فقه احناف در پرتو آیات قرآن و احادیث

فهرست کتاب

فصل: پیرامون آنچه که به وسیله‌ی آن، هلال ماه [رمضان و دیگر ماه‌ها] ثابت می‌گردد؛ و درباره‌ی روزه‌ی روز شک [یوم الشک]

فصل: پیرامون آنچه که به وسیله‌ی آن، هلال ماه [رمضان و دیگر ماه‌ها] ثابت می‌گردد؛ و درباره‌ی روزه‌ی روز شک [یوم الشک]

و غیر آن از دیگر احکام و مسائل اسلامی.

[فرا رسیدن هلال] ماه رمضان، از دو طریق به اثبات می‌رسد:

۱- دیده شدن هلال ماه رمضان. [بدین معنی که اگر هلال ماه در شب سی‌ام ماه شعبان مشاهده گردید، فردای آن روز، روزه‌ی ماه رمضان واجب می‌شود؛ زیرا پیامبر ج می‌فرماید: «صُوْمُوْا لِرُؤْيَتِهِ وَاَفْطِرُوا لِرُؤْيَتِهِ؛ فَاِنْ غُمَّ عَلَيْکُمْ فَاَکْمِلُوْا عِدَّةَ شَعْبٰانَ ثَلٰاثِيْنَ» (بخاری و مسلم)؛ «هر گاه هلال ماه را دیدید، روزه بگیرید؛ و هر گاه دوباره آن را دیدید، روزه را به پایان برسانید؛ و اگر چنان‌چه هوا ابری بود و هلال ماه بر شما پوشیده و نهان ماند، در آن صورت، سی روز شعبان را کامل کنید».]

۲- و یا اگر چنان‌چه [هوا ابری بود و] هلال ماه بر مردم پوشیده و نهان بود و هلال دیده نمی‌شد، در آن صورت، سی روز کامل ماه شعبان محاسبه گردد؛ [از این رو، بر مسلمانان واجب است تا در بیست و نهم ماه شعبان، به جستجوی هلال ماه برآیند؛ اگر آن را دیدند، روزه بگیرند. و اگر هوا ابری بود و هلال ماه بر آن‌ها پوشیده ماند، در آن صورت سی روز شعبان را کامل کنند و فردای آن روز را روزه‌ی رمضان بگیرند؛ پس یکی دیگر، از دو طریق اثبات فرا رسیدن ماه رمضان، سی روز کامل شدن ماه شعبان که ماه پیش از رمضان است، می‌باشد؛ و چنان‌چه ماه شعبان، سی روز کامل گردید، روز بعد از آن، نخستین روز ماه رمضان خواهد بود]

و روز شک، همان روزی است که پس از بیست و نهم ماه شعبان قرار داشته باشد؛ اینگونه که [هوا ابری باشد و] هلال ماه بر مردم پوشیده و نهان باشد و دانسته نیز نشود که آیا هلال ماه رمضان در آن طلوع کرده است یا خیر؟ یعنی جانب دانستن و ندانستن، در آن - به خاطر [ابری بودن هوا و] پوشیده بودن حالت ماه - یکسان و برابر باشد؛ و گرفتن هر روزه‌ای در روز شک [با نیت فرض، یا با نیتی که در حال تردّد میان فرض و نفل است،] مکروه می‌باشد؛ مگر روزه گرفتن در روز شک، با نیت نفل، که مکروه نیست؛ البته در صورتی که قاطعانه و به صورت حتمی، نیت نفل را نموده باشد؛ و همچنین دو دلی و تردیدی در بین آن و روزه‌ای دیگر وجود نداشته باشد.

[به هر حال، روزه گرفتن در روز شک با نیت فرض، یا با نیتی که در حال تردّد میان فرض و نفل است، مکروه می‌باشد؛ ولی روزه گرفتن در روز شک با نیت نفل، مکروه نیست؛ اگر چنان‌چه قاطعانه نیت نفل را نمود؛ و کسی که در میان گرفتن روزه و خوردن آن، متردّد و دو دل بود، روزه‌ی وی صحیح نیست؛ زیرا عمار بن یاسرس گوید: «مَنْ صٰامَ الْيَوْمَ الَّذِيْ شَكَ فِيْهِ، فَقَدْ عَصٰي اَبَاالْقٰاسِمَ ج» (ترمذی، ابوداود، نسایی و ابن ماجه)؛ «کسی که در روز شک روزه گیرد، با پیامبر ج مخالفت کرده است».]

و اگر چنان‌چه [فردی در روز شک، به نیت نفل روزه گرفت؛ سپس] آشکار گردید که این روز، از رمضان بوده است، در آن صورت آن روزه از وی به جای روزه‌ی رمضان پذیرفته می‌شود [و بر وی، قضا آوردن این روز، لازم نیست.]

و اگر فردی در روز شک، در میان گرفتن روزه و خوردن آن، متردّد و دودل و حیران و سرگردان بود، در آن صورت روزه‌ی وی صحیح نمی‌باشد و روزه دار به شمار نمی‌آید.

و روزه گرفتن یک یا دو روز از آخر ماه شعبان [پیش از ماه رمضان،] مکروه است؛ ولی روزه گرفتن [از آخر ماه شعبان] پیش از فرا رسیدن دو روز مانده به ماه رمضان، مکروه نیست. [ابوهریرهس گوید: «لٰايَتَقَدَّمَنَّ اَحَدُکُمْ رَمَضٰانِ بِصَوْمِ يَوْمٍ اَوْ يَوْمَيْنِ اِلّٰا اَنْ يَّکُوْنَ رَجُلٌ کٰانَ يَصُوْمُ صَوْمَهُ، فَلْيَصُمْ ذٰلِكَ الْيَوْمَ» (بخاری و مسلم)؛ «هیچ کدام از شما یک یا دو روز قبل از رمضان روزه نگیرد، مگر این که به روزه گرفتن در آن روز عادت داشته باشد که در آن صورت می‌تواند آن روز را روزه بگیرد».]

و [مناسب است که] مُفتی، عموم مردم را در روز شک به انتظار کشیدن [تا پیش از چاشتگاه،] بدون نیت روزه دستور دهد؛ سپس هر گاه وقت نیت تمام شد و وضعیت [هلال ماه] مشخّص و معلوم نگردید، در آن صورت آن‌ها را به خوردن دستور دهد؛ و خود مُفتی، قاضی و دیگر نُخبگان و شخصیت‌های مهم، در روز شک [به نیت نفل و به صورت نهان و پوشیده] روزه بگیرند.

و مراد از نخبگان و شخصیت‌های برجسته: کسانی‌اند که توان کنترل خویش را از تردید و دودلی در نیت، و ملاحظه و توجه و دقّت و رعایت در این که روزه‌اش از فرض قرار بگیرد [اگر چنان‌چه روز شک، در رمضان واقع شده بود] را داشته باشد. [یعنی نخبگان جامعه‌ی اسلامی، افرادی هستند که روز شک را با نیتی که در حال تردّد میان فرض و نفل است، روزه نگیرند؛ و همچنین به گونه‌ای روز شک را روزه بگیرند که اگر احیاناً آشکار گردید که روز شک، از رمضان بوده است، آن روز از آن‌ها به جای روزه‌ی فرض رمضان پذیرفته شود به گونه‌ای که قضا آوردن آن روز بر آن‌ها لازم نگردد.]

[اثبات رؤیت هلال ماه رمضان و ماه شوّال:]

و کسی که به تنهایی هلال ماه رمضان، یا هلال عید [ماه شوّال] را ببیند، ولی سخنش در این زمینه [از جانب پیشوای مسلمانان،] مورد پذیرش قرار نگیرد، در آن صورت روزه گرفتن بر خود وی لازم است؛ و [هرگاه به تنهایی، هلال عید را دید و] به دیدن هلال ماه شوّال یقین پیدا کرد، [و سخن وی در این زمینه، مورد قبول قرار نگرفت، در آن صورت همراه سائر مسلمانان، روزه بگیرد و به دیدن خویش، عمل نکند] و برای وی خوردن، جایز نیست؛ [زیرا ابوهریرهس گوید: پیامبر ج فرمود: «اَلصَّوْمُ يَوْمَ تَصُوْمُوْنَ وَالْفِطْرُ يَوْمَ تُفْطِرُوْنَ، وَالْاَضْحٰي يَوْمَ تُضَحُّوْنَ» (ترمذی و ابن ماجه)؛ ‌«روزه‌ی رمضان باید روزی باشد که همه روزه می‌گیرید و عید باید در روزی باشد که همه عید می‌کنید و عید قربان روزی است که همه قربانی می‌کنید».]

و اگر [کسی هلال ماه رمضان و هلال ماه شوّال را به تنهایی ببیند و همراه با سائر مسلمانان] در این دو وقت، روزه نگیرد، باید آن دو وقت را قضا بیاورد، ولی در این دو صورت، کفّاره‌ای به وی تعلّق نمی‌گیرد؛ اگر چه - بنا به قول صحیح - پیش از آن که قاضی سخنش را رد کند، [به دیدن خویش عمل نماید و] روزه‌اش را بخورد.

و هرگاه در آسمان، علّتی از ابر یا گرد و غبار و امثال آن [از قبیل دود و مِه] باشد، در آن صورت برای اثبات رؤیت هلال ماه مبارک رمضان، خبر دادن یک مسلمان عادل، یا - بنا به قول صحیح - خبر دادن فردی که وضعیت و حالاتش پوشیده و پنهان باشد، مورد قبول و پذیرش و اقع می‌گردد؛ و [همچنین خبر دادن وی پذیرفته می‌شود اگر چنان‌چه] بر گواهی یک نفر همانند خودش، شهادت و گواهی بدهد؛ و فرقی نمی‌کند که این یک نفر، زن باشد یا برده؛ و یا فردی باشد که در «حدّ قذف» [تهمت ناروا به زنان و مردان عفیف و پاکدامن] شلاق خورده باشد و از کرده‌اش توبه نموده باشد.

بنابراین، [در خبر دادن رؤیت هلال رمضان،] لفظ «شهادت» و «دَعوی» [ادّعا و مطالبه] شرط نمی‌باشد؛ [یعی شرط نیست که چنین بگوید: «گواهی می‌دهم بر ثبوت رؤیت هلال رمضان»؛ یا «ادّعا می‌کنم که رؤیت هلال ماه رمضان، ثابت شده است».]

و برای رؤیت هلال عید، در صورتی که در آسمان علّتی [از ابر و گرد و غبار و غیره] وجود داشته باشد، شهادت دو مرد آزاد [، عاقل، بالغ و عادل]، یا گواهی یک مرد آزاد و دو زن آزاد - بدون لفظ «دَعوی» - شرط می‌باشد.

و هرگاه آسمان، ابری و غبارآلود نباشد، پس برای رؤیت هلال رمضان و رؤیت هلال عید فطر، لازم است که جمع بزرگی از مسلمانان به دیدن و خبر دادن رؤیت، گواهی بدهند؛ و میزان «جمع بزرگ مردم» - بنا به قول صحیح‌تر - : به صلاح دید امام و دیدگاه پیشوای مسلمانان، بستگی دارد.

و هرگاه به وسیله‌ی شهادت یک نفر مسلمان، [هلال ماه رمضان ثابت گردید و پس از آن، سی روز رمضان] کامل شد؛ و این در حالی است که [در روز سی‌ام رمضان،] هلال عید فطر را ندید؛ و آسمان نیز صاف و بدون ابر و غبار بود، در آن صورت خوردن، حلال نیست، [بلکه بر همه لازم است که روزه بگیرند.]

و در صورتی که [هلال ماه رمضان،] با گواهی دو نفر عادل، ثابت گردیده بود [ و سی روز رمضان کامل شد ولی هلال ماه شوّال دیده نشد؛ و این در حالی است که آسمان، صاف و بدون ابر و غبار است]، در آن صورت در ترجیح [خوردن یا روزه گرفتن،] اختلاف صورت گرفته است؛ [در کتاب‌های «الدراية»، «الخلاصة» و «البزّازية» چنین آمده است که در آن صورت، خوردن حلال است؛ و در کتاب «مجموع النوازل» چنین آمده است که خوردن، درست نیست؛ بکله روزه گرفتن، لازم می‌باشد.]

و در صورتی که در آسمان، علّتی [از ابر، گرد و غبار و مِه و دود] باشد، [در میان علماء و صاحب‌نظران فقهی،] هیچ اختلافی در این نیست که خوردن روزه، حلال می‌باشد، اگر چه هلال رمضان با شهادت یک نفر نیز ثابت گردیده باشد.

و [حکم] هلال عید قربان، به سان [حکم] هلال عید فطر است؛ و رؤیت هلال سایر ماه‌ها، با شهادت دو مرد عادل، یا شهادت یک مرد آزاد و دو زن آزاد که «حدّ قذف» بر آن‌ها جاری نگردیده باشد، به اثبات می‌رسد. [و «حدّ قذف»: به حدّی گفته می‌شود که بر تهمت زننده‌ی به زنا، جاری شود.

به هر حال، اگر در شب بیست و نهم شعبان، آسمان ابری و غبارآلود بود، و فردی گواهی داد که وی در این شب، هلال ماه را دیده است، در این صورت رؤیت هلال رمضان، با خبر دادن یک مسلمانِ عادل - چه زن و چه مرد، و چه آزاد و چه برده - به اثبات می‌رسد؛ و گواهی وی مورد قبول واقع می‌گردد.

و اگر در بیست و نهم شعبان، آسمان ابری و غبارآلود نبود؛ و یک یا دو نفر گواهی دادند که آن‌ها هلال ماه رمضان را دیده‌اند، در آن صورت رؤیت هلال رمضان و رؤیت هلال عید فطر ثابت نمی‌شود مگر با دیدن جمع بزرگی از مسلمانان که به دیدن و خبر دادن آنان، یقین حاصل شود.

و در مورد اثبات هلال عید فطر: اگر چنان‌چه آسمان، ابری و غبارآلود بود، در آن صورت امام و پیشوای مسلمانان، رؤیت هلال عید را نمی‌پذیرد مگر با شهادت دو مرد یا یک مرد و دو زن؛ امّا اگر آسمان ابری و غبارآلود نبود، پس رؤیت هلال عید ثابت نمی‌شود مگر با دیدن جمع بزرگی که به دیدن و خبر دادن آنان، یقین حاصل شود.

و اگر کسی به تنهایی هلال رمضان را دید، امّا سخن وی در این ارتباط از جانب پیشوای مسلمانان مورد قبول قرار نگرفت، در آن صورت روزه گرفتن بر خود وی لازم است؛ و اگر چنان‌چه به تنهایی، هلال عید را دید و سخن وی در این زمینه، مورد قبول قرار نگرفت، در آن صورت همراه سایر مسلمانان، روزه بگیرد و به دیدن خویش، عمل نکند.]

و هرگاه رؤیت هلال، در محل طلوع خورشید در سرزمین و منطقه‌ای [از سرزمین‌ها و مناطق] ثابت گردید، در آن صورت - بنا به ظاهر مذهب - روزه گرفتن بر سایر مردمِ [مناطق و سرزمین‌های همجوار آن] لازم می‌گردد؛ و فتوا نیز همین است؛ و بیشتر مشایخ نیز بر همین باور و دیدگاه می‌باشند.

و رؤیت هلال در روز، معتبر نمی‌باشد؛ خواه [دیدن آن،]‌ پیش از زوال خورشید باشد یا پس از آن؛ - بنا به قول مختار و برگزیده [در مذهب احناف] - رؤیت هلال، در شب آینده‌ی آن، معتبر می‌باشد. [یعنی رؤیت هلال ماه، به وقت شامگاه هر ماه معتبر می‌باشد؛ زیرا پیامبر ج می‌فرماید: «صُوْمُوْا لِرُؤْيَتِهِ واَفْطِرُوْا لِرُؤْيَتِهِ»؛ «هرگاه هلال ماه را دیدید، روزه بگیرید و هرگاه دوباره آن را دیدید؛ روزه را به پایان برسانید». از این رو، واجب است که رؤیت، مقدّم بر روزه و افطار باشد؛ بنابراین، رؤیت هلال ماه، به وقت شامگاه هر ماه، معتبر می‌باشد.]