فقه احناف در پرتو آیات قرآن و احادیث

فهرست کتاب

باب: پیرامون جنایات [حجّ و جزای آن‌ها]

باب: پیرامون جنایات [حجّ و جزای آن‌ها]

جنایات»: جمع «جنایت»؛ و عبارت است از ارتکاب آنچه که از آن در حرم نهی به عمل آمده است و چنان‌چه شخص، در حال احرام، یکی از آن‌ها را انجام بدهد، فدیه یا گرفتن روزه یا دادن طعام به مستمندان و ... بر او واجب می‌گردد.]

«جنایت» [در حجّ و عمره] به دو قسم تقسیم می‌گردد:

۱- جنایت بر احرام؛ [یعنی ارتکاب آنچه که در حال احرام از آن نهی شده است؛ یا به تعبیری دیگر، عبارت از آن است که شخص مُحرم، در حال احرام خویش، مرتکب محظوری از محظورات حج گردد؛ با جنایت در افعال و مناسک حج و عمره؛ همانند: ترک واجب؛ مراعات نکردن ترتیب؛ و به تأخیر انداختن فرض یا واجب از وقت آن.]

۲- جنایت بر سرزمین «حَرم».

و جنایت بر سرزمین حرم، به شخص مُحرم اختصاص ندارد، [بلکه شخص مُحرم و غیرمحرم در آن برابر و یکسان است. و جنایت بر «حرم»، عبارت از آن است که، کسی قصد شکار حرم را بنماید؛ با کشتن شکار، یا اشاره نمودن به سوی آن، یا راهنمایی کردن بر شکار، یا این که کسی به درخت حرم یا گیاه آن تعرّض نماید، با قطع کردن یا ریشه‌کن ساختن آن.]

و جنایتی که از ناحیه‌ی شخص مُحرم سر می‌زند، به چندین نوع تقسیم می‌گردد:

برخی از آن‌ها، جنایتی است که با ارتکاب آن، «دم» [گوسفند یا یک هفتم شتر یا گاو] واجب می‌گردد؛ و برخی از آن‌ها، جنایتی است که با ارتکاب آن، صدقه‌ای واجب می‌گردد؛ که اندازه‌ی آن، نصف صاع از گندم [یا قیمت آن] است.

و برخی از آن‌ها، جنایتی است که با ارتکاب آن، چیزی کمتر از نصف صاع از گندم [همانند صدقه‌ی یک مشت از گندم] را واجب می‌گرداند؛ و برخی از آن‌ها، جنایتی است که با ارتکاب آن، پرداخت قیمت و بهاء واجب می‌گردد. و آن عبارت است از: پرداخت فدیه‌ی کشتن نخجیر. و در صورتی که دو شخص مُحرم با همدیگر در کشتن یک نخجیر مشارکت داشته باشند، در آن صورت پرداخت فدیه نیز متعدّد می‌شود [و بر هر یک از آن دو نفر، یک جزای کامل، واجب می‌گردد.]

و «جنایتی که با ارتکاب آن، «دم» [گوسفند یا یک هفتم شتر یا گاو] واجب می‌گردد»، عبارت است از:

۱- هرگاه شخص محرم، عضو کاملی از اعضای بدن [خویش را همچون ران، ساق، بازو، صورت و سر را بدون عذری] خوشبویی زد؛ [با هر نوعی از انواع مواد خوشبویی که باشد. و همچنین اگر جامه‌ای را که به خوشبویی، معطّر ساخته شده بود، به مدّت یک روز کامل پوشید. ابن عمرب گوید: پیامبر ج فرمود: «وَ لٰا تَلْبِسُوْا مِنَ الثِّيٰابِ شَيْئاً مَسَّهُ زَعْفَرٰانُ اَوْ وَرْسٌ» (بخاری، مسلم، ابوداود و نسایی)، «و لباس آغشته به زعفران و ورس را نباید بپوشد».

و پیامبر ج درباره‌ی شخصی که در حال احرام، از شترش افتاد و گردنش شکست و مرد، فرمود: «لٰاتُحَنِّطُوْهُ وَلٰا تُخَمِّرُوْا رَأْسَهُ، فَاَنِّهُ يُبْعَثُ يَوْمَ الْقِيٰامَةِ مُلَبِيّاً» (بخاری، مسلم، ابوداود و نسایی)؛ «بوی خوش به او نزنید و سرش را نپوشانید؛ چون او در روز قیامت، لبیک گویان مبعوث می‌شود».]

۲- یا سر خویش را با «حناء» رنگ و خضاب نماید.

۳- یا خویشتن را با روغن و غیر آن، چرب نماید.

۴- یا لباس دوخته شده بپوشد.

۵- یا به مدّت یک روز کامل، سر خویش را بپوشاند.

۶- یا یک چهارم موی سر [یا یک چهارم ریش] خویش را بتراشد یا برکند. [و اگر چنان‌چه سرش را به جهت عذری تراشید؛ مانند این که حشرات موذی بر سرش پیدا شده بود، پس او صاحب اختیار است؛ اگر می‌خواهد گوسفندی را ذبح کند، یا سه روز را روزه بگیرد، یا شش مستمند و فقیر را خوراک بدهد. و برای هر مستمند و فقیر، نصف صاع - یک صاع معادل سه کیلو و شصت گرم - از گندم یا قیمت آن بدهد.]

۷- یا یک چهارم موی حجامتگاه [خویش را بتراشد و حجامت کند؛] یا یک چهارم موی یکی از زیربغل‌هایش ، یا یک چهارم موی ناحیه‌ی شرمگاهش، و یا یک چهارم موی گردن خویش را بتراشد [یا به نحوی از انحاء،] برکند.

۸- یا ناخن‌های هر دو دست و هر دو پای خویش را در یک مجلس کوتاه نماید. [و اگر چنان‌چه ناخن‌های هر دو دست و هر دو پا را در چند مجلس کوتاه نمود، در آن صورت چهار «دم» بر وی لازم می‌گردد.]

۹- یا ناخن‌های یک دست یا یک پا را کوتاه نماید. [خداوند می‌فرماید: ﴿وَلَا تَحۡلِقُواْ رُءُوسَكُمۡ حَتَّىٰ يَبۡلُغَ ٱلۡهَدۡيُ مَحِلَّهُۥۚ[البقرة: ۱۹۶] «و سرهای خود را نتراشید تا هدی به قربانگاه خود برسد». و علماء و صاحب‌نظران اسلامی، بر حرمت کوتاه کردن ناخن برای شخص محرم، اجماع کرده‌اند.]

۱۰- یا واجبی از واجبات حج را - که پیشتر بدان‌ها اشاره رفت - ترک نماید.

و در کوتاه کردن سبیل، «حکومت عدل» وجود دارد؛ [«حکومت عدل»، آن است که فردی دادگر و عادل، نگاه کند که میزان موی سبیل از یک چهارم موی ریش چه اندازه است، آنگاه به همان اندازه، از «دم» پرداخت شود.]

و «جنایتی که با ارتکاب آن، صدقه واجب می‌گردد و اندازه‌ی آن صدقه، نصف صاع از گندم یا قیمت آن است»، عبارت است از:

۱- هرگاه شخص محرم، کمتر از یک عضو را خوشبو نماید.

۲- یا جامه‌ی دوخته شده را کمتر از یک روز بپوشد.

۳- یا سر خویش را کمتر از یک روز بپوشد.

۴- یا کمتر از یک چهارم موی سر [یا ریش] خویش را بتراشد.

۵- یا شخص محرم، یک ناخن را کوتاه نماید. و همچنین برای هر ناخنی [که از ناخن‌های دست و پا کوتاه می‌کند]، باید نصف صاع از گندم [یا قیمت آن] صدقه بدهد؛ مگر آن که مجموع ناخن‌های کوتاه شده، به اندازه‌ی وجوب یک «دَم» برسد؛ پس در آن صورت هر آنچه را که می‌خواهد می‌تواند از آن کم نماید؛ همانند پنج ناخن که به صورت پراکنده، آن‌ها را کوتاه نموده است.

۶- یا طواف «قدوم» و طواف «صدر» [طواف وداع] را بدون وضو انجام بدهد. و اگر آن را در حال جنابت و ناپاکی انجام داد، ذبح گوسفند واجب می‌گردد.

۷- یا یک شوط از شوط‌های طواف «صدر» [طواف وداع] را ترک نماید؛ و همچنین برای ترک هر شوط از حداقل طواف صدر [و برای ترک هر شوط از شوط‌های سعی میان صفا و مروه] صدقه لازم می‌گردد.

۸- یا زدن سنگریزه‌ای از یکی از سنگریزه‌های سه گانه را ترک نماید. و همچین برای ترک هر سنگریزه [از سنگریزه‌های جمره]، صدقه لازم می‌گردد؛ البته در سنگریزه‌هایی که به اندازه‌ی رمی جمرات یک روز نرسد؛ مگر آن که به میزان وجوب «دم» برسد که در آن صورت هر آنچه را که می‌خواهد می‌تواند از آن کم نماید.

۹- یا موی سر خویش را بتراشد؛ [خواه آن فرد مُحرم باشد یا مُحرم نباشد.]

۱۰- یا ناخن‌های غیر خویش را کوتاه نماید.

و اگر چنان‌چه از روی عذر، از مواد خوشبویی استفاده نمود؛ یا از روی عذر، جامه‌ی دوخته شده پوشید و یا از روی عذر، موی سرش را تراشید، [مانند این که حشرات موذی بر سرش پیدا شده بود،] پس وی مختار است؛ این طور که اگر خواست می‌تواند گوسفندی را ذبح نماید؛ یا شش نفر مستمند و فقیر را به اندازه‌ی سه صاع [از گندم یا قیمت آن] خوراک بدهد؛ [برای هر نفر مستمند و فقیر، نصف صاع از گندم یا قیمت آن بدهد؛] و یا سه روز را روزه بگیرد.

و «جنایتی که با ارتکاب آن، صدقه‌ای کمتر از نصف صاع واجب می‌گردد»، عبارت است از:

هرگاه شپش یا ملخی را بکشد، در آن صورت هر چه می‌خواهد صدقه بدهد. [و اگر دو شپش یا دو ملخ یا سه عدد از این دو نوع را کشت، یک مشت از طعام صدقه بدهد؛ و اگر بر این تعداد افزود، نصف صاع از گندم صدقه بدهد.]

و «جنایتی که با ارتکاب آن، پرداخت قیمت واجب می‌گردد»، عبارت است از آن که:

هرگاه شخص مُحرم، نخجیری را به قتل برساند؛ [از این رو هرگاه شخص مُحرم، نخجیری از حیوانات بیابانی و وحشی را شکار کند؛ یا آن را ذبح نماید و یا به سوی آن اشاره کند و یا شکارچی را بر مکان صید راهنمایی و اشاره کند، پس قیمت آن بر وی واجب گردیده است؛ خواه صید، خوردنی باشد یا غیرخوردنی.]

و «صید» را دو فرد عادل و دادگر در مکانی که در آن شکار شده است، یا در مکانی نزدیک بدان، قیمت‌گذاری نمایند؛ پس اگر قیمت صید به بهای یک «هَدی» [حیوان قربانی] رسید، در آن صورت شخص مُحرم مختار است؛ این طور که اگر خواست می‌تواند هدی را خریداری نموده و آن را [در سرزمین حرم] ذبح نماید؛ و یا اگر هم خواست می‌تواند خوراکی را خریداری نموده و آن را بر فقرا و مستمندان صدقه نماید و برای هر نفر فقیر و مستمندی، نصف صاع از گندم بدهد؛ و یا اگر خواست می‌تواند به جای هر نصف صاعی که به فقیر تعلّق می‌گیرد، یک روز روزه بگیرد. و اگر چنان‌چه در پایان، کمتر از نصف صاع باقی ماند، در آن صورت وی مختار است؛ اگر خواست آن را صدقه نماید و اگر هم خواست می‌تواند به جای آن، یک روز را روزه بگیرد.

[و اگر چنان‌چه قیمت صید به اندازه‌ی بهای یک «هدی» نرسید، پس او مختار است؛ اگر خواست می‌تواند خوراکی را خریداری نموده و آن را صدقه بدهد؛ و اگر هم خواست می‌تواند به جای هر نصف صاع، یک روز کامل روزه بگیرد.]

و در صورتی که پرهای صید را که با آن پرواز نمی‌کند و یا موی آن را برکند و یا عضوی از آن را قطع کند که با قطع آن عضو، او را به گونه‌ای ناقص نکند که نتواند از خودش دفاع کند و فرار نماید، در آن صورت بر وی پرداخت نقصانی واجب می‌باشد که در قیمت حیوان به وجود آورده است؛ [یعنی اگر قیمت صید پیش از زخمی شدن، ده هزار تومان و پس از زخمی شدن، هفت هزار تومان بود، در آن صورت ضامن پرداخت سه هزار تومان می‌شود.]

و با قطع نمودن برخی از دست و پاهای صید، برکندن پرهای آن و شکستن تخم آن، پرداخت قیمت واجب می‌گردد؛ [یعنی اگر چنان‌چه شخص محرم، صیدی را زخمی کند، یا موهای آن را برکند، یا یکی از اعضایش را قطع نماید، در این صورت‌ها، ضامن نقصانی می‌شود که در قیمت حیوان به وجود آورده است.

و همچنین اگر چنان‌چه شخص مُحرم، پرهای پرنده‌ای را کَند، یا پاهای صیدی را قطع نمود، و با این کارش حیوان را به گونه‌ای ناقص گرداند که نتواند از خودش دفاع کند و فرار نماید، در آن صورت باید قیمت کلّ صید را بپردازد. و اگر شخص محرم، تخم‌های صید را شکست، در آن صورت اگر چنان‌چه از میان تخم، جوجه‌ای مرده بیرون آمد، در آن صورت قیمت زنده‌ی آن بر وی واجب می‌گردد؛ و اگر در میان تخم، جوجه‌ای وجود نداشت، تنها قیمت تخم بر وی واجب می‌شود.]

و با کشتن حیوانات درنده [که گوشتشان خورده نمی‌شود،] نباید قیمت جزاء و فدیه‌ی آن، از یک گوسفند بیشتر گردد. [یعنی اگر چنان‌چه شخص محرم، حیوانات درنده یا دیگر حیواناتی که گوشتشان خورده نمی‌شود را به قتل رساند، در آن صورت با کشتن حیوانات درنده که گوشتشان خورده نمی‌شود، جزاء بر فرد جنایتکار واجب می‌گردد و قیمت این اجزاء و فدیه، نباید از یک گوسفند بیشتر گردد.]

و اگر حیوان درنده‌ای بر شخص محرم حمله‌ور شد و او [به خاطر دفاع از جان خویش] آن را کشت، در آن صورت چیزی از جزاء بر وی واجب نمی‌گردد. و هرگاه فرد غیرمُحرم، شکار حَرَم را بکشد و یا گیاهان و درختان خودروی حَرَم را قطع نماید و یا گیاهان و درختانی که [در مالکیت کسی نیست و] مردم آن‌ها را نکاشته‌اند، قطع و ریشه‌کن نماید، در آن صورت برای فدیه و جزای آن‌ها، گرفتن روزه کفایت نمی‌کند، بلکه باید قیمت آن‌ها را بپردازد.

و چراندن گیاهان حرم و قطع و ریشه‌کن ساختن آن‌ها حرام است، مگر گیاه «اذخر» و «قارچ» که چراندن و قطع نمودن آن دو، درست است. [و «اذخر»: گیاهی است خوشبو و با شاخه‌های باریک که برگ‌هایش ریز و سرخ‌رنگ یا زرد و تندبو است. این گیاه، دارای شکوفه‌های سفید و بیخ آن، ستبر و ساییده برگ می‌باشد. و بیخ آن را در زبان عربی «غسول» می‌گویند و با آن، دست می‌شویند. و در فارسی به یک قسمت آن «والان» یا «بیخ والان» می‌گویند. و «گور گیاه» و «کاه مکه» نیز بدو می‌گویند.]