فقه احناف در پرتو آیات قرآن و احادیث

فهرست کتاب

فصل: [غسل‌های سنّت و مستحب]

فصل: [غسل‌های سنّت و مستحب]

غسل کردن برای چهارچیز، سنّت می‌باشد که عبارتند از:

* برای نماز جمعه؛ [زیرا پیامبر ج می‌فرماید: «مَنْ تَوَضَّأَ يَوْمَ الْجُمُعَةِ فَبِهٰا وَنِعْمَتْ وَمَنِ اغْتَسَلَ فَا الْغُسْلُ اَفْضَلُ» (ترمذی)؛ «هر کس در روز جمعه، وضو گیرد و به جمعه برود، به سنّت عمل نموده و کار خوبی انجام می‌دهد؛ و هر کس غسل کند، غسل خیلی بهتر است».

و نیز می‌فرماید: «مَنْ اَتَي الْجُمُعَةَ فَلْيَغْتَسِلْ» (مسلم)؛ «هر کس بخواهد به جمعه برود، باید غسل کند».

و نیز می‌فرماید: «غُسْلُ الْجُمُعَةِ وٰاجِبٌ عَليٰ کُلِّ مُحْتَلِمٍ» (بخاری و مسلم)؛ «غسل جمعه، بر هر کس که محتلم شده و به حدّ بلوغ رسیده باشد، واجب است». و این حدیث بیانگر اهمّیت غسل جمعه است.]

* برای نمازهای دو عید قربان و فطر؛ [زیرا روایت شده است که: «اِنَّ رَسُوْلَ اللهِ ج کٰانَ يَغْتَسِلُ يَوْمَ الْفِطْرِ وَالْاَضْحٰي عَرَفَةَ» (ابن ماجه و بیهقی)؛ «پیامبر ج برای روزهای عید فطر، قربان و عرفه، غسل می‌کرد».

و ابن عباسب می‌گوید: «همواره پیامبر ج برای عید فطر و عید قربان، غسل می‌کرد؛ و عمرس، ابن عمرب و علیس نیز چنین می‌کردند».]

* غسل برای اِحرام بستن؛ [چون به روایت از زید بن ثابتس، پیامبر ج لباس خویش را برای اِحرام بیرون آورد و غسل کرد. ترمذی آن را روایت کرده است؛ و در این عمل، مرد و زن و کودک با هم فرقی ندارند و برای همه غسل اِحرام سنّت می‌باشد؛ اگر چه زن، قاعدگی یا حالت پس از زایمان داشته باشد، باز هم غسل اِحرام سنّت است؛ چون اسماء دختر عمیس، همسر ابوبکر صدّیق س، در «ذوالحليفه»، حالت بعد از زایمان برایش پیش آمد و پیامبر ج به وی امر کرد که غسل اِحرام کند. مسلم آن را روایت کرده است.]

* غسل برای حاجی در سرزمین عرفه پس از زوال خورشید؛ [چون ابن عمرب چنین می‌کرد. مالک آن را در موطأ روایت کرده و ابن الخل، آن را از پیامبر ج حکایت کرده است؛ زیرا عرفه، محل تجمّع مردم است؛ پس برای آن هم، مانند جمعه، غسل، سنّت قرار داده شده است.]

و غسل کردن در شانزده مورد، مستحب می‌باشد که عبارتند از:

* برای کسی که به اسلام گرویده باشد در حالی که پاک است؛ [چون روایت شده است: هنگامی که قیس بن عاصم و ثمامة بن اثال، خواستند مسلمان شوند، پیامبر ج دستور داد که غسل کنند و آن را بر آنان واجب نکرد؛ چون جماعتی اسلام آوردند و به آنان امر نکرد که غسل کنند.

و علاوه از آن، اسلام آوردن، توبه و پشیمانی از معصیت است و برای توبه از معصیت، غسل واجب نیست؛ مانند دیگر معصیت‌ها. و این حکم برای کافری است که در حال کفر، جنب نشده باشد؛ و اگر چنان‌چه در حال کفر، جنب شده باشد، بعد از اسلام آوردن، غسل بر او لازم و واجب است؛ زیرا نیت غسل او در حال کفر، صحیح نبوده است.]

* کودکی که به سنّ بلوغ و تکلیف [پانزده سالگی] رسیده است.

* دیوانه‌ای که از دیوانگی خویش بهبود یابد؛ [زیرا احتمال دارد که به هنگام دیوانگی، اِنزالی صورت گرفته باشد.]

* پس از حجامت؛ [زیرا شافعی/ گفته است: «من دوست دارم پس از حجامت و دخول حمام و بعد از هر کاری که بدن را تغییر می‌دهد و ضعیف می‌کند، غسل کنم؛ چون غسل، بدن را نشاط و نیرو می‌بخشد».]

* غسل برای کسی که مرده را شسته است؛ [چون پیامبر ج فرموده است: «مَنْ غَسَّلَ مَيِّتاً فَلْيَغْتَسِلْ وَمَنْ حَمَلَهُ فَلْيَتَوَضَّأْ»(ترمذی)؛ «هر کس مرده‌ای را شست، باید غسل کند و هر کس جنازه‌ای را حمل کرد، وضو گیرد». امر در این حدیث، از وجوب به استحباب مصروف شده؛ چون در حدیث دیگری آمده است:

«اِنَّ مَيِّتَکُمْ يَمُوْتُ طٰاهِراً؛ فَحَسْبُکُمْ اَنْ تَغْسِلُوْا اَيْدِيَکُمْ» (بیهقی)؛ «مرده‌ی شما پاک است؛ چون به وی دست زدید، کفایت می‌کند شما را که دستتان را بشویید».

و همچنین در حدیث دیگری آمده است: «کُنّٰا نُغَسِّلُ الْمَيِّتَ؛ فَمِنّٰا مَنْ يَغْتَسِلُ وَمِنّٰا مَنْ لّٰايَغْتَسِلُ» (خطیب آن را تخریج کرده است)؛ «ما مرده را می‌شستیم؛ برخی از ما غسل می‌کردند و برخی غسل نمی‌نمودند».

و در حدیثی دیگر آمده است: «لَيْسَ عَلَيْکُمْ فِيْ غُسْلِ مَيِّتِکُمْ غُسْلٌ اِذٰا غَسَّلْتُمُوْهُ» (حاکم)؛ «هرگاه مرده‌یتان را شستید، بر شما غسل واجب نیست».]

* در شب نیمه‌ی شعبان.

* غسل در شب قدر؛ برای کسی که آن را [از روی نشانه‌ها و علاماتی که در روایات و اخبار وارد شده است] ببیند.

* غسل برای کسی که اراده‌ی داخل شدن به مدینه‌ی منوّره را دارد.

* غسل به هنگام وقوف [درنگ کردن و ایستادن] در «مزدلفه» در صبحگاه روز عید قربان [روز دهم ذی‌الحجه.]

* غسل برای وارد شدن به مکه‌ی مکرمه. [ابن عمرب هرگاه می‌خواست به مکه‌ی مکرمه وارد شود، شب در «ذی طوی» می‌ماند تا صبح می‌شد؛ و آنگاه غسل می‌کرد و در روز به مکه‌ی مکرمه داخل می‌شد و می‌گفت: «پیامبر ج چنین می‌کرد». (بخاری و مسلم).

و در این که غسل برای ورود به مکه مستحب است، فرقی نمی‌کند که شخص، اِحرام به حج یا اِحرام به عمره بسته، یا اصلاً اِحرام نبسته باشد.]

* غسل برای طواف زیارت. [ناگفته نماند که غسل برای هر طواف خانه‌ی کعبه، مستحب می‌باشد؛ از این رو غسل برای طواف قدوم (طواف به وقت ورود)، طواف اِفاضه (طواف برای پراکنده شدن) و طواف وداع (طواف به وقت خداحافظی) مستحب و پسندیده می‌باشد؛ زیرا هر سه وقت، وقت تجمع و گردهمایی مردم است.]

* غسل برای نماز کسوف [خورشیدگرفتگی و برای نماز «خسوف»: ماه گرفتگی؛ چون در اینگونه مواقع، مردم تجمّع پیدا می‌کنند، پس همانند غسل جمعه، غسل در این مواقع نیز سنّت است.]

* غسل برای نماز استسقاء [نماز طلب باران؛ زیرا در اینگونه مواقع، مردم تجمّع می‌کنند.]

* غسل به هنگام ترس و وحشت.

* غسل به هنگام تاریکی [که در روز رخ دهد.]

* غسل به هنگام وزیدن بادی شدید و توفانی [در روز یا شب؛ و همچنین غسل، به هنگام پوشیدن جامه‌ای نو؛ برای کسی که از گناهی توبه کرده؛ و برای کسی که از سفری برگشته، مستحب می‌باشد.]