فقه احناف در پرتو آیات قرآن و احادیث

فهرست کتاب

فصل: در بیان سنّت‌های نماز

فصل: در بیان سنّت‌های نماز

سنّت‌های نماز، پنجاه و یک چیز است که عبارتند از:

* بالا بردن هر دو دست تا برابر دو گوش در هنگام گفتن تکبیر تحریمه برای مردان و کنیزان؛ و زنان آزاد، هر دو دست خویش را تا برابر دو شانه بلند کنند؛ [زیرا روایت شده است که: «اِنَّ رَسُوْلَ اللهِ ج کٰانَ اِذَا افْتَتَحَ الصَّلٰاةَ کَبَّرَ ثُمَّ رَفَعَ يَدَيْهِ حَتّٰي يُحٰاذِيْ بِاِبْهٰامَيْهِ اُذُنَيْهِ؛ ثُمَّ يَقُوْلُ: سُبْحٰانَكَ اللّٰهُمَّ وَبِحَمْدِكَ...» (دارقطنی، ابوداود، نسایی و ابن ماجه)؛ «پیامبر ج هرگاه نماز را شروع می‌کرد، نخست تکبیر می‌گفت؛ آنگاه دست‌های خویش را تا برابر دو گوش بلند می‌کرد و پس از آن «سبحانك اللهم ...» را می‌خواند».]

* انگشتان هر دو دست را به هنگام بالا بردن، به طور عادی بر حال خود باقی گذاردن؛ [این طور که نه آن‌ها را کاملاً به هم بچسباند و نه هم آن‌ها را کاملاً از همدیگر باز و گشاده گرداند؛ [زیرا: «کٰانَ النَّبِيُّ ج اِذٰا کَبَّرَ رَفَعَ يَدَيْهِ نٰاشِراً اَصٰابِعَهُ» (ترمذی و بیهقی)؛ «پیامبر ج هرگاه تکبیر می‌گفت،‌دست‌های خویش را بلند می‌کرد در حالی که انگشتان دستان خود را نه کاملاً به هم می‌چسباند و نه هم آن‌ها را کاملاً از همدیگر باز و گشاده می‌گرداند».]

* تقارن و نزدیکی اِحرام مقتدی با اِحرام پیشنماز؛ [زیرا پیامبر ج می‌فرماید: «اِذٰا کَبَّرَ فَکَبِّرُوْا» (بخاری و مسلم)؛ «هرگاه امام تکبیر گفت، شما نیز تکبیر بگویید».]

* مرد، دست راست خویش را روی دست چپ قرار دهد و آن را زیر ناف بنهد؛ [زیرا علیس می‌گوید: «اِنَّ مِنَ السُّنَّةِ وَضْعُ الْيَمِيْنِ عَلَي الشِّمٰالِ تَحْتَ السُّرَّةِ»‌(دارقطنی)؛ «به راستی نهادن دست راست بر روی دست چپ و زیر ناف از سنّت است».

و پیامبر ج فرموده است: «مِنْ اَخْلٰاقِ النَّبِيِِّيّنَ وَضْعُ الْيَمِيْنِ عَلَي الشِّمٰالِ فِي الصَّلٰاةِ» (بخاری، مسلم، نسایی و حاکم)؛ «از اخلاق پیامبران است که در نماز خود، دست راست را بر دست چپ می‌نهادند».]

و نحوه‌ی نهادن دست راست بر روی دست چپ بدین ترتیب است که: قسمت درونی کف دست راست را بر قسمت بیرونی کف دست چپ قرار دهد؛ در حالی که دو انگشت «خنصر» و «ابهام» را بر مچ دست خویش حلقه نموده است؛ [زیرا روایت شده که: «اِنَّهُ ج يَضَعُ الْکَفَّ عَلَي الْکَفِّ» (ابوداود و دارقطنی)؛ «پیامبر ج کف (دست راست) را بر روی کف (دست چپ) می‌نهاد».]

و زن [قسمت درونی کف دست راست خویش را بر قسمت بیرونی کف دست چپ خود قرار دهد و] دست‌های خویش را روی سینه بگذارد؛ بدون آن که دو انگشت «خِنصر» و «ابهام» را بر مچ دست خویش حلقه نماید.

* خواندن «ثناء» [«سُبْحٰانَكَ اللّٰهُمَّ وَبِحَمْدِكَ وَتَبٰارَكَ اسْمُكَ وَتَعٰالٰي جَدُّک َوَ لٰا اِلٰهَ غَيْرُكَ» ؛ «خداوندا! تو را تسبیح و تنزیه و ستایش می‌گویم؛ و نام تو مبارک و شکوهمند، و عظمت تو برتر از همه چیز است و هیچ معبودی که شایستگی عبادت را داشته باشد، جز تو وجود ندارد».

ناگفته نماند که «ثناء» را پس از تکبیر تحریمه بخواند؛ زیرا پیامبر ج می‌فرماید: «اِذٰا قُمْتُمْ اِلَي الصَّلٰاِة فَارْفَعُوْا اَيْدِيَکُمْ وَلٰا تُخٰالِفْ آذٰانَکُمْ؛ ثُمَّ قُوْلُوْا: سُبْحٰانَكَ اللّٰهُمَّ وَبِحَمْدِكَ وَتَبٰارَكَ اسْمُكَ وَتَعٰاليٰ جَدُّكَ وَلٰا اِلٰهَ غَيْرُكَ؛ وَاِنْ لَّمْ تَزِيْدُوْا عَلَي التَّکْبِيْرِ اَجْزٰأَ کُمْ» (معجم الکبیر طبرانی)؛ «هرگاه به نماز ایستادید؛ دستان خویش را بلند کنید و آن‌ها را از گوش‌ها بلندتر نکنید؛ آنگاه «سبحانك اللهم ...» را بخوانید؛ و اگر همراه تکبیر چیزی را اضافه نکردید، باز هم شما را کفایت می‌کند».

و نیز روایت شده که: «کٰانَ رَسُوْلُ اللهِ ج اِذَا افْتَتَحَ الصَّلٰاةَ کَبَّرَ، ثُمَّ رَفَعَ يَدَيْهِ حَتّٰي يُحٰاذِيْ بِاِبْهٰامَيْهِ اُذُنَيْهِ؛ ثُمَّ يَقُوْلُ: «سُبْحٰانَكَ اللّٰهُمَّ وَبِحَمْدِكَ...» (دارقطنی و مسند ابویعلی)؛ «هرگاه پیامبر ج نماز را شروع می‌کرد؛ تکبیر می‌گفت؛ سپس دستانش را بلند می‌کرد تا آن که دو انگشت ابهام خویش را برابر گوش‌هایش قرار می‌دهد؛ آنگاه «سبحانك اللهم و...» را می‌خواند».]

* گفتن «اعوذ بالله من الشيطان الرجيم» برای آغاز قرائت سوره‌ی فاتحه؛ [زیرا خداوند می‌فرماید: ﴿فَإِذَا قَرَأۡتَ ٱلۡقُرۡءَانَ فَٱسۡتَعِذۡ بِٱللَّهِ مِنَ ٱلشَّيۡطَٰنِ ٱلرَّجِيمِ٩٨[النحل: ۹۸] «هنگامی که خواستی قرآن بخوانی، از وسوسه‌های شیطان رانده شده، به خدا پناه ببر».

و ابوسعید خدریس می‌گوید: «اِنَّهُ ج کٰانَ اِذٰا قٰامَ اِلَي الصَّلٰاةِ اِسْتَفْتَحَ ثُمَّ يَقُوْلُ: اَعُوْذُ بِاللهِ مِنَ السَّمِيْعِ الْعَلِيْمِ مِنَ الشَّيْطٰانِ الرَّجِيْمِ مِنْ هَمْزِهِ وَنَفْخِهِ وَنَفْثِهِ» (ابوداود و ترمذی)؛ «هنگامی که پیامبر ج می‌خواست نماز بخواند، دعای استفتاح را می‌خواند؛ سپس می‌فرمود: «اعوذ بالله من السميع العليم من الشيطان الرجيم من همزه ونفخه ونفثه»؛ «به خدای شنوا و آگاه پناه می‌برم از شیطان رانده شده؛ از جنون، کبر و شعر او».

ناگفته نماند که مقتدی در پشت سر امام، «اعوذ بالله من الشيطان الرجيم» و «بسم الله الرحمن الرحيم» را نگوید؛ ولی شخص «مسبوق»، اعوذ بالله و بسم الله را در نخستین رکعتی که بعد از امام می‌خواند، بگوید.]

* گفتن «بسم الله الرحمن الرحيم» در اول هر حرکت [پیش از خواندن سوره‌ی فاتحه؛ زیرا روایت شده که: «اِنَّ رَسُوْلَ اللهِ ج کٰانَ يَفْتَتِحُ صَلٰاتَهُ بِبِسْمِ اللهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِيْمِ» (ترمذی)؛ «پیامبر ج نماز خویش را با «بسم الله الرحمن الرحيم» شروع می‌کرد».]

* گفتن آمین [به صورت آهسته، پس از پایان سوره‌ی فاتحه؛ زیرا پیامبر ج می‌فرماید: «اِذٰا قٰالَ الْاِمٰامُ: غَيْرِ الْمَغْضُوْبِ عَلَيْهِمْ وَلَا الضّٰالِّيْنَ؛ فَقُوْلُوْا: آمِيْنَ؛ فَاِنَّ مَنْ وّٰافَقَ قَوْلُهُ قَوْلَ الْمَلائِکَةِ، غُفِرَ لَهُ مٰا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِهِ» (بخاری و مسلم)؛ «هرگاه امام جماعت در خواندن فاتحه به «غير المغضوب عليهم ولا الضالين» رسید، بگویید: آمین؛ چون هر کس، سخنش با سخن فرشتگان هماهنگ شود و آمین گفتنش همزمان با آمین گفتن فرشتگان باشد، گناهان (صغیره ی) پیشینش بخشوده و آمرزیده می‌شود».]

* گفتن «ربّنا لك الحمد» [برای مقتدی در وقتی که امام، «سمع الله لمن حمده» می‌گوید؛ زیرا پیامبر ج می‌فرماید: «اِذٰا قٰالَ الْاِمٰامُ «سَمِعَ اللهُ لِمَنْ حَمِدَهُ»، فَقُوْلُوْا: «رَبَّنٰا لَكَ الْحَمْدُ» (بخاری و مسلم)؛ «هرگاه امام، «سمع الله من حمده» گفت، شما «ربنا لك الحمد» بگویید». و در صورتی که به تنهایی نماز می‌گزارد، متّصل پس از گفتن «سمع الله لمن حمده»، «ربنا لك الحمد» را بگوید؛ امّا امام و پیشنماز، تنها به گفتن «سمع الله لمن حمده»‌ و مقتدی، به گفتن «ربنا لك الحمد» اکتفا و بسنده نمایند.]

* آهسته گفتن «رَبَّنٰا وَلَكَ الْحَمْدُ». [و همچنین آهسته خواندن ثناء، اعوذ بالله، بسم الله و آمين.]

* اعتدال و راست ایستادن به هنگام گفتن تکبیر تحریمه، بدون این که سرش را فرو اندازد.

* بلند گفتن تکبیر [تحریمه و تکبیرات انتقال از رکنی به رکنی دیگر؛] و بلند گفتن «سمع الله لمن حمده» توسط امام و پیشنماز.

* در حالت قیام، در میان هر دو پای، به اندازه‌ی چهار انگشت، گشادگی باقی گذاردن.

* در نمازهای صبح و ظهر، پس از قرائت سوره‌ی فاتحه، سوره‌ای را از سوره‌های «طوال مفصّل» بخواند؛ و در نمازهای عصر و عشاء، سوره‌ای را از سوره‌های «اوساط مفصّل» بخواند؛ و در نماز مغرب، از «قصار مفصّل» بخواند؛ و این حکم برای [پیشنماز و نمازگزاری است که] مقیم است؛ ولی شخص مسافر، هر سوره‌ای که برایش میسّر و فراهم شد، و هر چه را می‌خواهد بخواند. [سوره‌های «طوال مفصّل»؛ عبارت است از: سوره‌ی «الحجرات» تا سوره‌ی «البروج»؛ و سوره‌های «اوساط مفصّل»؛ عبارت است از: سوره‌ی «الطارق» تا سوره‌ی «البيّنة»؛ و سوره‌های «قصار مفصّل»؛ عبارت است از: سوره‌ی «الزلزال» تا سوره‌ی «الناس».

و عمر بن خطابس گوید: «اِنَّهُ ج کٰانَ يَقْرَأُ فِي الْمَغْرِبِ بِقصٰارِ الْمُفَصَّلِ؛ وَفِي الْعِشٰاءِ بِوَسْطِ الْمُفَصَّلِ وَفِي الصُّبْح بِطِوٰالِ الْمُفَصَّلِ، وَالظُّهْرُ کَالْعَصْرِ» (مصنّف عبدالرزاق)؛ «پیامبر ج در مغرب، از قصار مفصل،؛ در عشاء، از اوساط مفصل و در صبح، از طوال مفصّل می‌خواند؛ و در ظهر نیز همانند عصر، قرائت می‌کرد».]

* فقط در نمازهای بامداد، رکعت اول را از رکعت دوم آن، طولانی‌تر گردانیدن.

* تکبیر رکوع؛ [زیرا ابوهریرهس گوید: همواره پیامبر ج چون می‌خواست به نماز بایستد، تکبیر می‌گفت، سپس که به رکوع می‌رفت، تکبیر می‌گفت؛ آنگاه وقتی که پشتش را راست می‌کرد و از رکوع بلند می‌شد، می‌گفت: «سمع الله لمن حمده». (مسلم)

و پیامبر ج به هنگام هر فرود آمدن و برخاستن، تکبیر می‌گفت. ابوداود و مسلم.]

* سه بار گفتن «سبحان ربّي العظيم» به هنگام رکوع؛ [زیرا پیامبر ج می‌فرماید: «اِذٰا رَکَعْتَ فَقُلْ فِيْ رُکُوْعِكَ، سُبْحٰانَ رَبِّيَ الْعَظِيْمِ ثَلٰاثاً؛ وَذٰلِكَ اَدْنٰاهُ؛ وَاِذٰا سَجَدْتَّ فَقُلْ فِيْ سُجُوْدِکَ: سُبْحٰانَ رَبِّيَ الْاَعْلٰي ثَلٰاثاً وَذٰلِكَ اَدْنٰاهُ» (ابوداود و ترمذی)؛ «هرگاه به رکوع رفتی، سه بار بگو: «سبحان ربّي العظيم»؛ یعنی «منزّه است پروردگار بزرگوارم» که این به کمال نزدیکتر است؛ و هرگاه به سجده رفتی، سه بار بگو: «سبحان ربّي الاعلى»؛ و این به کمال نزدیکتر است».

و حذیفهس گوید: «صَلَّيْتُ مَعَ النَّبِيِّ ج فَکٰانَ يُقُوْلُ فِيْ رُکُوْعِهِ: سُبْحٰانَ رَبِّيَ الْعَظِيْمِ؛ وَفِيْ سُجُوْدِهِ: سُبْحٰانَ رَبِّيَ الْاَعْلٰي» (نسایی، ابوداود و ترمذی)؛ «با پیامبر ج نماز خواندم، در رکوعش می‌فرمود: سبحان ربّي العظيم و در سجودش می‌فرمود: سبحان ربّي الاعلى».]

* گرفتن زانوها با دست‌ها در رکوع؛ [یعنی در حال رکوع، هر دو زانوی خویش را با هر دو دست خویش بگیرد.]

* [گرفتن زانوها با دست‌ها در رکوع، به طوری که] انگشتان دستش، از هم گشاده و باز باشد؛ [زیرا پیامبر ج به انسس فرمود: «اِذٰا رَکَعْتَ فَضَعْ کَفَّيْكَ عَلٰي رُکْبَتَيْكَ وَفَرِّجْ بَيْنَ اَصٰابِعِكَ وَارْفَعْ يَدَيْكَ عَنْ جَنْبَيْكَ» (معجم الاوسط طبرانی)؛ «هرگاه به رکوع رفتی، دو کف دستانت را بر روی دو زانویت قرار بده و انگشتان دستت را از هم گشاده و باز دار و دستان خویش را از پهلوهایت دور نگه دار».]

و زن در حال رکوع، انگشتان دست خویش را از هم گشاده و باز نگرداند.

* در حال رکوع، هر دو سا ق پای خویش را راست و کشیده نماید.

* در حال رکوع، پشت خویش را هموار و صاف گرداند؛ [زیرا روایت شده که: «اِنَّ رَسُوْلَ اللهِ ج کٰانَ اِذٰا رَکَعَ يُسَوِّيْ ظَهْرَهُ حَتّٰي لَوْ صُبَّ عَلَيْهِ الْمٰاءُ، اِسْتَقَرَّ» (ابن ماجه)؛ «هرگاه پیامبر ج رکوع می‌کرد، پشت خویش را چنان هموار و صاف می‌گرداند که اگر چنان‌چه بر آن آب ریخته می‌شد، در جایش قرار می‌گرفت».

و نیز روایت شده که: «اِنَّهُ ج کٰانَ اِذٰا رَکَعَ لَوْ کٰانَ قَدَحُ مٰاءٍ عَلٰي ظَهْرِهِ، لَمٰا تَحَرَّكَ لِاِسْتوٰاء ظَهْرِهِ» (معجم الصغیر طبراني)؛ «پیامبر ج هرگاه به رکوع می‌رفت، چنان پشتشان هموار و صاف بود که اگر ظرف آبی بر پشت سرش قرار می‌گرفت، حرکت نمی‌کرد».]

* برخاستن از رکوع.

* راست ایستادن و طمأنینه و آرامش و سکون و اعتدال پس از رکوع؛ [یعنی به گونه‌ای پس از رکوع راست بایستد که اندام‌هایش ساکن و آرامش یابد و از حرکت بیافتد؛ زیرا پیامبر ج می‌فرماید: «ثُمَّ ارْفَعْ حَتّٰي تَعْتَدِلَ قٰائِماً» (بخاری)؛ «پس از رکوع برخیز تا این که به صورت اعتدال و ایستاده، بلند شوی».]

* در هنگام سجده، نخست هر دو زانوی خویش، سپس هر دو دست خود و آنگاه صورت خویش را بر زمین بنهد.

* و در هنگام برخواستن از سجده، برخلاف بالا عمل کند؛ یعنی نخست صورت خود؛ سپس هر دو دست خویش، و پس از آن، هر دو زانوی خویش را از زمین بردارد؛ [به دلیل این که: «اِنَّ رَسُوْلَ اللهِ ج کٰانَ اِذٰا سَجَدَ وَضَعَ رُکْبَتَيْهِ قَبْلَ يَدَيْهِ وَاِذٰا نَهَضَ، رَفَعَ يَدَيْهِ قَبْلَ رُکْبَتَيْهِ» (ابوداود و ترمذی)؛ «پیامبر ج هرگاه سجده می‌کرد، زانوهای خویش را پیش از دستان بر زمین می‌نهاد؛ و هرگاه از سجده برمی‌خواست، دستان خود را پیش از زانوهایش از زمین برمی‌داشت».]

* گفتن تکبیر سجده؛ [زیرا روایت شده که: «کٰانَ رَسُوْلُ اللهِ ج يُکَبِّرُ عِنْدَ کُلِّ خَفْضٍ وَّرَفْعٍ» ؛ «پیامبر ج به هنگام هر فرود آمدن و برخاستن، الله اکبر می‌گفت».]

* گفتن تکبیر برای بلند شدن از سجده.

* در حال سجده، صورت خویش را در میان هر دو کف دست خویش قرار دهد؛ [به دلیل این که: «اِنَّ رَسُوْلَ اللهِ ج کٰانَ اِذٰا سَجَدَ، وَضَعَ وَجْهَهُ بَيْنَ کَفَّيْهِ» (مسلم)؛ «هرگاه پیامبر ج سجده می‌کرد، صورت خویش را در میان هر دو کف دست خویش قرار می‌داد».

و نیز روایت شده است که: «لَمّٰا سَجَدَ، وَضَعَ کَفَّيْهِ حَذْوَ مَنْکَبَيْهِ» (بخاری و ابوداود)؛ «و هرگاه پیامبر ج سجده می‌کرد، هر دو کف دست خویش را برابر هر دو شانه‌اش قرار می‌داد».]

* سه بار گفتن «سبحان ربّي الاعلى» درسجده؛ [زیرا حذیفهس گوید: «صَلَّیتُ مَعَ النَّبِی ج فَکٰانَ یقُوْلُ فِی رُکُوْعِهِ: سُبْحٰانَ رَبِّيَ الْعَظِيْمِ؛ وَفِيْ سُجُوْدِهِ: سُبْحٰانَ رَبِّيَ الْاَعْلٰي» (نسایی، ابوداود و ترمذی)؛ «با پیامبر ج نماز خواندم؛ در رکوعش می‌فرمود: سبحان ربّي العظيم؛ و در سجودش می‌فرمود: سبحان ربّي الاعلى»]

* مرد در حال سجده، شکم خویش را از هر دو ران خود [، و هر دو آرنج خویش را از دو پهلوی خود،] و هر دو بازوی خویش را از زمین، دور گرداند؛ [ زیرا روایت شده که: «اِنَّهُ ج کٰانَ اِذٰا سَجَدَ، جٰافٰي حَتّٰي لَوْ شٰاءَتْ بَهِيْمَةٌ اَنْ تَمُرَّ بَيْنَ يَدَيْهِ لَمَرَّتْ» (مسلم و ابوداود)؛ «هرگاه پیامبر ج سجده می‌کرد، چنان آرنج خویش را از دو پهلوی خود دور می‌گردانید که اگر بزغاله‌ای قصد عبور داشت، عبور می‌کرد».

و نیز می‌فرماید: «کٰانَ يَجْنَحُ حَتّٰي يُريٰ وَضْحَ اِبْطَيْهِ» (مسلم و مسند احمد)؛ «پیامبر آرنج‌های خود را از پهلوها چنان دور می‌کرد که سفیدی زیربغلش، مشاهده می‌شد».]

* پایین آمدن زن [به طرف زمین]؛ این طور که شکم خویش را به ران‌هایش [،و آرنج‌های خود را به بغل‌هایش،] و هر دو بازوی خویش را بچسباند؛ [به دلیل این که روایت شده: پیامبر ج ازکنار دو زن گذشت که در حال گزاردن نماز بودند. پیامبر ج فرمود: «اِذٰا سَجَدْتُّمٰا، فَضَمّٰا بَعْضَ اللَّحْمِ اِليٰ بَعْضٍ» (مصنف عبدالرزاق و صحیح ابن حبّان)؛ «هرگاه سجده کردید، برخی از گوشت را به برخی دیگر، بچسبانید».]

* برخاستن و راست ایستادن از سجده.

* نشستن در بین دو سجده.

* هر دو دست خویش را در بین دو سجده، بر هر دو ران خویش بنهد؛ همچنان‌که در حال خواندن «التحيّات»، آن‌ها را بر آن می‌نهد.

* [در حالت نشستن در قعده‌ی اول و قعده‌ی آخر،] پای چپ خویش را فرش کند و پای راستش را ایستاده نماید، [به گونه‌ای که پای چپ خویش را بر روی زمین بگستراند و روی قوزک آن بنشیند، و پای راست را نصب کند به صورتی که انگشتان آن، رو به قبله باشند. در روایتی از بخاری آمده است: «فَاِذٰا جَلَسَ فِي الرَّکْعَتَيْنِ جَلَسَ عَليٰ رِجْلِهِ الْيُسْريٰ وَنَصَبَ الْيُمْنيٰ»؛ «هرگاه برای تشهد اول نشست، بر پای چپ بنشیند و پای راست را نصب نماید».

و عایشهل گوید: «وَ کٰانَ ج يَفْرِشُ رِجْلَهُ الْيُسْريٰ وَيَنْصِبُ رِجْلَهُ الْيُمْنيٰ» (مسلم و ابوداود)؛ «پیامبر ج پای چپش را پهن و پای راستش را روی زمین نصب می‌کرد».

و ابن عمرب گوید: «مِنْ سُنَّةِ الصَّلٰاةِ: اَنْ تُنْصَبَ الْقَدَمُ الْيُمْنيٰ، وَاسْتِقْبٰالُهُ بِاَصٰابِعِهٰا اَلْقِبْلَةَ وَالْجُلُوْسُ عَلَي الْيُسْريٰ» (نسایی)؛ «نصب نمودن پای راست و رو به قبله نمودن انگشتان آن و نشستن بر پای چپ، از سنّت‌های نماز است».

و طاوس/ گوید: «قُلْنٰا لِاِبْنِ عَبّٰاسٍ فِي الْاِقْعٰاءِ عَلَي الْقَدَمَيْنِ؛ فَقٰالَ: هِيَ السُّنَّةُ . فَقُلْنٰا لَهُ: اِنّٰا لَنَرٰاهُ جَفٰاءاً بِالرِّجْلِ. فَقٰالَ اِبْنُ عَبّٰاسٍ: بَلْ هِيَ سُنَّةُ نَبِيِّكَ» (مسلم، ابوداود، و ترمذی)؛ «از ابن عباسب درباره‌ی «اقعاء» (نصب پاها و نشستن روی پاشنه‌ها) سؤال کردیم. گفت: سنّت است. بدو گفتیم: این کار جفا به پاها است. ابن عباسب گفت: نه؛ بلکه آن، سنّت پیامبر شما است».]

* و زنان [در هر قعده،] به صورت «متورّك» بنشینند. [یعنی هر دو پای خویش را به سمت راست بیرون کنند و ساق پای راستشان را روی ساق پای چپ خویش قرار دهند و بر زمین بنشینند. به تعبیری دیگر، زنان بر سرین خود بنشینند و هر دو ران خویش را بر زمین بنهند و پای خویش را از زیر سرین راست خود بیرون کنند.]

* و بنا به قول صحیح، اشاره کردن با انگشت سبّابه به هنگام خواندن شهادت [اشهد ان لا اله الا الله] سنّت است؛ [یعنی به هنگام خواندن شهادت، «اشهد ان لا اله الا الله»، با انگشت سبّابه‌ی خویش به طرف قبله اشاره کند؛ این طور که انگشت وُسطی و اِبهام خویش را حلقه کند و انگشت خِنصر و بنصر - دو انگشت کوچک دست خویش - را مشت کند و با انگشت سبّابه، در وقت خواندن «اشهد ان لا اله الا الله»، به طرف قبله اشاره نماید؛] و انگشت سبّابه را به هنگام گفتن «لا اله» بلند نماید و به هنگام گفتن «الّا الله»، پایین آورد؛ [زیرا نافعس گوید:

«کٰانَ عَبْدُاللهِ بنِ عُمَرَب اِذٰا جَلَسَ فِي الصَّلٰاةِ، وَضَعَ يَدَيْهِ عَليٰ رُ کْبَتَيْهِ وَاَشٰارَهُ بِاَصْبُعِهِ وَاَتْبَعَهٰا بَصَرَهُ؛ ثُمَّ قٰالَ: قٰالَ رَسُوْلُ اللهِ ج: لَهِيَ اَشَدُّ عَلَي الشَّيْطٰانِ مِنَ الْحَدِيْدِ، يَعْنِيَ: السَّبّٰابَةَ.» (مسند احمد بن حنبل)؛

«عبدالله بن عمرب وقتی در نماز می‌نشست، دو دستش را روی دو زانویش قرار می‌داد و با انگشتش اشاره می‌کرد و به آن نگاه می‌نمود؛ سپس گفت: پیامبر ج فرمود: این انگشت سبّابه، برای شیطان از آهن سخت‌تر است».]

* خواندن سوره‌ی فاتحه در دو رکعت آخر [از نمازهای چهار رکعتی فرض ظهر، عصر و عشاء و در رکعت سوم از نماز مغرب.]

* خواندن درود بر پیامبر اکرم ج در قعده‌ی آخر [پس از خواندن التحیات. به دلیل حدیث فضالة بن عبید انصاریس که می‌گوید: پیامبر ج مردی را دید که نماز می‌خواند و بدون این که خدا را ستایش کند و ثنای او را بگوید و بر پیامبر ج صلوات بفرستد، نمازش را تمام کرد. پیامبر ج فرمود: «عَجَّلَ هٰذٰا»؛ «این مرد عجله کرد». سپس او را صدا زد و به او و دیگران فرمود: «اِذٰا صَلّيٰ اَحَدُکُمْ، فَلْيَبْدَأْ بِتَمْجِيْدِ رَبِّهِ وَالثَّنٰاءِ عَلَيْهِ، وَلْيُصَلِّ عَلَي النَّبِيِّ ج، ثُمَّ يَدْعُوْا بِمٰا شٰاءَ» (ترمذی و ابوداود)؛ «هرگاه یکی از شما خواست نماز بخواند، ابتدا پروردگارش را به بزرگی یاد کند؛ او را ثنا گوید و بر پیامبر ج صلوات بفرستد؛ سپس هر دعایی که خواست بخواند».

و بهترین الفاظ صلوات بر پیامبر ج، آن است که کعب بن عجرهس نقل کرده است. وی گوید: «به پیامبر ج گفتیم: ای فرستاده‌ی خدا! دانستیم چگونه بر تو سلام بفرستیم، صلوات فرستادن بر تو چگونه است؟ فرمود: بگویید:

«اَللّٰهُمَّ صَلِّ عَليٰ مُحَمَّدٍ وَّعَليٰ آلِ مُحَمَّدٍ کَمٰا صَلَّيْتَ عَليٰ اِبْرٰاهِيْمَ وعَلٰي آلِ اِبْرٰاهِيْمَ اِنَّكَ حَمِيْدٌ مَّجِيْدٌ؛ اَللّٰهُمَّ بٰارِكْ عَليٰ مُحَمَّدٍ وَّعَليٰ آلِ مُحَمَّدٍ کَمٰا بٰارَکْتَ عَليٰ اِبْرٰاهِيْمَ وَعَليٰ آلِ اِبْرٰاهِيْمَ اِنَّكَ حَمِيْدٌ مَّجِيْدٌ» (بخاری، مسلم، ترمذی، ابن ماجه و نسایی)؛

«خداوندا! بر محمد و آل محمد صلوات بفرست، همچنان‌که بر ابراهیم و آل ابراهیم صلوات فرستادی؛ به تحقیق تو در هر حالی بسیار ستوده و بسیار بزرگ و باعظمتی. بار خدایا! شرف و بزرگواری را که به محمد و خاندان او داده‌ای، بیشتر گردان، همچنان‌که شرف و بزرگواری را برای ابراهیم و خاندانش بیشتر کرده‌ای؛ به راستی تو در هر حالی بسیار ستوده و بسیار بزرگ و باعظمتی».]

* خواندن دعا [در قعده‌ی آخر پس از درود؛ البته به شرطی که] آن دعاها، همانند دعاهای قرآنی و نبوی باشد، نه آن که شبیه سخنان مردم باشد. [ابن مسعودس گوید: پیامبر ج فرمود: هرگاه پس از دو رکعت نشستید، بگویید: «التحيات لله والصلوات والطيّبات، ...»؛ آنگاه هر دعایی را که دوست دارید، اختیار کنید و با آن خداوند بلندمرتبه را بخوانید». نسایی.

و نیز می‌فرماید: «اِذٰا صَلّٰي اَحَدُ کُمْ فَلْيَبْدَأْ بِتَحْمِيْدِ اللهِ عَزَّوَجَلَّ وَالثَّنٰاءَ عَلَيْهِ، ثُمَّ لِيُصَلِّ عَلَي النَّبِيِّ ج ثُمَّ لِيَدْعُ بَعْدُ مٰاشٰاءَ» (ترمذی و ابن حبّان)؛ «هرگاه یکی از شما خواست نماز بخواند، ابتدا پروردگارش را به بزرگی یاد کند؛ او را ثنا گوید و بر پیامبر ج صلوات بفرستد؛ سپس هر دعایی که خواست بخواند».

و نیز می‌فرماید: «اِنَّ صَلٰاتَنٰا هٰذِهِ لٰايَصْلُحُ فِيْهٰا شَيْءٌ مِنْ کَلٰامِ النّٰاسِ» (مسلم و نسایی)؛ «در نماز جای چیزی از سخنان مردم نیست.» و از دعاهای مأثوره، یکی هم این دعا است: «اَللّٰهُمَّ اِنِّيْ ظَلَمْتُ نَفْسِيْ ظُلْماً کَثِيْراً وَاِنَّهُ لٰايَغْفِرُ الذُّنُوْبَ اِلّٰا اَنْتَ، فَاغْفِرْلِيْ مَغْفِرَةً مِّنْ عِنْدِكَ وَارْحَمْنِيْ، اِنَّكَ اَنْتَ الْغَفُوْرُ الرَّحِيْمُ»؛ «بار خدایا! من بر خویشتن ستم روا داشته‌ام، آن هم ستمی بسیار؛ و بی‌شک گناهان را نمی‌آمرزد مگر تو؛ پس مرا بیامرز به آمرزشی از نزد خویش؛ و بر من رحم فرما؛ بی‌گمان تو آمرزگار مهربان هستی».

زیرا روایت شده است که ابوبکرس از پیامبر ج پرسید: «عَلِّمْنِيْ يٰا رَسُوْلَ اللهِ ج دُعٰاءاً اَدْعُوْا بِهِ فِيْ صَلٰاتِيْ»؛ «ای رسول خدا! به من دعایی را آموزش دهید تا آن را در نمازم بخوانم»؛ پیامبر ج فرمود: بگو: «اَللّٰهُمَّ اِنّيْ ظَلَمْتُ نَفْسِيْ ظُلْماً کَثِيْراً وَّاِنَّهُ لٰايَغْفِرُ الذُّنُوْبَ...» (بخاری و مسلم)]

* به هنگام گفتن «السلام عليکم ورحمة الله»، صورت خویش را به جانب راست و سپس به سمت چپ بگرداند و دو سلام بدهد. [ابن مسعودس گوید: «اِنَّ النَّبِيَّ ج کٰانَ يُسَلِّمُ عَنْ يَمِيْنِهِ وَعَنْ يَسٰارِهِ، اَلسَّلٰامُ عَلَيْکُمْ وَرَحْمَةُ اللهِ وَاَلسَّلٰامُ عَلَيْکُمْ وَرَحْمَةُ اللهِ، حَتّٰي يُريٰ بَيٰاضُ خَدِّهِ» (ابوداود، نسایی و ترمذی)؛ «پیامبر ج به طرف راست و چپ خویش سلام می‌داد و می‌فرمود: «السلام علیکم ورحمة الله» و «السلام عليکم ورحمة الله»؛ به طوری که سفیدی گونه‌اش نمایان می‌شد».]

* - بنا به قول صحیح‌تر - امام به هر دو سلام خویش، نیت مردان نمازگزار، فرشتگانی که مأمور ثبت اعمال‌اند و جن‌های نیک و صالح را بکند؛ [یعنی این که نیت او این باشد که برای آن‌ها، سلام می‌گوید.]

* و اگر چنان‌چه امام و پیشنماز، در یکی از جهت‌های مقتدی [راست یا چپ] بود، در آن صورت مقتدی در وقت سلام، نیت امام خویش را تنها در همان جهت بکند؛ و اگر چنان‌چه امام در برابر او بود، در این صورت با هر دو سلام خویش، نیت امام، به همراه جمعیت همراه امام [مقتدیان]، فرشتگانی که مأمور ثبت اعمال‌اند و جن‌های نیک و صالح را در هر دو سمت راست و چپ بکند.

* و فردی که به تنهایی نماز می‌گزارد، [با هر دو سلامش،] تنها نیت فرشتگان را در هر دو سمت راست و چپ بکند.

* [به هنگام سلام دادن،] آواز خویش را در سلام دوم نسبت به سلام اول، پایین بیاورد.

* تقارن و نزدیک بودن سلام مقتدی با سلام امام؛ [یعنی سلام مقتدی با سلام امامش، پیوسته و نزدیک باشد.]

* شروع کردن سلام از جانب راست؛ [زیرا عایشهل گوید: «کٰانَ رَسُوْلُ اللهِ ج يُحِبُّ التَّيٰامُنَ فِيْ تَنَعُّلِهِ وَتَرَجُّلِهِ وَطُهُوْرِهِ وَفِيْ شَأْنِهِ کُلِّهِ» (بخاری و مسلم)؛ «پیامبر ج همواره شروع کردن از طرف راست را دوست می‌داشت؛ خواه در کفش پوشیدن و شانه کردن مویش باشد و خواه در وضو و غسل؛ و در همه‌ی کارهای خویش، جانب راست را به جلو می‌انداخت».]

* نمازگزار مسبوق، فراغت امام را از هر دو سلام، انتظار بکشد [و پیش از فراغت امام از هر دو سلام، برای تمام کردن نماز خویش بلند نشود. و «مسبوق»: کسی است که در آغاز جماعت، حضور نداشته و یک یا چند رکعت را از دست داده است.]