فقه احناف در پرتو آیات قرآن و احادیث

فهرست کتاب

فصل: پیرامون آنچه که برای روزه‌دار مکروه است؛ و مواردی که برای روزه‌دار مکروه نمی‌باشد؛ و چیزهایی که برای روزه‌دار، مستحب و پسندیده است

فصل: پیرامون آنچه که برای روزه‌دار مکروه است؛ و مواردی که برای روزه‌دار مکروه نمی‌باشد؛ و چیزهایی که برای روزه‌دار، مستحب و پسندیده است

انجام هفت چیز برای فرد روزه‌دار مکروه می‌باشد [و بر وی لازم است تا از آن‌ها اجتناب کند، تا روزه‌اش دچار هیچگونه نقص و عیبی نگردد؛ و این هفت مورد عبارتند از:]

* چشیدن چیزی با دهان بدون نیاز؛ [زیرا ممکن است طعم آن از گلو پایین برود.]

* جویدن چیزی بدون نیاز؛ [یعنی برای زن مکروه است که به هنگام روزه، برای کودکش غذا را بجود و نرم نماید؛ البته این کراهیت در صورتی است که راهی دیگر برای نرم کردن غذا برای کودک وجود داشته باشد؛ و اگر راهی دیگر برای این کار نبود، در این صورت جویدن و نرم کردن غذا برای کودک مکروه نیست.]

* جویدن آدامس و سقز؛ [زیرا ممکن است طعم آن از گلو پایین برود.]

* بوسیدن [همسر] و یکجا جمع شدن با او [به هنگام روزه]؛ البته در صورتی که به خود، از اِنزال منی یا جماع و نزدیکی، اطمینان نداشته باشد [و بیم آن داشته باشد که این کار منجر به اِنزال یا عمل زناشویی و باطل شدن روزه و واجب گردیدن کفّاره‌ی آن بشود؛ ولی اگر چنان‌چه به خود اطمینان داشت، در آن صورت بوسیدن همسر مکروه نیست. عایشهل گوید:

«کٰانَ النَّبِيُّ ج يُقَبِّلُ وَيُبٰاشِرُ وَهُوَ صٰائِمٌ وَکٰانَ اَمْلَکَهُمْ لِاِرْبِهٍ» (بخاری و مسلم)؛ «پیامبر ج زنانش را می‌بوسید و با آن‌ها بازی می‌کرد در حالی که روزه بود و او کسی بود که از همه‌ی شما بیشتر شهوتش را کنترل می‌کرد».] و این حکم، بنا به «ظاهر روایت» است.

* و هر آن چیزی که سبب ضعف و ناتوانی وی گردد؛ همچون رگ زدن و حجامت. [از ثابت بنانیس روایت است: «سُئِلَ اَنَسُ بْنُ مٰالِكٍس: أَکُنْتُمْ تَکْرَهُوْنَ الْحِجٰامَةَ لِلصّٰائِمِ؟ قٰالَ: لٰا، اِلَّا مِنْ اَجْلِ الضَّعْفِ» (بخاری)؛ «از انس بن مالکس سؤال شد: آیا شما حجامت را برای روزه‌دار مکروه می‌دانستید؟ گفت: خیر؛ مگر به خاطر ضعف و سستی».]

و انجام نه چیز برای روزه‌دار مکروه نمی‌باشد:

* بوسیدن و یکجا جمع شدن [با همسر]، در صورتی که به خود اطمینان داشته باشد [و بیم آن نداشته باشد که این کار منجر به اِنزال یا عمل زناشویی و باطل شدن روزه و واجب گردیدن کفّاره‌ی آن بشود؛ عایشهل گوید:

«کٰانَ النَّبِيُّ ج يُقَبِّلُ وَيُبٰاشِرُ وَهُوَ صٰائِمٌ وَکٰانَ اَمْلَکَهُمْ لِاِرْبِهٍ» (بخاری و مسلم)؛ «پیامبر ج زنانش را می‌بوسید و با آن‌ها بازی می‌کرد در حالی که روزه بود و او کسی بود که از همه‌ی شما بیشتر شهوتش را کنترل می‌کرد».]

* چرب کردن سبیل [و ریش؛ دلیل مباح بودن این اشیاء، اصل برائت و عدم وجود دلیل بر تحریم آن‌ها است؛ چون اگر از جمله‌ی محرّمات بر روزه‌دار می‌بودند، خدا و رسول او، آن را بیان می‌کردند و پرواضح است که ﴿وَمَا كَانَ رَبُّكَ نَسِيّٗا٦٤[مريم: ۶۴] «پروردگار شما، هرگز فراموشکار نبوده است».]

* سرمه کشیدن به چشم؛ [زیرا روایت است که: «اِنَّهُ عَلَيْهِ الصَّلٰاةُ وَالسَّلٰامُ، اِکْتَحَلَ وَهُوَ صٰائِمٌ» (ابن ماجه و بیهقی)؛ «پیامبر ج در حال روزه، به چشم سرمه کشید».]

* حجامت کردن؛ [البته در صورتی که بیم ضعف و سستی وجود نداشته باشد. ابن عباسب گوید: «اِحْتَجَمَ النَّبِيُّ ج وَهُوَ صٰائِمٌ» (بخاری، ابوداود و ترمذی)؛ «پیامبرج در حالی که روزه بود، حجامت کرد».]

* رگ زدن؛ [در صورتی که سبب ضعف و ناتوانی روزه‌دار نگردد.]

* مسواک زدن در آخر روز؛ تا جایی که مسواک زدن در آخر، به سان مسواک نمودن در اول روز، سنّت می‌باشد؛ [زیرا پیامبر ج می‌فرماید: «مِنْ خَيْرِ خِلٰالِ الصّٰائِمِ اَلسَّوٰكُ» (ابن ماجه)؛ «از زمره‌ی بهترین صفات روزه‌دار، مسواک کردن است». و نیز روایت شده است که: «کٰانَ النَّبِيُّ ج يَسْتٰاكُ اَوَّلَ النَّهٰارِ وَآخِرُهُ وَهُوَ صٰائِمٌ» (ابوداود و ترمذی)؛ «پیامبر ج در حالی که روزه بود، در اول و آخر روز، مسواک می‌کرد».]

و مسواک کردن [به هنگام روزه]، مکروه نمی‌باشد؛ اگر چه مسواک،‌تر و تازه و یا خیس شده با آب باشد.

* مضمضه [آب در دهان کردن] و استنشاق [آب در بینی نمودن] برای غیر وضو. [لقیط بن صبرةس گوید: پیامبر ج فرمود: «بٰالِغْ فِي الْمَضْمَضَةِ وَالْاِسْتِنْشٰاقِ اِلّٰا اَنْ تَکُوْنَ صٰائِماً» (ابوداود)؛ «در مضمضه و استنشاق مبالغه کن، مگر این که روزه باشی».]

* غسل کردن [به منظور خنک ساختن بدن؛ ابوبکر بن عبدالرحمن، از برخی از یاران پیامبر ج روایت می‌کند که: «لَقَدْ رَأَيْتُ رَسُوْلَ اللهِ ج بِالْعَرْجِ يَصُبُّ عَليٰ رَأْسِهِ الْمٰاءَ وَهُوَ صٰائِمٌ مِنَ الْعَطَشِ اَوْ مِنَ الْحَرِّ» (ابوداود)؛ «پیامبر ج را در عرج (روستایی در اطراف مدینه) دیدم که روزه بود و از تشنگی یا گرما، آب بر سرش می‌ریخت».]

* خود را با جامه‌ی خیس و مرطوبی به منظور خنک ساختن بدن، پیچاندن؛ و این حکم، بنا به قول مُفتی به است؛ [زیرا از ابن عمرب روایت است که: «کٰانَ ابن عمرب يَبُلُّ الثَّوْبَ وَيَلُفُّهُ عَلَيْهِ وَهُوَ صٰائِمٌ» (بخاری)؛ «ابن عمرب در حالی که روزه بود، جامه را خیس و مرطوب می‌کرد و بر خود می‌پیچید».]

و سه چیز برای روزه‌دار، مستحب و پسندیده می‌باشد:

* سحری خوردن.

* به تأخیر انداختن سحری؛‌[البته بر روزه‌دار لازم است که چند دقیقه پیش از طلوع صبح صادق، از خوردن و آشامیدن، دست بکشد تا در شک و تردید نیافتد. انس بن مالکس گوید:‌پیامبر ج فرمد: «تَسَحَّرُوْا فَاِنَّ فِي السُّحُوْرِ بَرْکَةٌ» (بخاری و مسلم)؛ «سحری کنید؛ چون در سحری کردن برکت است».

و سحری کردن اگر چه با جرعه‌ای آب هم باشد، تحقق پیدا می‌کند؛ به دلیل حدیث عبدالله بن عمروس از پیامبر ج: «تَسَحَّرُوْا وَلَوْ بِجُرْعَةِ مٰاءٍ» (ابن ماجه و صحیح ابن حبان)؛ «سحری کنید اگر چه با جرعه‌ای از آب باشد».

و تأخیر در سحری نیز مستحب است؛ انسس از زید بن ثابتس روایت می‌کند که: «تَسَحَّرْنٰا مَعَ النَّبِيِّ ج ثُمَّ قٰامَ اِلَي الصَّلاةِ. قُلْتُ: کَمْ کٰانَ بَيْنَ الْاَذٰانِ وَالسُّحُوْرِ؟ قٰالَ: قَدْرُ خَمْسِيْنَ آيَةً» (بخاری و مسلم)؛ «با پیامبر ج سحری خوردیم؛ سپس پیامبر ج برای نماز بلند شد. انسس گوید: گفتم: فاصله‌ی بین اذان و سحری خوردن چقدر بود؟ گفت: به اندازه‌ی تلاوت پنجاه آیه».]

* [پس از ثابت شدن غروب خورشید،] در افطار نمودن، تعجیل و شتاب ورزیدن؛ البته تعجیل در افطار، در روزهای غیرابری، مستحب می‌باشد. [سهل بن سعدس گوید: پیامبر ج فرمود: «لٰايَزٰالُ النّٰاسُ بِخَيْرٍ مّٰاعَجَّلُوْا الْفِطْرَ» (بخاری و مسلم)؛ «تا زمانی که مردم در افطاری عجله کنند، در خیر و خوبی‌اند».

و انجام این امور نیز برای روزه‌دار، مستحب و پسندیده می‌باشد:

الف) پرهیز از سخنان بیهوده و دشنام دادن و چیزهای منافی روزه؛ ابوهریرهس گوید: پیامبر ج فرمود: «اِذٰا کٰانَ يَوْمُ صَوْمِ اَحَدِکُمْ فَلٰا يَرْفُثُ وَلٰا يَصْخَبُ وَلٰايَجْهَلُ؛ فَاِنْ شٰاتَمَهُ اَحَدٌ اَوْ قٰاتَلَهُ فَلْيَقُلْ اِنِّيْ صٰائِمٌ» (بخاری و مسلم)؛ «هرگاه یکی از شما روزه بود، فحش نگوید و داد و فریاد نکشد و از اعمال جاهلانه پرهیز کند و اگر کسی به او دشنام داد، یا با او دعوا کرد، باید بگوید: من روزه‌ام». و همچنین از ابوهریرهس روایت است که پیامبر ج فرمود: «مَنْ لَّمْ يَدَعْ قَوْلَ الزُّوْرِ وَالْعَمَلَ بِهِ فَلَيْسَ لِلّٰهِ حٰاجَةٌ فِيْ اَنْ يَّدَعَ طَعٰامَهُ وَشَرٰابَهُ» (بخاری، ابوداود و ترمذی)؛ «کسی که از گفتار باطل و عمل نمودن به آن دست برندارد، خدا هیچ نیازی به خودداری او از خوردن و نوشیدن ندارد».

ب) سخاوت و تلاوت قرآن: ابن عباسب گوید: «کٰانَ النَّبِيُّ ج اَجْوَدَ النّٰاسِ بِالْخَيْرِ وَکٰانَ اَجْوَدَ مٰا يَکُوْنُ فِيْ رَمَضٰانَ حِيْنَ يَلْقٰاهُ جِبْرِيْلُ؛ وَکٰانَ جِبْرِيْلُ عَلَيْهِ السَّلٰامُ، يَلْقٰاهُ کُلَّ لَيْلَةٍ فِيْ رَمَضٰانَ حَتّٰي يَنْسَلِخَ، يَعْرِضُ عَلَيْهِ النَّبِيَّ ج اَلْقُرْآنَ، فَاِذٰا لَقِيَهُ جِبْرِيْلُ کٰانَ اَجْوَدَ بِالْخَيْرِ مِنَ الرِّيْحِ الْمُرْسَلَةِ» (بخاری و مسلم)؛ «پیامبر ج سخاوتمندترین مردم از لحاظ خیر بود و در ماه رمضان وقتی که جبرئیل او را ملاقات می‌کرد، بیشتر سخاوتمند می‌شد. و جبرئیل هر شب در ماه رمضان تا پایان ماه با او ملاقات می‌کرد و پیامبر ج قرآن را بر او می‌خواند؛ و وقتی که جبرئیل با او ملاقات می‌کرد، او برای بخشش خیر، از تندباد سریع‌تر می‌شد».

ج) افطاری کردن به صورتی که در حدیث زیر آمده است:

انس بن مالکس گوید: «کٰانَ رَسُوْلُ اللهِ ج يُفْطِرُ عَليٰ رُطَبٰاتٍ قَبْلَ اَنْ يُّصَلِّيَ؛ فَاِنْ لَّمْ تَکُنْ رُطَبٰاتٍ فَعَلٰي تَمَرٰاتٍ؛ فَاِنْ لَّمْ تَکُنْ، حَسٰا حَسَوٰاتٍ مِنَ الْمٰاءِ» (ابوداود و ترمذی)؛ «پیامبر ج قبل از آن که نماز مغرب را بخواند، با چند خرمای رطب افطار می‌کرد؛ اگر خرمای رطب نبود، چند خرمای خشک و اگر خرمای خشک نبود، چند جرعه آب می‌نوشید».

د) خواندن دعای زیر هنگام افطار:

ابن عمرب گوید: پیامبر ج وقتی افطار می‌کرد، می‌فرمود:‌ «ذهب الظَّمَأُ وابتلَّت العروقُ وثبت الاجر ان شاء الله» (ابوداود)؛ «تشنگی برطرف شد و رگ‌ها ‌تر و خیس شدند و ان شاء الله، اجر و پاداش بر جای ماند».

ه) پیش از طلوع صبح صادق، از «حَدَث اکبر» - جنابت و ناپاکی - غسل کند تا آن که عبادت را بر حال طهارت و پاکی ادا نماید.

و) فرصت رمضان را برای عبادت و پرستش خدا، مغتنم شمارد.]