فقه احناف در پرتو آیات قرآن و احادیث

فهرست کتاب

فصل: پیرامون قرار دادن سُتره در جلوی سجده‌گاه و اجازه ندادن عبورکننده که از جلوی نمازگزار عبور کند

فصل: پیرامون قرار دادن سُتره در جلوی سجده‌گاه و اجازه ندادن عبورکننده که از جلوی نمازگزار عبور کند

هرگاه نمازگزار، گمان برد که عبورکننده‌ای از جلوی نمازش عبور و مرور خواهد کرد، در آن صورت برایش مستحب است که سُتره‌ای را در جلوی خویش در زمین فرو کند که درازی و طول آن سُتره، یک ذراع یا بیشتر از آن باشد؛ و نیز سُتره به درشتی و ستبری انگشت [یا ضخیم‌تر از آن] باشد.

[به هر حال، برای نمازگزار مستحب است که در وقت نماز خواندن، سُتره‌ای در جلوی سجده‌گاهش قرار دهد تا مانع عبور دیگران از جلوی نمازگزار و مانع نگاه کردن او، به آن سوی سُتره شود.

و سُتره: چیزی است که نمازگزار، آن را جلوی خویش می‌نهد - اعم از چوب، عصا و غیره - تا این که نمازش را عبور گذرنده‌ای از جلوی آن، مُختل نگرداند. و «سُتره»، با دیوار یا ستون یا عصایی که در زمین فرو برده شده و یا وسیله‌ی سواری - مانند شتر - که در مقابل خود قرار دهد و نماز بخواند، تحقّق پیدا می‌کند.

و کمترین اندازه‌ی سُتره‌ی شرعی، به اندازه‌ی پشتی پالان شتر است. و پشتی پالان شتر، به اندازه‌ی یک ذراع می‌باشد؛ یعنی ارتفاع سُتره، باید از یک ذراع کمتر نباشد.

به دلیل حدیث موسی بن طلحه که از پدرش روایت کرده است: پیامبر ج فرمود: «اِذٰا وَضَعَ اَحَدُکُمْ بَيْنَ يَدَيْهِ مِثْلَ مُؤَخَّرَةِ اِلرَّحْلِ، فَلْيُصَلِّ وَلٰا يُبٰالِ مَنْ مَرَّوَرٰاء ذٰلِكَ» (مسلم، ترمذی و ابوداود)؛ «هرگاه یکی از شما چیزی به اندازه‌ی پشتی پالان شتر را رو به روی خود قرار دهد، نمازش را بخواند و به کسی که از آن سوی آن، عبور می‌کند، توجه نکند».

و سهل بن ابی حثمهس در مورد سُتره از پیامبر ج روایت می‌کند که ایشان فرمودند: «اِذٰا صَلّٰي اَحَدُ کُمْ فَلْيُصَلِّ اِلٰي سُتّرَةٍ وَّلِيَدْنُ مِنْهٰا، لٰايَقْطَعُ الشَّيْطٰانُ عَلَيْهِ صَلٰاتَهُ» (نسایی و مستدرک حاکم)؛ «هرگاه یکی از شما خواست نماز بخواند، رو به سُتره نماز بخواند و به آن نزدیک شود تا شیطان نمازش را قطع نکند».

و ابن عمرب گوید: پیامبر ج فرمود: «لٰاتُصَلِّ اِلّٰا اِلٰي سُتْرَةٍ وَّلٰا تَدَعْ اَحَداً يَّمُرُّ بَيْنَ يَدَيْكَ، فَاِنْ اَبٰي فَلْتُقٰاتِلْهُ، فَاِنَّ مَعَهُ الْقَرِيْنَ» (صحیح ابن خزیمه)؛ «نماز نخوان مگر رو به سُتره و به کسی اجازه نده که از جلوی نماز تو عبور کند؛ و اگر اصرار بر عبور از جلوی نمازت کرد، با او بجنگ، چون شیطان با او است».]

و سنّت است که نمازگزار، نزدیک به سُتره بایستد. [بلالس گوید: «اِنَّهُ ج صَلّيٰ وَبَيْنَهُ وَبَيْنَ الْجِدٰارِ نَحْوٌ مِّنْ ثَلٰاثَةِ اَذْرُعٍ» (بخاری)؛ «پیامبر ج نماز خواند در حالی که فاصله‌ی بین او و دیوار، ‌حدود سه ذراع بود». و هر ذراع، ۴۵ سانتی‌متر است.

و سهل بن سعدس گوید: «کٰانَ بَيْنَ مُصَلّٰي رَسُوْلِ اللهِ ج وَبَيْنَ الْجِدٰارِ، مَمَرُّ الشّٰاةِ» (بخاری و مسلم)؛ «بین محل سجده‌ی پیامبر ج و دیوار، به اندازه‌ی عبور گوسفندی فاصله بود».

و همچنین سنّت است که نمازگزار، سُتره را در یکی از دو جانب راست و چپ خویش قرار دهد و روبه‌روی آن قرار نگیرد؛ [یعنی: سنّت است که نمازگزار از جانب راست یا چپ سُتره بایستد و روبه‌روی آن قرار نگیرد. مقدادس گوید: «مٰا رَأَيْتُ رَسُوْلَ اللهِ ج يُصَلِّيْ اِلٰي عَمُوْدٍ وَّلٰاشَجَرَةٍ اِلّا جَعَلَهُ عَلٰي حٰاجِبِهِ الْاَ يْمَنِ اَوِ الْاَ ْيَسِر وَلٰا يَصْمُدُ صَمْداً» (ابوداود و مسند احمد بن حنبل)؛ «هرگز پیامبر ج را ندیدم که به سوی ستون و درختی نماز بگزارند مگر آن که آن ستون یا درخت را در جانب راست یا چپ خویش قرار می‌دادند و روبه‌روی آن قرار نمی‌گرفتند».]

و اگر چنان‌چه نمازگزار، چیزی را نیافت تا آن را در جانب راست یا چپ خویش در زمین فرو برد، در آن صورت، باید خطّی را در جهت طول [یا به طور طولی] بکشد. و همچنین گفته‌اند: خط را در جهت عرض [یا به طور عرضی] بر زمین بکشد؛ همانند هلال؛ [یعنی خطّی هلالی شکل؛ زیرا پیامبر ج می‌فرماید: ‌«اِنْ لَّمْ يَکُنْ مَّعَهُ عَصاً، فَلْيَخُطَّ خَطّاً» (ابوداود و ابن ماجه)؛ «اگر به همراه نمازگزار، عصا نبود، پس خطّی را بکشد».]

و مستحب است که نمازگزار، عبورکننده را با دستان خویش دفع نکند و اجازه دارد که عبورکننده را با اشاره یا با تسبیح گفتن دفع نماید؛ ولی مکروه است که عبورکننده را هم با اشاره و هم با تسبیح گفتن، هر دو دفع نماید؛ [زیرا یکی از آن‌ها، کفایت می‌کند و نیازی به دیگری نیست.]

و همچنین نمازگزار می‌تواند عبورکننده را با بلند کردن صدای خویش به قرائت، دفع نماید؛ وزن، عبورکننده را با اشاره یا با کف زدن، دفع نماید؛ این طور که با قسمت بیرونی انگشتان دست راست خویش، بر روی کف دست چپ خود بزند؛ ولی جهت دفع کردن عبورکننده، صدای خویش را به قرائت، بلند نگرداند؛ زیرا این کار، سبب فتنه می‌گردد.

و نمازگزار نمی‌تواند با کسی که از جلوی نمازش عبور می‌کند، جنگ و پیکار نماید و درگیر شود؛ و آنچه که در این مورد [از پیامبر ج درباره‌ی درگیر شدن با کسی که قصد عبور از جلوی نمازگزار را دارد] وارد شده، تأویل گردیده است. این طور که در اوائل اسلام بوده و عمل بدان، مباح و روا بوده، ولی بعدها، منسوخ گردیده است.

[یعنی: از ابن عمرب در مورد جنگیدن با کسی که از جلوی سجده‌گاه نمازگزار عبور می‌کند، روایت است که پیامبر ج فرمود: «لٰاتُصَلِّ اِلّٰا اِلٰي سُتْرَةٍ؛ وَلٰا تَدَعْ اَحَداً يَّمُرُّ بَيْنَ يَدَيْكَ؛ فَاِنْ اَبٰي فَلْتُقٰاتِلْهُ؛ فَاِنَّ مَعَهُ الْقَرِيْنَ» (صحیح ابن خزیمه)؛ «نماز نخوان مگر رو به سُتره؛ و به کسی اجازه نده که از جلوی نماز تو عبور کند؛ تا می‌تواند مانع او شود برای آن که از جلوی نمازش عبور نکند؛‌ و اگر سرپیچی کرد، با او بجنگد؛ زیرا او شیطان است».

نویسنده‌ی کتاب، بر این باور است که این احادیث، با روایاتی دیگر، منسوخ گردیده است؛ زیرا در اوائل اسلام، اعمال منافی با نماز، مباح و روا بوده، ولی بعدها با روایاتی دیگر، منسوخ گردیده‌اند؛ از جمله:

زیدبن ارقمس گوید: پیامبر ج فرمود: «اِنَّ فِيْ الصَّلٰاةِ لَشُغْلاً» (بخاری و مسلم)؛ «نماز خواندن، خود مانع سخن گفتن است؛ یعنی کاری است که با سخن گفتن، سازگار نیست؛ باید دل به نماز مشغول باشد».

و پیامبر ج به معاویة بن حکم سلمی که در نماز، جواب عطسه‌ی کسی را داده بود فرمود: «اِنَّ هٰذِهِ الصَّلٰاةَ لٰايَصْلُحُ فِيْهٰا شَيْءٌ مِّنْ کَلٰامِ النّٰاسِ؛ اِنَّمٰا هُوَ التَّسْبِيْحُ وَالتَّکْبِيْرُ وَقَرٰاءَةُ الْقُرْآنِ» (مسلم)؛ «به راستی در این نماز، هیچ چیز از سخنان مردم، شایسته‌ی گفتن نیست؛ بی‌گمان، نماز عبارت است از تسبیح و تکبیر و قرائت قرآن».

ناگفته نماند که اگر چنان‌چه نمازگزار، در مسجدی بزرگ یا در میدانی باز نماز می‌خواند، در آن صورت، عبور از جلوی روی نمازگزار از موضع هر دو پا تا جای سجده‌ی وی، درست نیست. و اگر چنان‌چه نمازگزار، در مسجدی کوچک، یا در خانه‌ای کوچک نماز می‌گزارد، در آن صورت عبور کردن از جلوی روی نمازگزار از جای هر دو پای وی تا دیوار قبله، جایز نمی‌باشد.

ابوجهیمس گوید: پیامبر ج فرمود: «لَوْ يَعْلَمُ الْمٰارُّ بَيْنَ يَدَيِ الْمُصَلِّيْ مٰاذٰا عَلَيْهِ، لَکٰانَ اَنْ يَّقِفَ اَرْبَعِيْنَ خَيْراً لَّهُ مِنْ اَنْ يَّمُرَّ بَيْنَ يَدَيْهِ» (بخاری و مسلم)؛ «آن کسی که از جلوی نمازگزار عبور می‌کند، اگر می‌دانست که مرتکب چه گناهی شده است، چهل (سال، ماه یا روز...) ؟ توقف را بر عبور از جلوی نمازگزار ترجیح می‌داد».

و همچنین برای نمازگزار، جایز نیست که نماز خویش را در معرض عبور مردم از جلوی روی خویش قرار دهد؛ مثل این که بدون سُتره در مکانی نماز بگزارد که در آن، عبور و مرور بسیار، انجام می‌گیرد.

و برای امام و پیشنماز نیز مستحب است که در جلوی خویش، سُتره‌ای را قرار بدهد؛ اگر چنان‌چه در مکانی بود که عبور و مرور در آن، بسیار انجام می‌گرفت؛ و مقتدی نیازی به گرفتن سُتره ندارد؛ زیرا سُتره‌ی امام، سُتره‌ی مقتدی نیز به شمار می‌آید.

ابن عباسب گوید: «اَقْبَلْتُ رٰاکِباً عَلٰي اَتٰانٍ وَّأَنَا يَوْمَئِذٍ قَدْنٰا هَزْتُ الْاِحْتِلٰامَ وَرَسُوْلُ اللهِ ج يُصَلِّيْ بِالنّٰاسِ بِمِنٰي، فَمَرَرْتُ بَيْنَ يَدَيِ الصَّفِّ، فَنَزَلْتُ فَاَرْسَلْتُ الْاتٰانِ تَرْتَعُ وَدَخَلْتُ فِي الصَّفِّ، فَلَمْ يُنْکِرْ ذٰلِكَ عَلَيَّ اَحَدٌ» (بخاری و مسلم)؛ «در حالی که سوار بر ماده خری بودم و در آستانه‌ی رسیدن به سنّ بلوغ قرار داشتم، آمدم و پیامبر ج را دیدم که در مِنٰی برای مردم نماز می‌خواند. از جلوی صف عبور کردم و پایین آمدم و ماده خر را رها کردم تا بچرد و من داخل صف شدم و هیچ کس مرا از این کار منع نکرد».]