باب: پیرامون نماز مسافر
[سفر، موجب مشقّت و دشواری است و گمان مشقت و رنج در سفر میرود و مشقّت و رنج، آسانگیری و سهولت را ایجاب میکند؛ از این رو، شارع مقدّس اسلام، در سفر، نمازهای چهار رکعتی را به دو رکعتی تخفیف داده و پایین آورده است.
قرآن کریم و سنّت نبوی و اجماع امّت اسلامی بر آن دلالت دارند که در سفر، کوتاه کردن نماز و شکسته خواندن آن جایز است.
خداوند بلندمرتبه میفرماید: ﴿وَإِذَا ضَرَبۡتُمۡ فِي ٱلۡأَرۡضِ فَلَيۡسَ عَلَيۡكُمۡ جُنَاحٌ أَن تَقۡصُرُواْ مِنَ ٱلصَّلَوٰةِ إِنۡ خِفۡتُمۡ أَن يَفۡتِنَكُمُ ٱلَّذِينَ كَفَرُوٓاْۚ﴾[النساء: ۱۰۱] «هرگاه در زمین به مسافرت پرداختید و نماز را کوتاه خواندید، گناهی بر شما نیست اگر ترسیدید که کافران، بلایی به شما برسانند و به فتنهای گرفتارتان گردانند».
از یعلی بن امیهس روایت است: از عمربن خطابس دربارهی این آیه سؤال کردم و گفتم: با توجه به این آیه، قصر نماز به وقتی اختصاص دارد که از کافران در امان نباشیم؛ ولی الان مردم در امنیت هستند؟ عمرس گفت: من هم مثل تو از این امر شگفتزده شدم و از پیامبر ج در این باره سؤال کردم. پیامبر ج فرمود: «صَدَقَةٌ تَصَدَّقَ اللهُ بِهٰا عَلَيْکُمْ فَاقْبِلُوا صَدَقَتَهُ» (مسلم، ابوداود، نسایی، ابن ماجه و ترمذی)؛ «صدقهای است که خداوند به شما داده است؛ پس صدقهاش را قبول کنید».
ابن عباسب گوید: «فَرَضَ اللهُ الصَّلٰاةَ عَلٰي لِسٰانِ نَبِيِّکُمْ ج فِي الْحَضَرِ اَرْبَعاً وَفِي السَّفَرِ رَکْعَتَيْنِ وَفِيْ الْخَوْفِ رَکْعَةً» (مسلم، ابوداود، نسایی و ابن ماجه)؛ «خداوند از زبان پیامبر ج نماز را بر شما، در حَضَر چهار رکعت، در سفر دو رکعت و در هنگام خوف، یک رکعت واجب کرده است».
عمرس گوید: «صَلٰاةُ السَّفَرِ رَکْعَتٰانِ وَصَلٰاةُ الْجُمُعَةِ رَکْعَتٰانِ وَالْفِطْرُ وَالْاَضْحٰي رَکْعَتٰانِ تَمٰامٌ غَيْرَ قَصْرٍ عَلٰي لِسٰانِ مُحَمَّدٍ ج» (نسایی و ابن ماجه)؛ «از زبان محمد ج نماز سفر، دو رکعت و نماز جمعه، دو رکعت و نماز عید فطر و قربان، دو رکعت است؛ کاملاند نه قصر».
و عایشهل گوید: «اَلصَّلٰاةُ اَوَّلُ مٰا فُرِضَتْ رَکْعَتَيْنِ، فَاُقِرَّتْ صَلٰاةُ السَّفَرِ وَاُتِمَّتْ صَلٰاةُ الْحََضَرِ» (بخاری و مسلم)؛ «ابتدا که نماز فرض شد، دو رکعت دو رکعت بود؛ نماز سفر به حال خود (دو رکعتی) باقی ماند و نماز حضر، کامل (چهار رکعتی) شد».
از ابن عمرب روایت است: با پیامبر ج، ابوبکرس، عمرس و عثمانس مسافرت کردهام و ندیدهام که هیچکدام از آنها تا وقتی که فوت کردند، از دو رکعت بیشتر بخوانند، بخاری، مسلم، ابوداود و نسایی.]
کمترین مسافت سفری که احکام و مسائل به وسیلهی آن تغییر میکند [و در آن کوتاه کردن نماز واجب میگردد و خوردن روزهی رمضان، مباح میشود،] سفری است که مسافت آن را، سه روز از کوتاهترین روزهای سال با راه پیمودن متوسط و میانه طی نماید؛ البته با در نظر گرفتن استراحت کردن و تجدید قوا کردن [در مهمانسراها و مسافرخانهها؛ اینطور که در مهمانسراها برای خوردن، نوشیدن، اجابت مزاج، گزاردن نماز و ... بیاساید و استراحت نماید.]
و سَیر [راه پیمودن] متوسط و میانه عبارت است از: راه پیمودن با شتر و پیادهروی در خشکی و کوه بدانچه که با آن سازگار و متناسب است.
و اعتبار راه پیمودن متوسط و میانه، در دریا، به اعتدال و همسان بودن باد است. [و هر کس، مسافت سه روز را - به عنوان مثال: در یک ساعت و با یک سواری سریعالسیر همچون قطار و هواپیما و غیره - بپیماید، در آن صورت نیز کوتاه کردن نماز بر او واجب میگردد.
نویسندهی کتاب «هدایة» گوید: مراد از سفری که احکام و مسائل به وسیلهی آن تغییر میکند، سفری است که انسان نیت میکند تا مسافت راه سه روز را با سیر متوسط - که همان پیاده رفتن یا راه پیمودن شتر است - بپیماید.
و امام ابوحنیفه/ این مسافت را بر مبنای «مرحله و منزل» اندازه میگیرد. و در حقیقت این اندازهگیری، درست و صحیح است؛ و اندازهگیری مسافتِ راه سفر، به «فرسخ» معتبر نمیباشد.
در کتاب «الکفاية» چنین آمده است: مراد از عبارت «سفری که احکام و مسائل به وسیلهی آن تغییر میکند»، احکامی همانند: کوتاه گردانیدن نماز (قصر)؛ خوردن روزه؛ مدت مسح موزه تا سه روز؛ ساقط شدن فرضیت نماز جمعه؛ ساقط شدن فرضیت نمازهای عید فطر و عید قربان؛ ساقط شدن قربانی کردن در عید قربان و تحریم بیرون شدن زنِ آزاد بدون محرم میباشد.
و علماء و فقهایی که مسافت سفر را با «فرسخ» اندازهگیری میکنند، در تعیین میزان و اندازهی فرسخ با همدیگر اختلاف کردهاند: برخی آن را به ۲۱ و برخی ۱۸ و برخی دیگر ۱۵ فرسخ گفتهاند؛ ولی فتوا به ۱۸ فرسخ است؛ زیرا حدّ میانه است.
و در زمان کنونی ما، مسافران نیاز مبرم به این دارند که مسافت سفرشان به میل و فرسخ اندازهگیری شود؛ و اگر به سان متأخرین، اندازهی مسافت سفر به فرسخ فتوا داده شود، این فتوا بهتر و آسانتر برای مردم خواهد بود.
علامه محمد عاشق الهی گوید: اگر ما برای مسافت سفر، ۱۸ فرسخ را - که نظریهی متوسط و میانه نیز است - انتخاب کنیم، در این صورت مسافت سفر ۵۴ میل میشود؛ زیرا هر فرسخ، سه میل است؛ و اگر میل را با کیلومتر رایج در زمان خودمان بسنجیم، مسافت سفر بیش از ۹۸ کیلومتر میشود؛ و اگر برای مسافت سفر ۱۵ فرسخ را انتخاب کنیم، در این صورت مسافت سفر، ۴۵ میل و بیش از ۸۲ کیلومتر میشود.
و بر مبنای قول کسانی که مسافت سفر را ۱۶ فرسخ میدانند؛ ۱۶ فرسخ معادل با ۸۸ کیلومتر است. ر.ک: سیری در مسائل قدوری ج ۱ ص ۱۴۲-۱۴۳]
پس هر کس نیت سفر را کرد [و با این نیت ، از شهر یا روستای خویش بیرون شد،] در آن صورت نمازهای فرض چهار رکعتی خویش را قصر نماید؛ [و «قصر»: به این معنی است که نمازهای چهار رکعتی ظهر، عصر و عشاء را به جای چهار رکعت، دو رکعت بخواند؛ ولی در نمازهای مغرب، صبح، وتر، سنّت و نفل، نماز را کوتاه نگرداند.
و کوتاه کردن نماز، در هر سفری جواز دارد،] اگر چه مسافرت مسافر، برای انجام یک عمل گناه و بِزه و معصیت و خیانت باشد؛ [همچون دزدی، راهزنی و ... . به دیگر سخن، کوتاه کردن نماز در هر مسافرتی جایز است؛ چه آن سفر، سفر طاعت بوده باشد همچون حج، جهاد و ... یا امر مباحی باشد، همچون تجارت؛ و یا برای امری باشد که در آن معصیت و گناه است؛ همچون دزدی.]
[چه وقت کوتاه کردن نماز را شروع نماید:]
و [کوتاه کردن نماز جواز ندارد مگر] آنگاه که شخص مسافر، از محل اقامت و سکونت خویش بیرون شود. و همچنین [کوتاه کردن نماز جایز نیست؛ مگر آنگاه که شخص مسافر،] از فناء و محدودهای که به محل سکونت وی چسبیده و متّصل است، عبور نماید.
و اگر چنانچه در بین محل سکونت و بین فناء و محدودهی محل سکونت، با مزرعه و کشتزار یا به مسافتی به اندازهی سیصد تا چهار صد قدم[غلوة: مسافتی که بتوان تیر را پرتاب کرد] فاصله ایجاد شد، در آن صورت عبور کردن از فناء و محدودهی محل سکونت، شرط نیست.
و فناء و محدودهی محل سکونت، عبارت از مکانی است که برای مصالح و منافع عمومی شهر، مهیا و آماده شده است؛ همانند: اماکنی که برای اسبدوانی و دفن مردگان [و پایانهی مسافربری] طراحی و تهیه شده است.
[شرطهای صحّت نیت سفر:]
و برای صحّت نیت سفر، سه چیز شرط قرار داده شده است که عبارتند از:
* فردی که نیت سفر را کرده است، در سفر خویش باید مستقل باشد.
* شخصی که نیت سفر را کرده است، باید بالغ باشد.
* مسافت سفر، کمتر از سه روز نباشد.
و بر مبنای این شرایط، کوتاه کردن نماز افراد ذیل واجب نیست:
کسی که از آبادی و محدودهی محل سکونت و اقامت خویش عبور نکرده است؛ یا از آبادی و محدودهی محل سکونت خویش عبور کرده، ولی کودکی نابالغ است و یا شخصی است که تابع و پیرو [زیردست و فرمانبر] آقا و سرور خویش است؛ و سرور و رئیسش نیز، نیت سفر را نکرده است؛ همانند زنی که در سفر به همراه شوهرش و بردهای که به همراه خواجه و اربابش و سربازی که به همراه فرماندهی خویش است؛[بنابراین اگر چنانچه مسافر، کودکی نابالغ بود، در آن صورت کوتاه کردن نماز بر وی واجب نیست. و همچنین شوهر وی، نیت سفر نکرده بود؛ زیرا زن، تابع شوهر خویش است. و نیت سفر کردن خدمتکار و برده نیز اعتبار ندارد؛ اگر چنانچه ارباب و خواجهاش نیت سفر را نکرده بود؛ زیرا خدمتکار و برده، تابع و پیرو رئیس و اربابش میباشد.
و همچنین نیت سفر کردن سرباز و سپاهی نیز اعتباری ندارد؛ اگر چنانچه فرمانده وی، نیت سفر را نکرده بود؛ زیرا سرباز، تابع فرمانده خویش است.] و یا نیت پیمودن کمتر از سه روز را نموده بود؛ [از این رو، اگر چنانچه نیت مسافت سفر - با سیر پیاده - را کمتر از سه روز نمود، در آن صورت نمیتواند نمازش را کوتاه بخواند.]
و اعتبار نیت اقامت و سفر، از اصل [همانند: شوهر، ارباب و فرمانده] در نظر گرفته میشود نه از پیرو و تابع [همانند: زن، برده، خدمتکار و سرباز]؛ اگر چنانچه - بنا به قول صحیحتر - تابع و پیرو، نیت آقا و سرور و رئیس و فرمانده خویش را بداند. [از این رو، اگر چنانچه، سرور و رئیس و متبوع و آقا، نیت اقامت را نمود، در آن صورت تا زمانی که تابع و پیرو، نسبت به نیت وی آگاهی پیدا نکند، نمیتواند نماز خویش را کامل ادا نماید.]
و از دیدگاه ما [اضاف]، کوتاه خواندن نمازهای چهار رکعتی در سفر [قصر]، «عزیمت» [ثابت و مؤکّد و لازم و حتمی] میباشد؛ از این رو، هرگاه مسافر، نماز چهار رکعتی را کامل بخواند و بعد از دو رکعت اول، به اندازهی تشهّد در قعده بنشیند، در آن صورت نمازش به همراه کراهیت درست است؛ [بنابراین، دو رکعت اول، «فرض» و دو رکعت اخیر «نفل» میگردد؛ ولی این نماز مکروه میباشد، به جهت آن که نمازگزار، سلام را از محل آن به تأخیر انداخته است.]
و اگر چنانچه مسافر، نماز چهار رکعتی را کامل خواند و پس از دو رکعت اول، به اندازهی تشهّد در قعده ننشست، در آن صورت نماز وی درست نیست؛ [زیرا به خاطر ترک قعده - که فرض است - تمامی نمازش نفل میگردد؛ از این رو، باید نمازش را اعاده کند،] مگر آن که وقتی به سوی رکعت سوم بلند میشود، نیت اقامت را نماید؛ [یعنی اگر چنانچه پس از دو رکعت اول، به اندازهی تشهّد به قعده ننشست؛ سپس به سوی رکعت سوم بلند شد و پیش از آن که سجدهی رکعت را انجام بدهد، نیت اقامت را نمود، در آن صورت، نمازش درست میباشد؛ زیرا با نیت اقامت، نماز فرض وی، تبدیل به چهار رکعت شد؛ و پرواضح است که در نمازهای فرض چهار رکعتی، با ترک قعدهی اول، نماز فاسد نمیگردد؛ بلکه برای جبران آن، سجدهی سهو کفایت میکند.]
[مدّت کوتاه کردن نماز:]
مسافر، باید پیوسته نمازهای فرض چهار رکعتی خویش را کوتاه بخواند تا آنگاه که از سفر باز میگردد و به شهر خویش وارد میشود؛ و یا مسافر برای مدّت پانزده روز [یا بیشتر]، در شهر یا روستایی، نیت اقامت را نماید [که در آن صورت نیز باید نمازهای چهار رکعتی خویش را کامل بخواند.]
و اگر چنانچه نیت اقامت را برای مدّت کمتر از پانزده روز کرد، باید همچنان نمازهای فرض چهار رکعتی خویش را کوتاه گرداند؛ و یا اگر چنانچه نیت اقامت را نکرد و سالها بدون نیت اقامت در سفر باقی ماند، در آن صورت نیز نمازهای فرض چهار رکعتی خویش را کوتاه بخواند؛ [زیرا روایت شده که علقمة بن قیس در خوارزم، دو سال بدون نیت اقامت باقی ماند و با آن وجود، نمازهای فرض خویش را کوتاه میگردانند. (مصنّف ابن ابی شیبه و سنن سعید بن منصور). و از ابن عمرب، سعد بن ابی وقاصس و ابن عباسب نیز روایاتی بدین سان نقل شده است که آنها را زیلعی در «نصب الرایة» ۳/۲۵۳ نقل نموده است.]
و نیت اقامت در این مکانها صحیح نیست:
* نیت اقامت در دو شهر که «شب ماندن و اقامت شبانه و بیتوته کردن» در یکی از آنها را مشخّص و معین نگرداند.
* نیت اقامت در صحرا و بیابان درست نیست؛ [زیرا بیابان و صحرا، به عنوان مسکن و محل اقامت وی، به شمار نمیآید]؛ و از این حکم، چادرنشینان و صحرانشینان، مستثنی هستند؛ [زیرا نیت اقامت در صحرا و بیابان برای آنها درست است؛ بدان خاطر که بیابان و صحرا، به صورت مسکن و محل اقامت آنها درآمده است.]
* و نیت اقامت برای لشکر و سپاه ما مسلمانان در «دار حرب» [سرزمین دشمن] درست نیست؛ [از این رو، بر سپاهیان اسلام لازم است تا نمازهای خویش را کوتاه بخوانند؛ زیرا نیت آنها فاقد اعتبار میباشد.]
* و همچنین نیت اقامت برای سپاه اسلام در سرزمین ما مسلمانان [یعنی در «دار اسلام»] به هنگام محاصرهی اهل بَغی [گروه و جماعتی که علیه نظام اسلامی قیام و سرکشی کردهاند] درست نیست.
[اقتدا کردن مسافر به امام مقیم، و اقتدا نمودن فرد مقیم به امام مسافر:]
و هرگاه شخص مسافر در وقت نماز، به پیشنماز مقیم اقتدا کرد، در آن صورت اقتدایش درست است؛ و در این صورت مسافر به پیروی از امام خویش، نمازهای خود را به طور کامل - چهار رکعت - بخواند.
و اگر چنانچه شخص مسافر، پس از خارج شدن وقت نماز، به امام مقیم اقتدا کرد، در آن صورت اقتدایش درست نیست؛ [زیرا نماز فرض مسافر، پس از خارج شدن وقت، تغییر نمیکند.] و اقتدای شخص مقیم به امام مسافر، در هر دو صورت درست است؛ [یعنی اگر چنانچه شخص مقیم، در وقت نماز یا پس از خارج شدن وقت نماز، به پیشنماز مسافر اقتدا کرد، در آن صورت اقتدایش در هر دو صورت به امام مسافر جایز است؛ زیرا روایت شده است که: «اِنَّهُ ج صَلّٰي بِاَهْلِ مَکَّةَ وَهُوَ مَسٰافِرٌ وَّقٰالَ: «اَتِمُّوْا صَلٰاتِکُمْ فَاِنّٰا قَوّمُ سَفْرٌ» (ابوداود و موطأ مالک)؛ «پیامبر ج در حالی که مسافر بود، برای اهل مکه امامت داد و فرمود: نمازتان را کامل بخوانید؛ زیرا ما جماعتی مسافر هستیم».]
و [هرگاه مسافر، در مقام امامت به اشخاص مقیم نمازگزارد،] برای امامِ مسافر، مستحب است تا پس از سلام دادن، به مقتدیهای مقیم بگوید: «نماز خویش را تمام کنید؛ زیرا من مسافر هستم»؛ و بهتر آن است که این جمله را پیش از شروع کردن در نماز بگوید. [و به قولی، بهتر این است که این جمله را، هم پیش از شروع کردن در نماز و هم پس از فارغ شدن از آن، دو بار بگوید؛ زیرا روایت شده است که پیامبر ج وقتی مسافر بود و برای اهل مکه امامت داد؛ بدانها چنین فرمود: «اَتِمُّوْا صَلٰاتِکُمْ فَاِنّٰا قَوّمُ سَفْرٌ» (ابوداود)؛ «نماز خویش را تمام کنید، زیرا ما مسافر هستیم».]
و - بنا به قول صحیحتر - آنگاه که شخص مقیم پس از سلام دادن امام مسافر خویش برای تمام کردن نمازش بلند میشود، در رکعتهای باقیماندهی نمازش، قرائت نخواند، [بلکه نماز خویش را بدون قرائت تمام کند همانند شخص «لاحق».]
و اگر چنانچه نماز در سفر فوت شد، باید دو رکعت در «حَضَر» قضا آورده شود و چنانچه در حال اقامت فوت شد، باید چهار رکعت قضا آورده شود. [به تعبیری دیگر؛ اگر نماز چهار رکعتی را در سفر فوت کرد، باید دو رکعت قضا آورد؛ خواه آن را در سفر قضا آورد یا در حَضَر. و اگر چنانچه نماز چهار رکعتی را در حال اقامت فوت کرد، چهار رکعت قضا آورد؛ خواه آن را در سفر قضا آورد یا در حَضَر.
به دیگر سخن؛ در اصل، موضوع «قضا آوردن نمازها» همانند موضوع «ادای نمازها» است؛ از این رو، اگر چنانچه نماز را در سفر فوت کرد، باید دو رکعت در حَضَر قضا آورد و اگر چنانچه نماز را در حال اقامت فوت کرد، باید چهار رکعت در سفر قضا آورد.]
و معتبر در خواندن چهار رکعت در حَضَر و خواندن دو رکعت در سفر، آخر وقت میباشد؛ [از این رو، اگر چنانچه در آخر وقت مسافر بود، در آن صورت دو رکعت بخواند. و اگر چنانچه در آخر وقت، مقیم بود، در آن صورت چهار رکعت بخواند. و همچنین اگر در آخر وقت، کسی مسلمان شد، یا کودکی بالغ گردید و یا فرد، از دیوانگی و بیهوشی، به هوش آمد و یا زن، از قاعدگی و نفاس پاک شد، در آن صورت، نماز بر وی واجب میگردد؛ زیرا آخر وقت، معتبر میباشد.]
و «وطن اصلی»، تنها با «وطن اصلی» باطل میشود [و با «وطن اقامت» و «سفر کردن» باطل نمیگردد؛ از این رو، اگر شخص «وطن اصلی» خویش را ترک نمود و از آن به سوی سرزمینی دیگر، منتقل گردید و در آن، اقامت و مسکن (توطّن) گزید؛ سپس به جهت امری از امور، به سوی وطنِ اول خویش بازگشت؛ در آن، نماز خویش را کوتاه گرداند؛ زیرا که آنجا دیگر اکنون «وطن اصلی» او به شمار نمیآید؛ زیرا رسول خدا ج نیز مکهی مکرمه را به مقصد مدینهی منوره ترک کرد و از آنجا هجرت نمود؛ و چون بعدها به مکهی مکرمه داخل شد، نماز خویش را کوتاه گزارد.]
و «وطن اقامت» با «وطن اقامت دیگر» باطل میشود؛ و همچنین «وطن اقامت» با «سفر کردن از آن» باطل میگردد؛ و نیز «وطن اقامت» با بازگشتن به «وطن اصلی» باطل میشود.
و «وطن اصلی»: به مکانی گفته میشود که شخص در آن متولّد شده و یا در آن ازدواج نموده باشد؛ و یا در آن ازدواج ننموده [و متولد نگردیده باشد،] ولی در آن، به دنبال رزق و روزی و در پی به دست آوردن نفقه و مخارج خود و خانوادهی خویش بود و ارادهی کوچ کردن از آن را در سر نمیپروراند.
و «وطن اقامت»: به جایی اطلاق میگردد که شخص در آن برای مدت پانزده روز یا بیشتر از آن، نیت اقامت کرده باشد.
و محقّقان و پژوهشگران، «وطن سُکنٰی» را مورد توجه و اعتبار قرار ندادهاند؛ و «وطن سُکنٰی»: عبارت است از جایی که شخص در آن برای مدت کمتر از پانزده روز، نیت اقامت نماید؛ [از این رو، در چنین مکانی مسافر میباشد و با آن، وطن اقامت و وطن اصلی، باطل نمیگردد.
ناگفته نماند که مردم در این زمان، با ماشینها و هواپیماها و قطارها به مسافرت میپردازند و در این راستا هیچگونه سختی و مشقتی بدانها نمیرسد؛ در این صورت نیز هرگاه مسافران از وطن خویش به نیت مسافرت بیرون شوند و مسافت سفر را با هر وسیلهای بپیمایند، باز هم نمازهای خویش را کوتاه بخوانند، زیرا خود سفر، جانشین سختی و مشقت است.]