فصل: پیرامون گزاردن نماز نفل به حالت نشسته و گزاردن نماز (نفل) بر چهار پا و سواری.
[گزاردن نماز نفل به حالت نشسته:]
گزاردن نماز نفل به حالت نشسته، با وجودی که توان قیام و ایستادن را دارد، جایز است؛ ولی پاداش چنین نمازی که به حالت نشسته گزارده شود، نصف ثواب نمازی است که به حالت ایستاده خوانده شود؛ مگر آن که عذری وجود داشته باشد. [یعنی هر کس، نماز نفل را با داشتن عذری، نشسته خواند، پس مزد و پاداشش همانند پاداش شخص ایستاده است.
و هر کس نماز نفل را بدون عذر و با وجودی که توان قیام و ایستادن را دارد، نشسته بخواند، پس مزد و پاداش او نصف پاداش شخص ایستاده است؛ زیرا روایت شده است که: «اِنَّهُ ج کٰانَ يُصَلِّيْ بَعْدَ الْوِتْرِ قٰاعِداً» (مسلم)؛ «پيامبر ج پس از وتر، نماز خويش را به حالت نشسته ميگزارد».
و عایشهل در مورد نمازهای تهجّد پیامبر ج در اواخر عمر ایشان گوید: «...فَلَمّٰا اَرٰادَ اَنْ يَّرْکَعَ، قٰامَ فَقَرَأَ آيٰاتٍ ثُمَّ رَکَعَ وَسَجَدَ وَعٰادَ اِلَي الْقُعُوْدِ» (مسلم)؛ «...چون پیامبرج خواست رکوع کند، بلند شدند و چند آیه خواندند و سپس به رکوع رفتند و سجده کردند و دوباره نشستند و نماز را به حالت نشسته ادامه دادند».
و پیامبر ج میفرماید: «مَنْ صَلّٰي قٰائِماً فَهُوَ اَفْضَلُ؛ وَمَنْ صَلّٰي قٰاعِداً فَلَهُ نِصْفُ اَجْرِ الْقٰائِمِ؛ وَمَنْ صَلّٰي نٰائِماً - اَيْ مُضْطَجِعاً - فَلَهُ نِصْفُ اَجْرِ الْقٰاعِدِ» (بخاری و ابوداود)؛ «هر کس نماز را به حالت ایستاده بخواند، آن بهتر است؛ و هر کس به حالت نشسته بخواند، پاداش نصف شخص ایستاده را دارد؛ و هر کس نماز را به صورت دراز کشیده بخواند، پس برای او نصف مزد شخص نشسته است».]
و کسی که - بنا به قول مختار و برگزیده - نماز را به حالت نشسته میگزارد، پس باید همانند کسی که برای تشهّد مینشیند، بنشیند؛ [یعنی پای چپش را بر زمین پهن کند و با آرامش بر آن بنشیند، و پای راستش را به حالت عمودی، بر زمین نصب کند و انگشتان این پا را رو به قبله کند.]
و اگر چنانچه نماز نفل را به حالت ایستاده شروع کرد، در آن صورت بدون هیچگونه کراهیتی جایز است که آن را به حالت نشسته کامل نماید؛ بنا به قول صحیحتر. [این قول از نظرگاه امام ابوحنیفه/ است؛ زیرا از دیدگاه ایشان، چنین کاری جایز است؛ ولی دو شاگردش، امام ابویوسف/ و امام محمد/ بر این باورند که چنین کاری بدون عذر روا نیست.
عایشهل گوید: «وَ کٰانَ النَّبِيُّ ج يَفْتَتَحُ التَّطَوُّعِ ثُمَّ يَنْتَقِلُ مِنَ الْقِيٰامِ اِلَي الْقُعُوْدِ وَمِنَ الْقُعُوْدِ اِلَي الْقِيٰامِ» (مسلم)؛ «پیامبر ج نماز نفل را شروع میکردند؛ سپس از قیام به نشستن و از نشستن به سوی قیام منتقل میشدند».
و نیز روایت شده است که: «اِنَّهُ ج کٰانَ يَفْتَتِحُ التَّطَوُّعَ قٰائِماً ثُمَّ يَقْعُدُ؛ فَاِذٰا بَقِيَ مِنْ قِرٰاءَتِهِ مِقْدٰارَ عِشْرِيْنَ آيَةً اَوْ ثَلٰاثِيْنَ، قٰامَ فَقَرَأَ ثُمَّ رَکَعَ وَسَجَدَ» (مسلم)؛ «پیامبر ج نماز نفل را به حالت ایستاده شروع میکرد؛ سپس مینشست. و چون از قرائتش به اندازهی بیست یا سی آیه باقی میماند، بلند میشد و آن بیست یا سی آیه را میخواند و پس از آن، رکوع و سجده را به جای میآورد».
ناگفته نماند که نماز فرض و واجب، به حالت نشسته، به همراه داشتن قدرت بر قیام و ایستادن، صحیح نیست.]
[گزاردن نماز نفل بر چهارپا و سواری:]
فرد نمازگزار، میتواند در بیرون از شهر و در حالی که بر سواری و چهارپایی سوار است، نماز بخواند؛ و در مورد قبله، فرد نمازگزار میتواند به هر سمت و سویی که چهارپا و سواری وی رو کرده، به همان جهت با اشاره، نماز را بخواند. [ناگفته نماند که چنین نمازی، تنها در صورتی درست است که فرد نمازگزار، بیرون از شهر باشد.
ابن عمرب گوید: «کٰانَ رَسُوْلُ اللهِ ج يُصَلِّيْ عَلٰي ظَهْرِ رٰاحِلَتِهِ حَيْثُ تَوَجَّهَتْ بِهِ» (بخاری و مسلم)؛ «پیامبر ج در مسافرت، بر پشت مرکب خود، رو به هر جهت که میرفت، نمازش را میخواند».
و در روایت بخاری آمده است: «... پیامبر ج بر پشت مرکب، رو به هر جهت که میرفت، نماز میخواند». امّا هرگاه که نماز فرض میگزارد، از مرکب و سواری خود پیاده میشد و رو به قبله، آن را میخواند؛ چون در حدیث جابرس آمده است: «کٰانَ رَسُوْلُ اللهِ ج يُصَلِّيْ عَلٰي رٰاحِلَتِهِ حَيْثُ تَوَجَّهَتْ بِهِ ؛ فَاِذٰا اَرٰادَ الْفَرِيْضَةَ نَزَلَ فَاسْتَقْبَلَ الْقِبْلَةَ» (بخاری)؛ «پیامبر ج سوار بر مرکب رو به هر طرف که او را میبرد، نمازش (نماز نفل) را میگزارد و چون ارادهی گزاردن نماز فرض میکرد، پیاده میشد و رو به قبله نمازش را میگزارد».
و نیز روایت شده است: «کٰانَ ج اِذٰا سٰافَرَ وَاَرٰادَ اَنْ يَّتَطَوَّعَ، اِسْتَقْبَلَ بِنٰاقَتِهِ الْقِبْلَةَ وَکَبَّرَ وَصَلّٰي حَيْثُ وَجَّهَ رِکٰابُهُ» (ابوداود)؛ «هرگاه پیامبر ج به سفر میرفت و میخواست نماز سنّت بخواند، روی شتر خود را به سوی قبله میکرد و تکبیر تحریمه میگفت و نماز خود را میخواند و فرقی نمیکرد که روی چهارپا و مرکبش، به هر طرفی باشد».
و جابربن عبداللهس گوید: «رَأَيْتُ رَسُوْلَ اللهِ ج يُصَلِّي النَّوٰافِلَ عَلٰي رٰاحِلَتِهِ فِيْ کُلِّ وَجْهٍ يُؤْمِيْ اِيْمٰاءاً وَّلٰکِنَّهُ يَخْفِضُ السَّجْدَتَيّنِ مِنَ الرَّکْعَتَيْنِ» (صحیح ابن حبان)؛ «پیامبر ج را دیدم که نمازهای نفل خویش را به هر سویی که برابر میشد، میخواند و به هنگام خواندن آنها بر روی چهارپا، با اشاره نماز میگزارد ولی دو سجدهی خویش را از دو رکوع خود، پایینتر ادا میکرد».]
و اگر چنانچه نمازگزار، نماز نفل را بر چهارپا و سواری میخواند و در مورد قبله، به هر سویی که چهارپا و سواریاش رو کرده، به همان جهت با اشاره نماز نفل میگزارد و در اثنای نماز، از چهارپا و سواریاش پایین شد؛ در آن صورت میتواند نماز خویش را ادامه بدهد؛ [و لازم نیست که آن را از سر بگیرد؛ البته در صورتی که «عمل کثیر» و حرکات زیاد، از وی سر نزده باشد؛] ولی هرگاه به حالت پیاده، نماز نفل خویش را میگزارد و در اثنای نماز، تصمیم گرفت که بر چهارپا و سواری خویش سوار شود، در آن صورت نمیتواند نماز خویش را ادامه بدهد؛ [زیرا هرگاه این فرد، نماز نفل را در حالت پیاده شروع میکند، بر وی لازم است که تمامی شرائط نماز را مراعات نماید؛ در حالی که اگر بر سواری و چهارپا، سوار شود، برخی از شرایط نماز از قبیل: رو کردن به قبله، رکوع و سجدهی حقیقی و ... فوت میگردد.
و گزاردن سنّتهای مؤکّده بر بالای چهارپا و سواری، روا است،] اگر چه آن سنّتهای مؤکّده، نمازهای «راتبه» باشد. [«راتبه»: نمازهای سنّتی است که پیش از نمازهای فرض و یا به دنبال آنها، گزارده میشوند؛ همانند: دو رکعت پیش از فرض صبح؛ چهار رکعت پیش از ظهر و دو رکعت پس از آن؛ دو رکعت پس از نمازهای فرض مغرب و عشاء.]
و از امام ابوحنیفه/ روایت شده که وی بر این باور است که: نمازگزار باید برای گزاردن نماز سنّت صبح، از چهارپا و سواری خویش، پایین بیاید؛ زیرا سنّت بامداد، از غیر خود [از دیگر سنّتها]، موکّدتر است.
[ناگفته نماند که نماز فرض و واجب، بر چهارپا و سواری، صحیح نیست؛ از این رو، نماز وتر، نماز نذری، و قضا آوردن نماز نافلهای که آن را پس از شروع کردن در آن، فاسد گردانیده است، بر بالای چهارپا و سواری، جایز نیست؛ ولی اگر چنانچه فرد نمازگزار، دارای عذری بود؛ مانند این که در صورت فرود آمدن از چهارپا و سواری بر زمین، از دشمنی میترسید، یا از درندهای از درندگان بیم داشت، و یا از فرار و گریز و رمیدن و گریختن سواری خویش میترسید، یا آن مکان، گِلآلود بود؛ در این صورتها، میتواند نماز خویش را بر بالای سواری و چهارپای خویش بخواند؛ خواه نماز وی فرض باشد یا واجب. و همچنین اگر چنانچه کسی را نمییافت که او را بر مرکب و چهارپا سوار نماید و او خود هم به تنهایی، توانایی سوار شدن بر آن را نداشت، نماز فرض و واجب وی بر بالای چهارپا و سواری درست است.]
و برای کسی که نماز نفل میگزارد، بدون هیچگونه کراهیتی درست است که در صورت خستگی و کوفتگی، به چیزی تکیه نماید؛ و در صورتی که عذری برای تکیه دادن، وجود نداشته باشد، در آن صورت - بنا به قول ظاهرتر - گزاردن نفل به صورت تکیه مکروه میباشد؛ زیرا چنین کاری، بیحرمتی و اسائهی ادب تلقّی میگردد.
و اگر چنانچه بر روی چهارپا و سواری، نجاستی [زیاد؛ یعنی به اندازهی بیشتر از یک درهم] بود، در آن صورت وجود این نجاست، مانع صحّت و درستی نماز بر روی چهارپا و سواری نمیگردد؛ اگر چه آن نجاست بر زین [یا خورجینِ] چهارپا و یا بر روی رکابهای سواری و چهارپا باشد؛ بنا به قول صحیحتر.
و گزاردن نماز در حالت پیاده [یعنی برای کسی که با پای پیاده را میرود،] به اجماعِ [ائمه و پیشوایان اضاف] صحیح نیست.