فصل: [عذرهای ترک جماعت]
حضور در نماز جماعت با یکی از این هیجده مورد، ساقط میشود که عبارتند از:
* [هرگاه از آسمان] باران [سختی] ببارد. [و از صحابهش روایت شده که: «کُنّٰا مَعَ الرَّسُوْلِ ج زَمَنَ الْحُدَيْبِيَّةِ فَاَصٰابَنٰا مَطَرٌ لَمْ يَبُلَّ اَسْفَلَ نِعٰالِنٰا؛ فَنٰادٰي مُنٰادِيْ رَسُوْلِ اللهِ ج: صَلُّوْا فِيْ رِحٰالِکُمْ» (ابوداود)؛ «به هنگام حدیبیه، همراه با رسول خدا بودیم که بارانی ما را در برگرفت و به گونهای بود که پایین کفشهای ما را خیس نکرد؛ پس ندا دهندهای از جانب رسول خدا ج ندا کرد که در بار و بنهی خویش نماز بخوانید».]
* هرگاه هوا بسیار سرد باشد [به طوری که شخص نمازگزار، بیم آن داشته باشد که اگر چنانچه در آن هوای بسیار سرد به سوی مسجد بیرون رود، بیمار و دردمند خواهد شد و یا بیماریاش افزایش خواهد یافت.
از نافعس در مورد سرما و باران روایت است: «اِنَّ ابن عمرب اَذَّنَ بِالصَّلٰاةِ فِيْ لَيْلَةٍ ذٰاتَ بَرْدٍ وَّرِيْحٍ. ثُمَّ قٰالَ: اَلٰا صَلُّوْا فِيْ الرِّحٰالِ؛ ثُمَّ قٰالَ: اِنَّ رَسُوْلَ اللهِ ج کٰانَ يَأْمُرُ الْمُؤَذِّنَ اِذٰا کٰانَتْ لَيْلَةَ ذٰاتَ بَرْدٍ وَمَطَرٍ يَقُوْلُ: اَلٰا صَلُّوْا فِي الرِّحٰالِ» (بخاری و مسلم)؛ «ابن عمرب شبی سرد که باد به شدت میوزید، برای نماز، اذان داد و سپس گفت: در خانههایتان نماز بخوانید. سپس گفت: پیامبر ج به مؤذن امر میکرد که اگر شبی سرد و بارانی بود، بگوید: در خانههایتان نماز بخوانید».]
* هرگاه [شخص از ضایع شدن جان و مال خویش در صورت مشغول شدن به جماعت] بیم و ترس داشته باشد.
* هرگاه هوا، سخت تاریک و ظُلمانی باشد.
* هرگاه شخص، زندانی باشد، [چه به خاطر حق کسی زندانی گردیده باشد و چه به ناحق.]
* هرگاه شخص، نابینا باشد.
* هرگا شخص، افلیج باشد.
* هرگاه [هر دو] دست و پای شخص، [یا یکی از دو دست و پای وی] قطع شده باشد.
* هرگاه شخص، دارای درد و علّتی باشد که با آن توان راه رفتن را نداشته باشد.
* هرگاه دست و پا و یا نیمی از بدن فرد، از کار افتاده یا ضعیف و سست و ناتوان شده باشد.
* هرگاه [پس از بارندگی،] در راه گِل و لای سختی وجود داشته باشد؛ [زیرا پیامبرج میفرماید: «اِذَا ابْتَلَّتِ النِّعٰالُ فَالصَّلٰاةُ فِي الرِّحٰالِ» (ابن حجر در تلخيص الحبير ۲/۳۱ و مبارکفوری در تحفة الاحوذي ۲/۳۷۶ و ابن الملقن در خلاصة البدر المنير ۱/۱۸۸ آن را ذکر نمودهاند)؛ «هرگاه کفشها خیس شد، نماز در خانه است».]
* هرگاه فرد، زمینگیر شود و به خاطر بیماریهای مُزمن، قوای وی تحلیل رود و تعطیل گردد.
* پیری و سالخوردگی؛ [یعنی پیرمرد فرتوتی که توانایی پیاده رفتن به مسجد را نداشته باشد.]
* بازگویی و تکرار [احکام و مسائل] فقهی همراه با گروهی که اگر چنانچه به نماز جماعت بروند، تکرار مسائل فقهی را از دست خواهند داد.
* هرگاه غذا در نزد شخص حاضر گردد و او گرسنه باشد و به غذا میل داشته باشد؛ [زیرا ابن عمرب گوید: پیامبر ج فرمود: «اِذٰا وُضِعَ عَشٰاءُ اَحَدِکُمْ وَاُقِيْمَتِ الصَّلٰاةُ فَابْدَؤُوْا بِالْعَشٰاءِ وَلٰا يَعْجَلْ حَتّيٰ يَفْرُغَ مِنْهُ»؛ «وقتی شامتان حاضر شد و نماز برپا گردید، ابتدا شام خویش را بخورید و برای نماز عجله نکنید تا غذایتان را صرف کنید».
و هرگاه هنگام اقامهی نماز، غذا را جلوی ابن عمرب میگذاشتند، تا غذایش را نمیخورد به نماز نمیرفت؛ در حالی که قرائت امام را میشنید. بخاری و مسلم.]
* هرگاه شخص، برای سفر آمادگی میگرفت.
* هرگاه شخص، پرستار بیمار و دردمندی بود و به رَتق و فَتق امور وی میپرداخت.
* هرگاه در شب، باد سختی میوزید؛ و وزیدن باد سخت در روز، عذر ترک جماعت شمرده نمیشود. [و همچنین هرگاه شخص از به راه افتادن قطار، یا پرواز کردن هواپیما در صورت مشغول شدن به جماعت بیم داشته باشد؛
و نیز به هنگام فشار آوردن ادرار و مدفوع، حضور در جماعت ساقط میگردد. عایشهل گوید: از پیامبر ج شنیدم که میفرمود: «لٰاصَلٰاةَ بِحَضْرَةِ طَعٰامٍ وَلٰا وَهُوَ يُدٰافِعُ الْاَخْبَثَيْنِ» (مسلم، ابوداود)؛ «هنگام آماده شدن غذا و فشار آورن ادرار و مدفوع، نمازی نیست».]
و هرگاه شخصی، به جهت عذری از عذرهایی که مباح گردانندهی عدم حضور در جماعت است، از جماعت باز ماند، در آن صورت برای وی، ثواب و پاداش جماعت به دست میآید [و وی بدان نائل میگردد.]