باب: فاسدکنندههای نماز
و فاسدکنندههای نماز، شصت و هشت چیز است که عبارتند از:
* [سخن گفتن در اثنای نماز؛ ولو این که] یک کلمه [همانند: «یا»] باشد؛ خواه سخن گفتن نمازگزار به سهو و فراموشی باشد و یا به خطا و اشتباه، [و یا از روی قصد. زید بن اسلمس گوید: «کُنّٰا نَتَکَلَّمُ فِي الصَّلٰاة،ِ يُکَلِّمُ الرَّجُلُ مِنّٰا صٰاحِبَهُ وَهُوَ اِلٰي جَنْبِهِ فِيْ الصَّلاٰةِ، حَتّٰي نَزَلَتْ: ﴿وَقُومُواْ لِلَّهِ قَٰنِتِينَ﴾؛ فَاُمِرْنٰا بِالسُّکُوْتِ وَنُهِيْنٰا عَنِ الْکَلٰامِ» (بخاری و مسلم)؛ «ما در نماز سخن میگفتیم و هر کس با دوستش حرف میزد تا این که این آیه نازل شد: ﴿وَقُومُواْ لِلَّهِ قَٰنِتِينَ٢٣٨﴾[البقرة: ۲۳۸]؛ «و فروتنانه برای خدا بپاخیزید».
و به دنبال آن، به ما دستور داده شد که سکوت کنیم و از سخن گفتن در نماز نهی شدیم».
و در صحیح بخاری و صحیح مسلم و غیر آنها، از ابن مسعودس روایت شده است که پیامبر ج فرمود: «اِنَّ فِي الصَّلٰاةِ لَشُغْلاً» ؛ «نماز خواندن، خود مانع سخن گفتن است؛ یعنی کاری است که با سخن گفتن سازگار نیست و باید دل به نماز مشغول باشد».
و پیامبر ج به معاوية بن حکم سلمي که در نماز، جواب عطسهی کسی را داده بود فرمود: «اِنَّ هٰذِهِ الصَّلٰاةَ لٰايَصْلُحُ فِيْهٰا شَيْءٌ مِنْ کَلٰامِ النّٰاسِ؛ اِنَّمٰا هُوَ التَّسْبِيْحُ وَالتَّکْبِيْرُ وَقَرٰاءَةُ الْقُرْآنِ» (مسلم)؛ «به راستی در این نماز، هیچ چیز از سخنان مردم، شایستهی گفتن نیست. بیگمان نماز، عبارت است از تسبیح و تکبیر و قرائت قرآن».]
* نمازگزار در نماز به چیزی دعا کند که مشابه و همانند با کلام ما [یعنی کلام مردم] باشد. [همانند این که بگوید: «اَللّٰهُمَّ اَلْبِسْنِيْ ثَوْبَ کَذٰا»؛ «بار خدایا! فلان لباس را بر من بپوشان»؛ یا «اَللّٰهُمَّ اَطْعِمْنِيْ کَذٰا»؛ «پروردگارا! فلان غذا را به من عنایت کن»؛ یا «خدایا! فلان دختر را به نکاح من درآورد»؛ یا «انار و سیبی را روزی من کن». زیرا پیامبر ج میفرماید: «اِنَّ هٰذِهِ الصَّلٰاةَ لَايَصّلُحُ فِيْهٰا شَيْءٌ مِنْ کَلٰامِ النّٰاسِ» (مسلم)؛ «به راستی در این نماز، هیچ چیز از سخنان مردم، شایستهی گفتن نیست».]
* نمازگزار در اثنای نماز، به نیت درود و خوشامدگویی، سلام کند؛ اگر چه سلام دادن وی، از روی سهو و فراموشی باشد؛ [یعنی هرگاه نمازگزار در اثنای نماز، بر کسی سلام گوید، نمازش فاسد میگردد؛ برابر است که سلام دادن وی به قصد بوده باشد یا به سهو و یا به خطا.]
* هرگاه نمازگزار، جواب سلام را به زبان خویش یا به مصافحه برگرداند؛ [برابر است که جواب سلام دادن وی به قصد باشد یا به سهو و یا به خطا. و اگر چنانچه جواب سلام را با اشاره داد، نمازش فاسد نمیشود.]
* انجام دادن «عمل کثیر» و حرکات زیاد در اثنای نماز. [«عمل کثیر»: به عملی گفته میشود که بر گمان کسی که به سوی شخص نظر میکند، این امر غالب شود که انجام دهندهی آن عمل، در حال نماز نیست. از این رو عمل کثیر و حرکات زیاد، نماز را باطل مینماید؛ زیرا با روح عبادت سازگاری ندارد و سبب دلمشغولی نمازگزار میشود. اما حرکاتی اندک، مانند:گامی به جلو برداشتن برای اصلاح صف جماعت، و یک بار دهان یا بینی را پاک کردن، باعث باطل گردیدن نماز نمیشوند.]
* گردانیدن سینه از جهت قبله [بدون عذر؛ از این رو پشت کردن به قبله یا اندکی از قبله منحرف شدن - بدون عذر - نماز را باطل میکند؛ چون برای صحّت و درستی نماز، روی به قبله بودن شرط است؛ زیرا هرگاه برای صحّت امری، شرطی در نظر گرفته شده باشد و آن شرط تحقق پیدا نیابد، طبعاً آن امر نیز صحیح نمیباشد و صحّت نماز نیز مشروط به روی کردن به قبله است.
ولی کسی که در اثنای نماز، بیوضو شده و برای وضو گرفتن بیرون رفته، و سینهاش را از جهت قبله برگردانیده، نمازش فاسد نمیشود. به تعبیری دیگر، اگر فرد نمازگزاری که در اثنای نماز، دچار بیوضویی شده، نیاز پیدا کرد تا به مکان وضو گرفتن برود، یا نیاز پیدا کرد تا برای گرفتن وضو، از جهت قبله منحرف شود، در آن صورت در شرع مقدّس اسلام، انجام این کارها برای چنین فردی، عاری از اشکال است؛ و با راه رفتن و منحرف شدن از جهت قبله، نماز چنین فردی، فاسد نمیگردد؛ اگر چه سه قدم یا بیشتر از آن نیز بردارد.]
* خوردن چیزی که از خارج دهانِ نمازگزار، به دهانش وارد شده باشد؛ اگر چه آن چیز خورده شده، اندک باشد. [به تعبیری دیگر، خوردن و آشامیدن در اثنای نماز، فاسدکنندهی نماز میباشد؛ اگر چه آن چیز خورده شده و یا آشامیده شده - که از خارج دهانِ نمازگزار، وارد دهانش شده - ناچیز و اندک باشد؛ زیرا وقتی که روزه با خوردن و آشامیدن باطل میشود؛ پس نماز به طریق اَولی، به وسیلهی آنها باطل میشود؛ و به علاوه، انجام این دو عمل، اعراض از نماز تلقّی میشود؛ چون مقصود از عبادات بدنی، تجدید و افزایش ایمان و ایجاد معرفت قلبی و بازگشت به خدا است؛ و خوردن و نوشیدن، با این مهم، تناقض دارند؛ چون عملی است که صرفاً برای بدن به کار میرود.]
* خوردن چیزی که به دندانهای نمازگزار چسبیده است و به اندازهی یک نخود میباشد. [امام اگر چنانچه، چیز خورده شده - که به دندانها چسبیده شده - کمتر از مقدار یک نخود باشد، در آن صورت نماز فاسد نمیگردد.]
* آشامیدن نمازگزار در اثنای نماز؛ [اگر چه به فراموشی یا به خطا و اشتباه باشد.]
* سینه صاف کردن بدون عذر؛ [ولی اگر چنانچه به جهت عذری، سینه صاف کرد، یا برای اصلاح آوازش، سینه صاف نمود، یا سینهاش را صاف کرد تا امام خویش را بر خطا و اشتباهی که از وی رونما گردیده، آگاه نماید، یا سینهاش را صاف نمود تا دیگران را بیاگاهاند که وی در نماز است، در آن صورتها، نماز وی فاسد نمیگردد.]
* در اثنای نماز، «اُف» گفتن.
* در اثنای نماز، «ناله و فغان» کردن.
* در اثنای نماز، «آه» کشیدن. [و تمامی اینها در صورتی فاسدکنندهی نماز است که ناشی از ترس خداوند بلندمرتبه نبوده باشد؛ و بیماری که خود را از «آه و ناله» نگهداری کرده نمیتواند، از این حکم مستثنی است؛ پس نماز وی با «آخ» و «اُف» فاسد نمیشود.]
* هرگاه فرد نمازگزار در اثنای نماز، به آواز بلند گریست؛ و این گریهی وی ناشی از ترس خداوند بلندمرتبه و از یادآوری بهشت یا دوزخ، نبود، بلکه ناشی از درد یا مصیبتی باشد. [و اگر چنانچه گریهی نمازگزار، ناشی از ترس خداوند بلندمرتبه یا از یادآوری بهشت یا دوزخ بود، پس نماز وی فاسد نمیگردد.]
* هرگاه فرد نمازگزار، در جواب عطسهی کسی «يَرْحَمُكَ اللهُ» بگوید.
* هرگاه کسی، از نمازگزار، در اثنای نماز، از شریک و انباز خدا پرسید، و فرد نمازگزار نیز در پاسخ وی در نماز بگوید: «لٰا اِلٰهَ اِلَّا اللهُ». [یعنی اگر چنانچه در اثنای نماز، کسی از فرد نمازگزار چنین سؤال کند: «آیا برای خدا، شریک و انبازی است؟» و او در پاسخ بگوید: «لا اله الا الله»؛ در این صورت، نماز وی فاسد میگردد؛ زیرا «لا اله الا الله» در جواب سؤال، گفته شده است.]
* هرگاه فرد نمازگزار در اثنای نماز، از کاری ناخوشایند باخبر گردد و «اِنّٰا لِلّٰهِ وَاِنّٰا اِلَيْهِ رٰاجِعُوْنَ» بگوید؛ [یعنی اگر چنانچه در اثنای نماز به فرد نمازگزار، خبر بد و ناخوشایندی را بدهند و او «انّا لله وانّا اليه راجعون» بگوید، نمازش فاسد میشود.]
* هرگاه فرد نمازگزار در اثنای نماز، از کاری خوشایند و نیک، مطّلع و آگاه گردد و] خوشحال شود و «الحمدلله» بگوید.
* هرگاه چیزی در اثنای نماز، فرد نمازگزار را به اِعجاب و تحسین وادارد و او «لااله الا الله» و یا «سبحان الله» بگوید.
* هر چیزی که در آن [خطاب یا] جواب و پاسخ، مراد باشد؛ مثل این که در اثنای نماز، کسی را مخاطب قرار دهد [و برای طلب و درخواست کتاب] بدو بگوید: «يٰا يَحْيٰي خُذِ الْکِتٰابَ بِقُوَّةٍ»؛ «ای یحیی! کتاب را با قدرت و قوّت هر چه تمامتر برگیر».
* هرگاه نمازگزار، تیمّم زده بود و در اثنای نماز، آب را یافت [و بر استعمال آن قدرت پیدا کرد.]
* هرگاه نمازگزار، بر موزههای خویش مسح نموده بود و در اثنای نماز، مدّت مسح آنها به پایان رسید.
* هرگاه فرد نمازگزار، موزهاش را در اثنای نماز بیرون بکشد؛ [و این کشیدن موزه، با عمل اندک باشد یا با عمل کثیر.]
* هرگاه نمازگزار، اُمّی و بیسواد باشد و در اثنای نماز، آیهای از آیات قرآن را بیاموزد.
* هرگاه نمازگزار، عریان و برهنه باشد و در اثنای نماز، لباسی را بیابد تا با آن، عورت خویش را بپوشاند.
* هرگاه نمازگزار، نماز خویش را به صورت اشاره بگزارد و در اثنای نماز، به رکوع بردن و سجده کردن، قدرت پیدا کند.
* هرگاه نمازگزار، «صاحب ترتیب» باشد و در اثنای نماز خویش، به یاد آورد که بر عهدهی وی، نماز فوت شدهای است که هنوز آن را قضاء نیاورده است. [«صاحب ترتیب»: از دیدگاه علماء و صاحبنظران اسلامی و فقهی، به کسی «صاحب ترتیب» گفته میشود که در عمرش، کمتر از شش نماز از او فوت شده باشد.
و برای صاحب ترتیب واجب است که ترتیب میان قضای نمازهای فوت شده و نمازهای وقتی را مراعات کند؛ و همچنین بر او لازم و ضروری است تا نمازهای فوت شدهی خویش را به ترتیب اصلی نمازها، به قضاء بیاورد؛ از این رو هرگاه از صاحب ترتیب، نمازی قضا شد؛ قبل از خواندن فرض همان وقت، نماز قضایی را به جای آورد و گزاردن نماز وقتی را بر نماز قضایی مقدّم نکند؛ و اگر به عکس این قضیه رفتار کرد و نماز وقتی را بر نماز قضایی مقدّم کرد و ابتدا نماز وقت را به جای آورد و پس از آن به خواندن نماز قضایی مشغول شد، در آن صورت بر او لازم است تا نمازهایی را که خوانده، از سر بگیرد و اعاده کند.]
* هرگاه پیشنماز، مردی را خلیفه و جانشین خویش در نماز سازد که صلاحیت و شایستگی امامت و پیشنمازی را نداشته باشد.
* هرگاه خورشید در هنگامی که نمازگزار مشغول ادای نماز بامداد است، طلوع کند.
* هرگاه وقت زوال خورشید در نمازهای عید فطر و عید قربان، داخل گردد.
* هرگاه وقت نماز عصر، در نماز جمعه داخل گردد.
* هرگاه نمازگزار بر تختهی شکسته بندی و پانسمان [جبیره] مسح نموده باشد و در اثنای نماز، آن تختهی شکسته بندی و پانسمان بیافتد؛ و این افتادن جبیره و پانسمان، همزمان با خوب شدن زخم باشد.
* هرگاه عذر شخص معذور از بین برود.
* هرگاه وضوی نمازگزار با عمل خودش و از روی قصد، یا با عمل غیرش شکسته شود؛ [ولی اگر بدون قصد وی، در او بیوضویی عارض گردید، در آن صورت نمازش فاسد نمیگردد؛ بلکه وضو سازد و به نماز خویش ادامه دهد.]
* هرگاه در اثنای نماز بر نمازگزار، بیهوشی عارض گردد.
* هرگاه در اثنای نماز، بر شخص نمازگزار، دیوانگی عارض گردد.
* هرگاه در اثنای نماز، فرد نمازگزار جُنُب گردد؛ خواه جنابت وی با نگریستن به سوی زنی روی دهد یا با اِحتلام [و یا به فکر کردن در زیبایی و جمال زنی.]
* مجارت و نزدیکی مرد با زنِ اشتهاآور، در نماز مطلقی که با تحریمهی مشترک، آن هم در مکانی که حائل و مانعی در میان زن و مرد نباشد و پیشنماز نیز، نیت امامت زن را نموده باشد. [و مراد از «نماز مطلق»: نمازی است که دارای رکوع و سجده باشد؛ برخلاف نماز جنازه.]
* ظاهر شدن عورت کسی که [در اثنای نماز،] «حَدَث» و بیوضویی برایش پیش میآید؛ اگر چه ناگزیر به کشف عورت نیز باشد؛ همانند این که زن، دست خویش را [از شانه تا مچ] برای گرفتن وضو، نمایان و عیان نماید.
* و قرائت نمازگزاری که برایش بیوضویی پیش آمده و در حال رفتن یا برگشتن برای وضو، قرائت نماز را ادا مینماید. (زیرا در این صورت، قرائت وی، در خارج از نماز صورت گرفته است).
* توقف و درنگ کردن نمازگزار به اندازهی ادای یک رکن از ارکان نماز، پس از پیش آمدن بیوضویی در حال بیداری.
* کسی که برایش در نماز بیوضویی رخ داده است و برای وضو گرفتن، از آب نزدیک خویش استفاده نمیکند، بلکه (بدون عذر) به سوی آبی دورتر از آن رهسپار و روان میگردد.
* هرگاه فرد نمازگزار گمان کرد که بر وی بیوضویی عارض شده است؛ از این رو، از مسجد بیرون رود.
* هرگاه فرد نمازگزار گمان کرد که بر وی بیوضویی عارض گردیده است؛ از این رو از صفهای نماز [یا از نزد سُتره] در غیر مسجد گذشت.
* هرگاه فرد نمازگزار گمان کرد که بیوضو است؛ از این رو مکانش را ترک نماید.
* هرگاه فرد نمازگزار به گمان این که مدت مسح بر موزههایش به پایان رسیده، مکان نمازش را ترک کند.
* هرگاه فرد نمازگزار، [صاحب ترتیب باشد و] گمان کند که بر عهدهی وی نماز فوت شدهای است که هنوز آن را قضاء نیاورده است؛ از این رو، مکان نمازش را ترک نماید.
* هرگاه فرد نمازگزار به گمان این که بر [بدن یا جامه و یا مکان نماز] وی نجاستی است، محل نمازش را ترک کند؛ در تمام صورتهای بالا، [نماز فاسد میشود] اگر چه از مسجد نیز خارج نشده باشد؛ و بهتر آن است که نماز خویش را از سر بگیرد و دوباره بخواند.
* هرگاه نمازگزار اشتباه غیر امام و پیشنمازش را اصلاح نماید.
* گفتن «الله اکبر» [تکبیر] به نیت انتقال به نمازی دیگر غیر از نمازی که در آن به سر میبرد؛ [مثل این که در اثنای نماز، نیت فرضی را به فرضی دیگر با گفتن الله اکبر، منتقل سازد؛ و یا نیت فرض را به نیت نفل و سنّت تغییر دهد.
ناگفته نماند که] تمامی این صورتهایی که بیان شد، در صورتی فاسدکنندهی نماز است که پیش از آن که به اندازهی خواندن تشهد در قعدهی آخر نماز بنشیند، عارض گردد؛ [و علاوه از آن، امام ابوحنیفه/ بر این باور است که تمامی این موارد، باطل کنندهی نماز است؛ اگر چه این موارد، پس از آن که به اندازهی خواندن تشهّد در قعدهی آخر نماز نشسته است، عارض گردد.
و امام ابویوسف/ و امام محمد/ بر این باورند که: اگر چنانچه برخی از این موارد ذکر شده، پس از آن که به اندازهی خواندن تشهّد در قعدهی آخر نشسته است، عارض گردد، نمازش صحیح و کامل است؛ ولی همهی این بزرگواران بر این امر اتفاق نظر دارند که اگر چنانچه تمامی این موارد، پیش از آن که به اندازهی خواندن تشهد در قعدهی آخر نماز نشسته است، عارض گردد، در آن صورت فاسدکنندهی نماز میباشند.]
* و همچنین نماز را فاسد میگرداند، هرگاه همزهی «الله اکبر» را مدّ بکشد. [یعنی همزهی «الله اکبر» را طوری به مدّ بکشد که از آن، همزهی استفهام ظاهر گردد؛ بنابراین، هرگاه فرد نمازگزار، لحن و صوتی را در قرائت یا تکبیرات نماز به کار گیرد که موجب فساد معنی گردد، در آن صورت نماز فاسد میگردد؛ مثل این که در تکبیر، همزهی «الله اکبر» را به مدّ بکشد.]
* هرگاه فرد نمازگزار، آنچه را که حفظ ندارد، از روی مصحف، قرائت نماید.
* ادای یک رکن از ارکان نماز، یا به مدّت ادای یک رکن از ارکان نماز، عورت نمازگزار برهنه باشد؛ و یا به همراه نمازگزار [بر بدن یا در جامه و یا در مکان نمازش به مدّت ادای یک رکن،] نجاستی وجود داشته باشد که آن نجاست، مانع صحّت نماز است.
* هرگاه مقتدی، از امامش، در ادای رکنی از ارکان نماز سبقت بجوید و پیشی بگیرد؛ به نحوی که در ادای آن رکن، با امام خویش، شریک نباشد. [مانند این که مقتدی، پیش از امام خویش رکوع نموده و سرش را قبل از رکوع امام بلند کند؛ و این رکوع را همراه با امام، عود ننماید.]
* هر گاه نمازگزار مسبوق (بعد از سلام پیشنماز یا پیش از آن و پس از نشستن به اندازهی تشهد) برای گزاردن رکعتهای باقیماندهی خویش بلند شود (و یک رکعت را نیز به جای آورد؛ سپس پیشنماز به یاد آورد که بر وی ادای سجدهی سهو واجب بوده است؛ از این رو، برای سهو خویش سجده نماید و) نمازگزار مسبوق نیز از امام در این سجدهی سهو، متابعت و پیروی نماید.