی]، عبارت است از: هنگام زدن دست بر آنچه که بر آن تیمّم صورت میگیرد.
و برای صحّت نیت تیمم، سه شرط لازم میباشد که عبارتند از:
الف) اسلام.
ب) فرد تیممکننده، اهل تمییز و تشخیص باشد.
ج) نسبت بدان چه نیتش میکند، آگاهی و شناخت داشته باشد.
و در نیت تیمّمی که نماز به آن، صحیح و درست میشود، شرط این است که شخص تیمّم کننده، یکی از این سه مورد را نیت نماید:
الف) نیت طهارت و پاکی [از حَدَث - بیوضویی یا جنابت و ناپاکی - ؛ و تعیین نوع حَدَث در نیت، لازم و ضروری نیست.]
ب) [به وسیلهی این تیمّم،] نیت و قصد مباح شدن و روا گردیدن نماز را بر خود نماید.
ج) و یا عبادت قصد کرده شدهای را نیت کند که انجام آن، بدون طهارت و پاکی صحیح نمیشود؛ [همچون نماز جنازه و سجدهی تلاوت.]
از این رو، اگر چنانچه تنها نیت تیمّم را کرد؛ یا به نیت تلاوت قرآن، تیمّم کرد، در حالی که جُنب و ناپاک هم نیست؛ [یعنی به نیت تلاوت قرآن، تیمّم نمود، در حالی که به «حَدَث اصغر»، بیوضو بود،] در آن صورت نماز خواندن وی با اینگونه تیمم، صحیح و درست نیست.
[و به طور کلّی، اگر فردی به نیت مساس کردن مصحف شریف، تیمّم کرد، نماز خواندن وی با این تیمّم صحیح نیست؛ زیرا مساس کردن مصحف، اصلاً و به ذات خود، عبادتی نیست؛ و همچنین اگر چنانچه به نیت اذان یا اقامه، تیمّم کرد، نماز خواندن وی با این تیمّم صحیح نیست؛ زیرا که اذان و اقامه، هیچ کدام عبادتی نیستند که در ذات خود مقصود بوده باشند؛ و نیز اگر چنانچه به نیت تلاوت قرآن، تیمّم کرد و در حالی که به «حَدَث اصغر» بیوضو بود، نماز وی با این تیمّم درست نیست؛ زیرا اگر چه تلاوت قرآن، عبادت مقصودی است، ولی این عبادت، بدون وضو هم صحیح میباشد.]
۲- شرط دوّم تیمّم، آن است که عذری از عذرهایی که مباحکنندهی تیمّم است، وجود داشته باشد. [و عذرهایی که مباح سازندهی تیمّم هستند، عبارتند از:]
الف) مانند دور بودن آب از شخص تیممکننده، به اندازهی مسافت یک مایل [یا بیشتر از آن]؛ اگر چه دور بودن وی از آب در شهر نیز باشد.
ب) [غالب شدن این گمان بر شخص تیمّم کننده، یا خبر دادن پزشک ماهر و مسلمان به وی، که اگر چنانچه وی آب را استعمال کند، برای او] بیماری و مرضی رونما گردد؛ [و یا بیماری کنونیاش، افزایش یابد و یا بهبود یافتن وی از آن بیماری، به تأخیر افتد.]
ج) این که با استعمال آب سرد، بیم جان یا ایجاد درد و رنج بیماری را داشته باشد.
د) از دشمنی بیم داشته باشد [که در میان او و آب، مانع و حائل ایجاد کرده است؛ خواه این دشمن، انسان باشد یا حیوانی درنده.]
ه) [برخودش یا بر دیگری،] از تشنگی بیم داشته باشد؛ [البته در صورتی که آب، اندک و ناچیز باشد.]
و) [هرگاه آب، اندک باشد] و نیاز به خمیر کردن آرد داشته باشد [و به اِضطرار و اِجبار رسیده و به مخمصه و گرفتاری و گرسنگی مُفرط رسیده باشد، و به خاطر حفظ جان، آرد را با آب خمیر کند و از آن بخورد؛] ولی نمیتواند آب را برای پختن آبگوشت استفاده نماید، [زیرا ضرورتی در آن نیست؛ از این رو باید با آن آب، وضو بگیرد. به تعبیری دیگر؛ هرگاه فردی، با او، آب اندکی باشد و نیازمند آن باشد که آرد را خمیر کند؛ در آن صورت آردش را خمیر نموده و برای نماز، تیمّم نماید؛ ولی کسی که با او، آب اندکی است و نیاز به پختن آبگوشت دارد، با آن آب، وضو بگیرد و آب گوشت را نپزد.]
ز) هرگاه آله و ابزاری [همچون دَلو و ریسمان، برای بیرون آوردن آب از چاه] وجود نداشته باشد.
ح) [هرگاه بر گمان نمازگزار چنین غالب شود که اگر چنانچه به وضو گرفتن مشغول شود،] نماز جنازه، یا نمازهای عید فطر و عید قربان را از دست بدهد؛ [زیرا این نمازها، قضایی ندارند؛] اگر چه بر نماز جنازه یا نمازهای عیدین، بنا نموده باشد؛ [یعنی: فردی در اثنای نماز جنازه، یا نمازهای عیدین، بیوضو شد، و برای وضو گرفتن بیرون گردید و بیم آن داشت که اگر چنانچه به وضو گرفتن مشغول شود، نماز جنازه یا نمازهای عیدین از او فوت میگردد؛ در آن صورت میتواند سینهاش را از جهت قبله برگرداند و به عوض وضو، تیمّم نماید و پس از آن، دنبالهی نماز خویش را بخواند؛ زیرا در این صورت نمازش فاسد نشده است.
ابن عباسب میگوید: «اِذٰا فٰاجَأَتْكَ صَلٰاةُ جَنٰازَةٍ فَخَشِيْتَ فَوْتَهٰا، فَصَلِّ عَلَيْهٰا بِالتَّيَمُّمِ» (مصنّف ابن ابی شیبه و ابن عدی در «الکامل»)؛ «هرگاه بدون آمادگی، مواجه با نماز جنازه شدی؛ و بیم آن داشتی که اگر به گرفتن وضو مشغول شوی، نماز جنازه را از دست بدهی، در آن صورت با تیمّم، بر میت، نماز جنازه بگزار».
و از ابن عمرب روایت شده است که: «اِنَّهُ اُتِيَ بِجَنٰازَةٍ وَهُوَ عَليٰ غَيْرِ وُضُوءٍ؛ فَتَيَمَّمَ ثُمَّ صَلّٰي عَلَيْهٰا» (دار قطنی)؛ «ابن عمرب در حالی که بیوضو بود، جنازهای به نزدش آوردند؛ وی تیمّم کرد؛ آنگاه بر او نماز گزارد».
و در مورد نمازهای عیدین نیز از این دو بزرگوار، چنین اقوالی نقل گردیده است.]
و از دست دادن نماز جمعه و وقت نماز، [چنانچه به وضو مشغول شود،] عذری برای مباح گردانیدن تیمّم به شمار نمیآید؛ [یعنی اگر چنانچه بر گمان وی چنین غالب گردید که اگر به وضو گرفتن مشغول شود، وقت نماز را از دست میدهد، یا نماز جمعه از وی فوت میگردد، در آن صورت برای وی، تیمّم مشروع و روا نمیباشد؛ بلکه بر وی لازم است که وضو گیرد و نماز فرض را قضا بیاورد و در عوض نماز جمعه نیز، نماز ظهر را بخواند.]
۳- شرط سوّم تیمّم، آن است که تیمّم بر چیزی پاک از جنس زمین صورت بگیرد؛ همچون: خاک، سنگ و شن و ماسه.
از این رو، تیمّم با چوب [هیزم]، نقره و طلا درست نیست.
۴- تیمّم کننده، تمامی صورت و هر دو دست خویش را با هر دو آرنج خود مسح نماید؛ [زیرا خداوند بلندمرتبه میفرماید: ﴿فَٱمۡسَحُواْ بِوُجُوهِكُمۡ وَأَيۡدِيكُم﴾[المائدة: ۶] «چهره و دستهایتان را مسح کنید».
بدیهی است که تیمّم، بدل و عوض وضو است؛ پس در تحدید اندامهای وضو، حکم آن را دارد؛ و بیان شد که در وضو، شستن دستان تا آرنجها بود، پس در تیمّم نیز چنین است؛ و چون پیامبر ج نیز به طور عملی، دستان خویش را تا آرنجها مسح کرده است؛ زیرا به روایت ابن عمرب پیامبر ج فرموده است:
«اَلتَّيَمُّمُ ضَرْبَتٰانِ: ضَرْبَةٌ لِلْوَجْهِ وَضَرْبَةٌ لِلْيَدَيْنِ اِلَي الْمِرْفَقَيْنِ» (حاکم)؛ «تیمم، دوبار دست به خاک زدن است: یک بار برای صورت و یک بار برای دستان تا آرنجها».
و به قیاس بر وضو هم باید تا آرنجها باشد چون بدل و عوض آن است.]
۵- این که فرد تیمّمکننده، با تمام دست خویش یا با بیشتر آن، مسح نماید؛ تا جایی که اگر چنانچه با دو انگشت خویش مسح کرد و این کار را تا آنجا تکرار نمود که تمامی اجزاء معینِ موردنظر را دربر گرفت، باز هم تیمّم وی صحیح و جایز نیست؛ برخلاف مسح سر [که چنین کاری در آن جایز است.]
۶- این که فرد تیمّم کننده، با دو ضربه به وسیلهی داخل هر دو کف دست خویش، مسح نماید؛ اگر چه دو ضربه را در یکجا بزند، [یعنی: اگر چنانچه دو ضربه را در یکجا زد، باز هم تیمّم وی درست است.]
و همچنین هرگاه خاک به بدن وی برسد و آن را به نیت تیمّم مسح نماید، [تیمّم وی جایز است؛ و این عمل،] جانشین و جایگزین دو ضربه میگردد.
۷- [در شخص تیمّمکننده] چیزی وجود نداشته باشد که با تیمّم، تضادّ و منافات داشته باشد؛ همچون: حیض [قاعدگی و عادت ماهانه]، یا نفاس [خونریزی زایمان]، و یا حَدَث [بیوضویی. از این رو که اگر چنانچه زنی در حالت حیض و قاعدگی یا نفاس و زایمان، تیمّم نماید، تیمّم وی درست نیست؛ و همچنین اگر چنانچه فردی در حالت پیش آمدن حَدَث، تیمّم کند، تیمّم وی جایز نیست.]
۸- و شرط هشتم آن است که، چیزی وجود نداشته باشد که میان مسح کردن [و پوست بدنِ شخص تیمّم کننده]، حائل و مانع ایجاد نماید؛ همچون: موم و چربی.
[سبب تیمّم و شرطهای وجوب آن:]
و سبب تیمّم و شرایط وجوب آن، همانند آن چیزهایی است که در وضو ذکر کرده شد. [مقصود از «سبب تیمّم»: قصد و ارادهی برطرف کردن حَدَث یا مباح کردن نماز خواندن است، تا از این روزنه، از ادای عباداتی که جز با طهارت (وضو یا تیمم) صحیح نمیشوند، محروم نماند؛ همچون نماز که بزرگترین عبادتها است.
و شرایط وجوب تیمّم عبارتند از:
۱- عاقل بودن.
۲- بالغ بودن.
۳- مسلمان بودن.
۴- وجود حَدَث.
۵- قدرت نداشتن بر استعمال آبی که برای تمامی اعضاء و اندامهای وضو، کفایت کند.
۶- نبودن مانع شرعی، مانند حیض و نفاس.
۷- تنگی وقت.]
[ارکان تیمّم:]
و ارکان تیمّم عبارتند از:
۱- مسح کردن هر دو دست [با هر دو آرنج]
۲- مسح کردن [تمام] صورت؛ [زیرا خداوند میفرماید: ﴿فَٱمۡسَحُواْ بِوُجُوهِكُمۡ وَأَيۡدِيكُم﴾[المائدة: ۶] «چهره و دستهای خویش را مسح کنید».
و پیامبر ج میفرماید: «اَلتَّيَمُّمُ ضَرْبَتٰانِ: ضَرْبَةٌ لِلْوَجْهِ وَضَرْبَةٌ لِلْيَدَيْنِ اِلَي الْمِرْفَقَيْنِ» (مستدرک حاکم)؛ «تیمم، دو بار دست به خاک زدن است: یک بار برای صورت و یک بار برای دستان تا آرنجها».]
[سنّتهای تیمّم:]
و سنّتهای تیمّم هفت چیز است که عبارتند از:
* گفتن «بِسم الله اَلرحمٰن اَلرحيم» در شروع تیمّم.
* مراعات ترتیب؛ [بدین ترتیب که مسح صورت را بر مسح دستان مقدّم نماید؛ این طور که نخست، صورت خویش را مسح نماید و پس از آن، دست راست و در آخر دست چپ خویش را مسح نماید.]
* انجام دادن اعمال تیمّم به صورت پیاپی و پشت سر هم. [یعنی میان مسح صورت و دستها، با انجام کاری خارج از تیمّم، فاصله ایجاد نکند.]
* به جلو حرکت دادن هر دو دست [از سر پنجهها تا آخر کفها]، پس از گذاردن آنها بر روی خاک.
* هر دو دست را به سمت عقب حرکت دادن [پس از گذاشتن آنها بر روی خاک و پس از آن که آنها را به سمت جلو حرکت داده بود.]
* تکان دادن هر دو دست [پس از برداشتن آنها از روی خاک؛ تا بدین ترتیب، گرد و غبار زاید از آنها فرو ریزد.]
* باز و گشاده گردانیدن انگشتانِ [دستها، به هنگام نهادن آنها بر روی خاک پاک.]
و آن کسی که امیدوار است که پیش از خارج شدن وقت، آب را بیابد، برای وی مستحب است که تیمّم را به تأخیر اندازد؛ [چون خداوند فرموده است: «اگر آب نیافتید، تیمّم کنید»؛ خداوند بعد از نیافتن آب، دستور تیمّم داده است؛ و نیافتن آب، پس از طلب و جستجوی آن معلوم میشود؛ پس کسی که ارادهی تیمّم کردن دارد، باید شخصاً در طلب آب باشد؛ و اگر اجازه دهد، طلب دیگری هم به جای وی کفایت میکند، اگر مورد اطمینان باشد.
کیفیت طلب آب، بدینگونه است که اول، در کاروان خود، دنبال آب بگردد؛ چون ممکن است در میان کاروان آب باشد و او نداند؛ اگر در میان کاروان آب نیافت و در جای دشت و همواری بود، راست و چپ و جلو وعقب خود را برانداز میکند و این، در حال و محلی است که سبزه و اجتماع پرندگان باشد؛ و اگر زمین هموار نباشد، بلکه بلندی و پستی داشته و ناچار از جستجو و تفتیش باشد؛ در آن صورت اگر در جستجوی آب، بیم جان یا مال خود را داشته باشد، این جستجو بر وی واجب نیست و تیمّم برایش مباح است؛ چون این خوف، تیمّم را مباح میکند.
و اگر خوف جان و مال نداشته باشد؛ باید تا جایی به دنبال آب برود که اگر از یاران و همسفرانش اسمتداد طلبید، صدایش را بشنوند و فریادش بدانان برسد حتی اگر مشغول هم باشند.]
و شخصی که برای او، وعدهی دادن آب داده شده است؛ بر وی واجب است که تیمّم را به تأخیر بیاندازد؛ اگر چه بیم قضا شدن نماز را داشته باشد.
و فرد [عریانی] که برای او، وعدهی دادن لباس یا وعدهی دادن آله و ابزاری برای بیرون کشیدن آب از چاه [همچون ریسمان و دَلو] داده شده است، بر وی واجب است که تیمّم را به تأخیر بیاندازد؛ البته در صورتی که بیم قضا شدن نماز را نداشته باشد.
و طلب و جستجوی آب تا فاصلهی چهارصد قدم واجب است؛ البته در صورتی که گمانش بر آن باشد که به نزدیکی وی، آب وجود دارد؛ [یعنی در محلّی قرار داشته باشد که سبزه و اجتماع پرندگان باشد.] و علاوه از آن، [از دشمن و حیوانات درنده نیز] در امان باشد؛ و اگر چنانچه گمان نمیکرد که به نزدیکی وی، آبی وجود داشته باشد و یا از دشمن بیم داشت، در آن صورت طلب و جستجوی آب، بر وی واجب نمیباشد.
و خواستن آب، از دوستان و رفیقانی که با آنها آب وجود دارد، واجب است؛ البته در صورتی که شخص در مکانی باشد که مردم در آنجا، به دادن آب بخالت و تنگچشمی نمیکردند؛ و اگر چنانچه [در مکانی قرار داشت که مردم در آنجا به دادن آب، بخالت میکردند و] تنها به ازای پرداخت پول، به مثل قیمتِ واقعی آن، بدو آب میدادند، در آن صورت بر وی لازم است که آب را به قیمت واقعی و حقیقی آن، خریداری نماید [و با آن، وضو بگیرد.] ناگفته نماند که این حکم، در صورتی است که پول به همراه وی باشد و از هزینه و مخارج وی، افزون باشد.
و فرد تیمّمکننده میتواند با یک تیمّم، هر آنچه که میخواهد، از نمازهای فرض و نفل بخواند؛ [زیرا تیمّم، بدل و عوض وضو است؛ و پیامبر ج میفرماید: «اَلصَّعِيْدُ الطَّيِّبُ، طُهُوْرُ الْمُسْلِم وَلَوْ لَمْ يَجِدِ الْمٰاءَ عَشْرَ سِنِيْنَ؛ فَاِذٰا وَجَدَ الْمٰاءَ فَلْيَمُسَّهُ بَشَرَتَهُ» (مسند احمد و ترمذی)؛ «خاک پاک برای مسلمان، پاک کننده محسوب میشود؛ اگر چه ده سال آب نیابد؛ پس هرگاه که آب را یافت، با آن، خود را بشوید و پوست خود را با آن پاک کند».]
و مقدّم ساختن تیمّم بر وقت نماز، جایز است؛ [اگر چنانچه شخص، در حکم معذور نباشد.]
و اگر چنانچه بیشتر بدن شخص، یا نیمی از آن، زخمی و مجروح بود، تیمّم نماید؛ و چنانچه بیشتر آن، سالم و تندرست باشد، آن را بشوید و بر قسمت مجروح و زخمی آن، مسح نماید؛ ولی نمیتواند بین شستن و تیمّم، جمع نماید.
و هر آنچه که وضو را میشکست [و آن را باطل و تباه میساخت،] تیمّم را نیز میشکند؛ و [علاوه از آن،] قدرت یافتن بر استعمال آبی که برای تمام اعضاء و اندامهای وضو، کفایت کند نیز تیمّم را باطل و تباه میسازد. [از این رو، اگر چنانچه شخص، بر استعمال آب قادر نبود، یا بر استعمال آب، قادر بود، ولی آب کافی برای تمام اعضاء و اندامهای وی وجود نداشت، در آن صورت وضو بر وی واجب نیست. و همچنین برطرف شدن عذری که تیمّم را برای شخص مباح ساخته است؛ همچون: نبودن آب، یا ترس از دشمن، یا ترس از بیماری و مانند آن نیز، شکنندهی تیمّم است.]
و کسی که هر دو دست و هر دو پایش قطع است و در صورتش نیز زخم و جراحتی وجود دارد، بدون طهارت نماز بخواند و [بعدها] آن را اعاده نکند.