فقه احناف در پرتو آیات قرآن و احادیث

فهرست کتاب

فصل: [پیرامون وقت‌هایی که گزاردن نماز در آن‌ها مکروه است]

فصل: [پیرامون وقت‌هایی که گزاردن نماز در آن‌ها مکروه است]

سه وقت وجود دارند که در آن‌ها، نه خواندن فرائض [چه اداء و چه قضاء] درست است و نه خواندن نمازهای واجبی که پیش از فرارسیدن اوقات مکروه، بر ذمّه‌ی انسان لازم گردیده است؛ [همانند نماز وتر؛ نمازهای نذری؛ دو رکعت طواف؛ سجده‌ی تلاوت و نماز جنازه.]

و این سه وقت عبارتند از:

* هنگام طلوع خورشید تا آن که خورشید بالا آید.

* هنگامی که خورشید [در وقت نیمروز] در وسط آسمان قرار بگیرد [یعنی هنگام زوال خورشید]، تا آن که خورشید زوال پیدا نماید.

* هنگام زرد شدن خورشید، تا آن که خورشید غروب نماید. [و از این حکم، نماز عصر همان روز مستثنا است؛ زیرا که گزاردن نماز عصر، در هنگام زرد شدن خورشید نیز جواز دارد. و این موضوع در مورد کسی تحقّق پیدا می‌کند که نماز عصرِ همان روز خویش را تا هنگام زرد شدن خورشید نگزارده است؛ از این رو، این فرد، نماز عصر خویش را به جهت کراهیت وقت، ترک نکند، بلکه آن را بخواند و به خاطر به تأخیر انداختنش از خداوند بلندمرتبه، پوزش و آمرزش بخواهد؛ و باید به یاد داشت که به جز این نماز، گزاردن هیچ نمازی در این وقت روا نیست.

و عقبة بن عامرس در مورد اوقاتی که ادای نماز در آن‌ها نهی شده، گفته است: «ثَلٰاثُ سٰاعٰاتٍ کٰانَ رَسُوْلُ اللهِ ج يَنْهٰانٰا اَنْ نُصَلِّيَ فِيْهِنَّ اَوْ اَنْ نُقْبِرَ فِيْهِنَّ مَوْتٰانٰا: حِيْنَ تَطْلُعُ الشَّمْسُ بٰازِغَةً حَتّٰي تَرْتَفِعَ؛ وَحِيْنَ يَقُوْمُ قٰائِمُ الظَّهِيْرَةِ حَتّٰي تَمِيْلَ الشَّمْسُ، وَحِيْنَ تَضَيَّفَ الشَّمْسُ لِلْغُرُوْبِ حَتّٰي تَغْرُبَ» (مسلم، ابن ماجه، ترمذی و نسایی)؛ «سه وقت است که پیامبر ج ما را از نماز خواندن یا دفن کردن مرده‌هایمان در آن اوقات، نهی کرده است: وقتی که تازه خورشید طلوع می‌کند تا آن که بلند شود؛ و وقتی که خورشید در وسط آسمان قرار می‌گیرد تا وقتی که مایل شود؛ و زمانی که خورشید در آستانه‌ی غروب باشد تا وقتی که غروب کند».

پیامبر ج علّت نهی از نماز در این اوقات را در خطابش به عمروبن عبسهس بیان کرده و فرموده است:

«صَلِّ صَلٰاةَ الصُّبْحِ، ثُمَّ اقْصِرْ عَنِ الصَّلٰاةِ حَتّٰي تَطْلُعَ الشَّمْسُ حَتّٰي تَرْتَفِعَ؛ فَاِنَّهٰا تَطْلُعُ حِيْنَ تَطْلُعُ بَيْنَ قَرْنَيْ شَيْطٰانٍ؛ وَحِيْنَئِذٍ يَسْجُدُ لَهَا الْکُفّٰارُ؛ ثُمَّ صَلِّ فَاِنَّ الصَّلٰاةَ مَشْهُوْدَةٌ مَحْضُوْرَةٌ، حَتّٰي يَسْتَقِلَّ الظِّلُّ بِالرُّمْحِ، ثُمَّ اقْصِرْ عَنِ الصَّلٰاةِ فَاِنَّهُ حِيْنَئِذٍ تَسْجُرُ جَهَنَّمُ؛ فَاِذٰا اَقْبَلَ الْفَيْءُ فَصَلِّ فَاِنَّ الصَّلٰاةَ مَشْهُوْدَةٌ مَحْضُوْرَةٌ حَتّٰي تُصَلِّي الْعَصْرَ، ثُمَّ اقْصِرْ عَنِ الصَّلٰاةِ حَتّٰي تَغْرُبَ الشَّمْسُ فَاِنَّهٰا تَغْرُبُ بَيْنَ قَرْنَيْ شَيْطٰانٍ وَحِيْنَئِذٍ يَسْجُدُ لَهٰا الْکُفّٰارُ» (مسلم)؛ «نماز صبح را بخوان؛ سپس تا وقتی که خورشید طلوع می‌کند و بالا می‌آید نماز نخوان؛ چون خورشید بین دو شاخ شیطان طلوع می‌کند وکفّار برای آن سجده می‌برند؛ سپس نماز (ضُحی) بخوان چون فرشتگان شاهد و حاضر بر نماز هستند تا این که سایه‌ی نیزه به کمترین مقدار خود می‌رسد؛ آن وقت از خواندن نماز خودداری کن؛ چون در این وقت، آتش دوزخ شعله ور می‌شود. سپس وقتی که سایه مایل شد، نماز بخوان؛ چون فرشتگان، شاهد و حاضر بر نماز هستند. تا آن که نماز عصر را می‌خوانی و بعد از آن، از نماز خواندن خودداری کن تا وقتی که خورشید غروب کند؛ چون خورشید بین دو شاخ شیطان غروب می‌کند و در این زمان کفار برای آن سجده می‌برند».]

و ادا کردن آنچه که در این اوقات واجب گردیده، به همراه کراهیت صحیح است؛ مانند این که در این اوقات، جنازه‌ای حاضر گردد؛ [که در آن صورت، نماز خواندن بر آن جواز دارد امّا به همراه کراهیت.] و همانند آیه‌ی سجده‌ای که در این اوقات خوانده شده است [که در آن صورت برای تلاوت کننده، ادای سجده‌ی تلاوت به همراه کراهیت جواز دارد.] همچنان‌که گزاردن نماز عصرِ همان روز به هنگام غروب خورشید [زرد شدن خورشید] نیز به همراه کراهیت صحیح است؛ [یعنی گزاردن نماز عصرِ همان روز در هنگام زرد شدن خورشید، به همراه کراهیت جایز است؛ و این موضوع در مورد کسی تحقق پیدا می‌کند که نماز عصر همان روز خویش را تا هنگام زرد شدن خورشید نگزارد؛ از این رو، این فرد، نماز عصر خویش را به جهت کراهیت وقت، ترک نکند، بلکه آن را بخواند و به جهت به تأخیر انداختنش، از خداوند پوزش و آمرزش بخواهد.]

[ناگفته نماند که] گزاردن نمازهای نفل در این سه وقت، مکروه تحریمی است؛ اگر چه آن نماز نفل، دارای سبب نیز باشد؛ همچون نماز نذری، و دو رکعتِ نماز پس از طواف [؛ و دو رکعت پس از وضو (تحية الوضوء)؛ و دور رکعت تحیة المسجد؛ و نفل گزاردن در مکه‌ی مکرمه. از این رو، کسی که می‌خواهد نماز نذری یا دو رکعت نماز پس از طواف و یا‌... بگزارد، نمی‌تواند در این اوقات، آن‌ها را بخواند؛ بلکه باید صبر کند تا خورشید طلوع کند و به اندازه‌ی یک نیزه بلند شود و یا آفتاب غروب کند و یا وقت استواء به پایان برسد.]

[اوقاتی که خواندن نمازهای نفل، در آن‌ها مکروه است:]

گزاردن نماز نفل، در این وقت‌ها مکروه است:

* گزاردن بیشتر از دو رکعتِ نماز سنّت صبح، پس از طلوع صبح صادق؛ [زیرا یسار مولای ابن عمرب گوید: «رَآنِيْ اِبْنُ عُمَرَ وَاَنَا اُصَلِّيْ بَعْدَ طُلُوْعِ الْفَجْرِ. فَقٰالَ: يٰا يَسٰارُ! اِنَّ رَسُوْلَ اللهِ ج خَرَجَ عَلَيْنٰا وَنَحْنُ نُصَلِّيْ هٰذِهِ الصَّلٰاةَ. فَقٰالَ: لِيُبَلِّغَ شٰاهِدُکُمْ غٰائِبَکُمْ؛ لٰاتُصَلُّوْا بَعْدَ الْفَجْرِ اِلّٰا سَجْدَتَيْنِ» (ابوداود و ابن ماجه)؛ «ابن عمرب مرا دید که پس از طلوع صبح صادق نماز می‌خواندم. گفت: ای یسار! پیامبر ج روزی بر ما وارد شد در حالی که در این وقت، نماز نفل می‌خواندیم. فرمود: حاضرانِ در اینجا، به غائبان برسانند که پس از طلوع صبح صادق، به جز دو رکعت، دیگر نمازی نیست»؛ و مراد نخواندن نفل است.]

* [گزاردن نماز نفل مستحب،] پس از ادای نماز فرض صبح [تا هنگامی که خورشید طلوع کند و به اندازه‌ی یک نیزه بلند شود.]

* [خواندن نماز نفل مستحب،] پس از ادای نماز عصر [تا هنگامی که خورشید غروب کند.]

* گزاردن نماز نفل، پیش از خواندن نماز مغرب. [پیامبر ج سه بار فرمودند: «صَلُّوْا قَبْلَ صَلٰاةِ الْمَغْرِبِ»؛ «پیش از نماز مغرب، نماز بخوانید»؛ و در سوّمین بار فرمودند: «لِمَنْ شٰاءَ»؛ «برای کسی که می‌خواهد». و رسول خدا ج این جمله‌ی اخیر را بدین جهت فرمودند تا مردم، نماز پیش از مغرب را سنّت نگردانند. این روایت را بخاری در کتاب «تهجّد» در باب «الصلاة قبل المغرب» نقل کرده است. و این حدیث به دو موضوع اشاره دارد: یکی مشروعیت نفل خواندن پیش از مغرب؛ و دیگری این که این نماز، سنّت مؤکده نیست.

و برخورد مردم درباره‌ی دو رکعتِ نماز پیش از مغرب، به دو صورت است: گروهی از مردم، این نماز را با اِلتزام و پایبندی می‌گزارند و هیچگاه آن را ترک نمی‌کنند؛ و هر کس دو رکعت نماز پیش از مغرب را نخواند، با نگاهی تند و خشن بدو می‌نگرند؛ رفتار این گروه از مردم، غلوّآمیز و خارج از دایره‌ی تعالیم و آموزه‌های اسلامی است؛ زیرا که اینگونه رفتار، بیانگر آن است که خواندن دو رکعت نماز پیش از مغرب، از زمره‌ی لوازم و ضروریات است که هیچگاه نباید ترک شود و حال آن که این رفتار، مخالف این فرموده‌ی رسول خدا ج است که فرمودند: «برای کسی که می‌خواهد». و رسول خداج این جمله را بدین جهت فرمودند تا مردم، نماز پیش از مغرب را سنّت قرار ندهند.

و گروهی دیگر از مردم، بر این باورند که خواندن نماز نفل پیش از مغرب، به شدّت ممنوع و قدغن می‌باشد؛ از این رو، هیچگاه آن را نمی‌خوانند، و حال آن که برخی اوقات اتفاق می‌افتد که وقت کافی برای خواندن نماز پیش از مغرب وجود دارد؛ به ویژه در حرمین شریفین که ائمه‌اش پس از اذان، با اندکی تأخیر به محراب می‌رسند، به طوری که اگر کسی از نمازگزاران بخواهد، می‌تواند در این فاصله، دو رکعتِ نماز پیش از مغرب را بخواند؛ از این رو، اگر چنان‌چه مردم گاهی اوقات دو رکعت نماز پیش از مغرب را بخوانند و گاهی آن را ترک کنند، هیچ‌گونه حَرج و اشکالی وجود ندارد.

و آنچه در برخی از کتاب‌های فقهی احناف وارد شده است که: خواندن نماز نفل، پیش از مغرب مکروه است؛ این کراهیت حمل بر صورتی می‌شود که دو رکعت نماز نفل پیش از مغرب، به صورت طولانی خوانده شود؛ به طوری که میان اذان و اقامه، فاصله‌ای طولانی ایجاد کند؛ ولی هرگاه فاصله‌ی میان اذان و اقامه کوتاه باشد و نماز به صورت مختصر و سبک ادا گردد، در این صورت هیچ‌گونه کراهیتی وجود ندارد.

شامی در کتاب «ردالمحتار» (۱/۲۵۲) گوید: «اگر چنان‌چه دو رکعت نماز پیش از مغرب، به صورت مختصر و کوتاه خوانده شود، هیچ اشکالی در خواندن آن نیست». و بدین موضوع در کتاب «الفتح القدير»، «الحلية» و «البحر الرائق» نیز اشاره رفته است.]

* گزاردن نماز نفل در آن هنگام که خطیب در روز جمعه برای ایراد خطبه‌ی نماز جمعه، بیرون می‌آید؛ تا آنگاه که از نماز فرض جمعه فارغ گردد؛ [زیرا پیامبر ج می‌فرماید: «اِذٰا قُلْتَ لِصٰاحِبَكَ يَوْمَ الْجُمُعَةِ اَنْصِتْ، وَالْاِمٰامُ يَخْطُبُ فَقَدْ لَغَوْتَ» (ابن ماجه و نسایی)؛ «هرگاه هنگام خطبه‌ی امام، به دوستت گفتی: ساکت شو؛ سخن باطلی گفته‌ای».]

* گزاردن نماز نفل به هنگام گفتن اقامه‌ی نماز؛ و تنها، خواندن نماز سنّت، از این حکم مستثنا است؛ [زیرا که نماز سنّت صبح در هنگام اقامه و پس از آن نیز - بدون کراهیت - در گوشه‌ی مسجد، خوانده می‌شود؛ اگر چنان‌چه شخص، یقین داشته باشد که امام را در رکعت دوم درمی‌یابد.

و پیامبر ج می‌فرماید: «اِذٰا اُقِيْمَتِ الصَّلٰاةُ فَلٰا صَلٰاةَ اِلَّا الْمَکْتُوْبَة» (مسلم، ترمذی، ابوداود، نسایی و ابن ماجه)؛ «هرگاه نماز فرض اقامه شد، خواندن هیچ نمازی جز همان فرض جایز نیست».]

* خواندن نفل، پیش از نماز عید؛ اگر چه در منزلش باشد؛ [یعنی پیش از نماز عید، نماز نفل نخواند، نه در منزلش و نه در عیدگاه.]

* خواندن نفل پس از نماز عید در عیدگاه؛ [یعنی اگر چنان‌چه پس از نماز عید در منزلش نماز نفل را خواند، نماز وی بدون کراهیت جایز است.

ابن عباسب گوید: «اِنَّ النَّبِيَّ ج صَلّٰي يَوْمَ الْفِطْرِ رَکْعَتَيْنِ، لَمْ يُصَلِّ قَبْلَهٰا وَلٰا بَعْدَهٰا» (بخاری، مسلم و نسایی)؛ «پیامبر ج روز عید فطر، دو رکعت نماز خواند؛ قبل و بعداز آن، نماز دیگری را نخواند».]

* در بین دونماز ظهر وعصر که در عرفه به صورت یکجا و جمع خوانده می‌شوند؛ [یعنی هرگاه حاجی در عرفه، نمازهای ظهر را با همدیگر خواند، در آن صورت نباید در بین آن‌ها نماز نفل بخواند؛ و فراتر از آن نباید در بین آن دو، سنّت‌های ظهر را نیز بخواند.]

* در بین دو نماز مغرب و عشاء که در مزدلفه به صورت جمع و یکجا گزارده می‌شوند؛ [یعنی هرگاه حاجی در سرزمین مزدلفه، نمازهای مغرب و عشاء را در وقت عشاء با همدیگر خواند، در آن صورت نباید در فاصله‌ی میان آن‌ها، نماز نفل بخواند. و فراتر از آن، نباید در بین آن دو، سنّت مغرب را بخواند؛ زیرا پیامبر ج در بین آن‌ها، هیچ نماز نفل و سنّتی را نخوانده است. (مصنّف ابن ابی شیبه و مسند بزار)]

* به هنگام تنگ بودن وقت نماز فرض؛ [به طوری که فرد نمازگزار از آن بیم داشته باشد که اگر چنان‌چه به گزاردن نفل مشغول شود؛ نماز فرض از وی فوت می‌شود.]

* به هنگام فشار پیشاب و مدفوع [و یا باد شکم؛ زیرا پیامبر ج می‌فرماید: «لٰاصَلٰاةَ بِحَضْرَةِ الطَّعٰامِ وَلٰا وَهُوَ يُدٰافِعُهُ الْاَخْبَثٰانِ» (مسلم، ابوداود و ابن ماجه)؛ «در حالت حاضر بودن غذا و فشار ادرار و مدفوع، نمازی نیست.» از این رو، نماز چه فرض باشد و چه نفل، به هنگام فشار پیشاب، مدفوع و باد شکم مکروه است.]

* به هنگام حاضر شدن غذا؛ البته در صورتی که شخص، گرسنه باشد و در نفس خویش، میل شدیدی به سوی غذا می‌یافت.

* به هنگام حاضر بودن چیزی که فکر و اندیشه و توجه و عنایت فرد نمازگزار را به خود مشغول گردانیده و به خشوع و خضوع [جسمانی و روحانی نمازگزار،] خلل وارد نماید؛ [زیرا عایشهل گوید: پیامبر ج در لباسی نقش و نگاردار نماز خواند؛ سپس فرمود: «شَغَلَتْنِيْ اَعْلٰامُ هٰذِهِ؛ اِذْهَبُوْا بِهٰا اِلَي اَبِيْ جَحْمٍ؛ وَأْتُوْنِيْ بِاَنْبِجٰانِيَّتِهِ» (بخاری و مسلم)؛ «نقش و نگارهای این لباس، مرا به خود مشغول کرد، آن را برای ابوجحم ببرید و انبجانیه (لباس ساده و بدون نقش و نگار) او را برایم بیاورید».]